شبح جنگ؛ تاکتیک سوخته امریکا
نویسنده: جاوید منتظران|
با نظر به اینکه عملیات روانی مجموعه اقدامات تبلیغی روانی یک کشور علیه کشور دیگر، با اتکا به زمینهها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است و با توجه به اینکه موضوع حمله امریکا به ایران نوعی اقدام تبلیغاتی روانی بوده است، لذا ما در این مقاله، درصدد هستیم ضمن تبیین مفاهیم عملیات روانی، جنگ روانی و اهداف آن، موضوع حمله نظامی امریکا به ایران و القای تهدید شبح جنگ را به عنوان تاکتیک عملیات روانی امریکا علیه ایران را بطور ویژه بررسی و تبیین نماییم.
مقدمه
در یک ماه اخیر و متعاقب با سالگرد خروج ترامپ از برجام، خبر آمادگی ایالاتمتحده امریکا برای حمله نظامی به ایران در فضای رسانهای داخلی و بینالمللی مطرح شد و دلایل مختلفی نیز برای القای موضوع حمله امریکا به ایران در فضای رسانهای کشور ارایه گردید، ازجمله اینکه دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالاتمتحده امریکا، سیاستمدار غریب و پیشبینیناپذیری است و هر اقدامی ازجمله اقدام نظامی و حمله به ایران از او برمیآید و لذا این احتمال هرلحظه میرود که دست به رفتاری غیرمعمول نظیر حمله نظامی به ایران بزند یکی دیگر از دلایل القای این موضوع، شدت گرفتن گفتمان ضد ایرانی در امریکا در چند سال اخیر بوده است، چنانچه جمهوری اسلامی ایران هرگز برای ایالاتمتحده امریکا محبوب نبوده و این روزها نیز بیش از گذشته، نام ایران با توصیفهایی مانند بزرگترین کشور حامی تروریسم، بزرگترین تهدید امریکا و مانند آن همراه شده است و به همین دلیل هرلحظه احتمال حمله نظامی امریکا برای دفع این خطر مطرح میشد.
دلیل دیگر حضور چهرههای نئوکان خشن و افراطی مثل جان بولتون و پمپئو در تیم دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا و سابقه استفاده نئوکانها از قدرت نظامی برای حل مسائل و مشکلات خود با دیگر کشورها و نیز ازجمله دلایلی هستند که موجبات چنین القایی را فراهم نمودهاند.
با گذشت همه دلایل، نهتنها حملهای به ایران صورت نپذیرفت، بلکه در مقابل رییسجمهور ایالاتمتحده امریکا، لحن خود را نسبت به ایران تغییر داد و اعلام کرد که در پی «تغییر رژیم» در ایران نیست و هدفش صرفاً انعقاد توافق هستهای جدید بوده و خواهان مذاکره بدون پیششرط با ایران گردید.
مفاهیم و تعاریف عملیات روانی
و جنگ روانی
عملیات روانی از واژههایی است که تاکنون تعاریف متنوع و گوناگونی بر اساس شرایط استفاده از آن ارایهشده است.
ارتش امریکا در مارس 1955 در آییننامه رزمی خود تعریفی جالب از جنگ روانی در عرصه بینالمللی ارایه کرد؛ عملیات روانی در آییننامه یادشده اینگونه تعریفشده است.
عملیات روانی استفاده دقیق و طراحیشده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن گروه بیطرف یا گروه دوست است بهنحویکه پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد.
به اعتقاد ویلیام داواتی عملیات روانی عبارت است از مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور بهمنظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام میشود طرفداران این نگرش اغلب براین باورند که تبلیغات جزو اصلی و اساسی جنگ روانی است.
جنگ روانی را نیز اخص از عملیات روانی میدانند؛ چون عملیات روانی عبارت است از جنگهای روانی و دیگر فعالیتهای روانی و اعمال سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیکی؛ که بهمنظور ایجاد زمینه مساعد در احساسات حالات و رفتار گروههای مورد هدف بهمنظور نیل به هدفهای ملی طرحریزی و اجرا میشود؛ اما جنگ روانی، اقدامات روانی بهمنظور نفوذ عقاید، احساسات و رفتارهای گروههای موردنظر هست و اصولاً هدفهای ملی را در زمان جنگ، پشتیبانی مینماید.
تهدید به جنگ، تاکتیک نرم امریکا علیه ایران
با توجه به اینکه در زمان کنونی، کشورهایی که از قابلیت نظامی بالایی بهرهمندند، بهخوبی میدانند که بهرهگیری از ابزار نظامی علیه کشور دیگر گرچه ممکن است به پیروزی نظامی منجر شود اما در مقابل منجر به ظهور چالشهای عمدهای برای کشور پیروز نیز میگردد، نمونه آن را میتوان در تهاجم کشورهای قدرتمند نظیر تهاجم امریکا به ویتنام، افغانستان و عراق و حمله شوروی به افغانستان یاد نمود.
لذا در عصر کنونی و با توجه به این تجربه، کشورها تلاش میکنند از عملیات روانی بهجای حمله نظامی مستقیم استفاده کنند تا ضمن اینکه به اهداف مدنظر خود برسند، هزینههای عملیاتی خود را کاهش دهند.
برای پیشبرد عملیات روانی دو ابزار متفاوت (نه منفک از یکدیگر) لازم است که عبارتند از:
1. ابزارهای فشارهای عملی 2. ابزارهای فشارهای تبلیغی روانی
ابزارهای فشار عملی در عملیات روانی فراملی به چهار دسته اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فشارهای فرهنگی اجتماعی تقسیم میشود.
فشارهای عملی در عملیات روانی باعث اختلال در اداره مطلوب جامعه موردنظر میشود و این اختلال پس از مدتی بحرانهای خاصی را با توجه به شرایط آن جامعه و نوع فشار وارد آمده به وجود میآورد که کارگزار عملیات روانی میتواند از این بحرانها در جهت عملیات روانی بهره گیرد.
با توجه به اینکه رویارویی نظامی با ایران هزینهبر و پرمخاطره است، این مساله موجب گردیده که عملیات روانی و بهرهگیری از قدرت نرم علیه ایران و اقداماتی که مبتنی بر جلوههایی از جنگ نرم است از اهمیت و مطلوبیت بیشتر و فراگیرتری برای مخالفین ایران ازجمله ایالت متحده امریکا برخوردار شود و از این اهرم بهمنظور اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران بهطور ویژه استفاده نمایند.
عملیات نرم امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دارای ویژگیهای مشترکی با جنگ کمشدت و مبتنی بر نبرد غیرمستقیم بوده که طبق آن، امریکاییها در سطح فراگیر خود را درگیر اقدامات نظامی و عملیاتی نمیکنند و صرفاً با ایجاد جنگ اقتصادی و روانی و نیابتی درصددند با ایران مقابله نمایند.
با نظر به برخی از روشها و مهارتهای جنگ روانی که عبارتاند از:
1.تهدید؛ 2. فریب؛ 3. تکرار مطالب؛ 4. شایعه؛ 5. تحریف؛ 6. سانسور خبری؛ 7. بزرگنمایی مشکلات؛ 8. تفرقهافکنی؛ 9. ترور؛ 10. تبلیغات؛ 11. دادن اطلاعات ناقص؛ 12. کوچک نمایی توانمندیها.
با توجه به روشهایی که تبیین گردید و با نظر به سیاستهایی که مقامات امریکایی در زمانها و فرصتهای مختلف در قبال ایران اتخاذ کردهاند، ازجمله اینکه همواره از سیاست تهدید و تحریم ایران پیروی کرده و البته به این امر اشاره میکنند که آنها همه گزینههای خود در برابر ایران را مدنظر داشته و هیچیک از آنها ازجمله گزینه نظامی را کنار نمیگذارد، موضوعی که اکنون و در کنار جنگ اقتصادی گسترده و نامشروع این کشور علیه ایران نیز در حال صورت پذیرفتن است، چنانچه تحرکات و جابهجاییهای نظامی امریکا در منطقه و اشارات متعدد مقامات امریکایی به استفاده از گزینه نظامی علیه ایران بهشدت مطرح و تقویتشده است.
بااینحال، نگارنده معتقد است که تهدید به حمله نظامی امریکا به ایران در کنار جنگ اقتصادی گسترده آن کشور علیه ایران، به عنوان روش و مهارت و البته مکمل جنگ روانی، مدنظر ایالاتمتحده امریکا است.
این تهدیدات درواقع فرصتی برای تلاش بهمنظور ارعاب ایرانیها در راستای همان جنگ نرم است نه چیزی بیشتر از آن، چنانچه روزنامه گاردین نیز با توجه به پیامد تحریکآمیز تحرکات نظامی امریکا نوشت: گردش ناوهای جنگی هواپیمابر و هواپیماهای بمبافکن در خاورمیانه روالی عادی است و اعزام این نیروها از سوی نیروی دریایی امریکا، حدود یک ماه قبل اعلامشده بود.
براین اساس میتوان گفت این تهدیدات نظامی، مکمل جنگ اقتصادی امریکا برای ترغیب و ارعاب ایرانیان و در راستای همان عملیات روانی است.
در مقابل گزارشها و تحلیلهایی که روزنامهها و خبرگزاریهای داخلی و خارجی، با حساسیت بسیار به موضوع اقدام نظامی امریکا علیه ایران پرداختند، خواسته یا ناخواسته در راستای تکمیل جنگ روانی و عملیات روانی امریکا علیه ایران عمل نمودهاند، بهعبارتدیگر، در فرآیند تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی امریکا که با جنگ روانی و تهدید به حمله نظامی به ایران آمیخته گردیده است؛ متأسفانه برخی رسانهها و کارشناسان در داخل کشور با القای نزدیک بودن حمله نظامی امریکا ایران، خواسته یا ناخواسته، به جنگ روانی امریکا علیه ایران کمک نمودند.
درمجموع، راهبرد ایجاد هراس با شبح جنگ، بخشی از عملیات روانی امریکا علیه ایران بوده است که با ایفای نقش ویژه دولتمردان امریکایی ازجمله بولتون پیش میرود، البته نیز باید توجه داشت که گرچه بولتون مسوول ایجاد ترس و جنگ روانی و ارعاب ایران را بر عهده دارد، ولی باز بااینحال به نظر میرسد که نیت بولتون و ترامپ یکسان نیست. دونالد ترامپ به دنبال تهدید ایران و ارعاب و تسلیم این کشور و نهایتاً بهپای مذاکره آمدن ایران است اما جان بولتون با توجه به سابقه ایران ستیزی که دارد، به دنبال این است که به شکلی موضوع را به جنگ واقعی علیه ایران تبدیل کند
بااینحال باید به این مساله نیز توجه داشت که با وجود تبلیغاتی و غیرواقعی بودن تهدیدهای جنگطلبانه امریکا که درواقع در راستای جنگ نرم و عملیات نامتقارن این کشور صورت میپذیرد، کشورهایی نظیر عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی نیز تلاش میکنند در فضای ارعاب و تهدید ایران، اهداف مدنظر خود را تحقق بخشند و سیر تحولات میان ایران و امریکا را به سوی جنگ واقعی نظامی پیش ببرند.
نتیجه پژوهش
استفاده از تهدید جنگ، یکی از شگردهای معمول در دنیای سیاست برای ایجاد هراس و نهایتاً پیشبرد اهداف بوده و از ابتدای انقلاب اسلامی ایران بارها توسط امریکا علیه کشور ایران تجربهشده است.
تهدیدات اخیر نظامی امریکا علیه ایران، همانگونه که تبیین گردید، جنگ روانی و عملیات روانی محسوب میشود که پس از خروج ترامپ از توافقنامه برجام،
به طور خیلی محسوسی افزایشیافته است.
نکتهای که زمان کنونی تهدیدات علیه ایران وجود دارد این است که مطرح کردن گزینه جنگ نظامی به عنوان یک ابزار نرم و مکمل جنگ اقتصادی اخیری که بر ایران صورت گرفته است، به منظور هدف قرار دادن اراده مردم ایران، ایجاد شکاف در جامعه ایران و ایجاد خلل و ترس روانی در جامعه سیاسی ایران و درنهایت وارد آوردن فشار به مسوولان ایرانی برای پذیرش شروط دوازدهگانه امریکا در مذاکره احتمالی بوده است. اما خوشبختانه و با درک صحیح مسوولان کشور و پافشاری بر موضوع مقاومت در برابر تهدیدات دولت ترامپ، القای خطر جنگ و استفاده روانی امریکا از قدرت و تهدید نظامیاش خود در پیشبرد اهدافش علیه ایران، بیاثر گردید و در مقابل این مقاومت، رییسجمهور امریکا از مواضع خود کوتاه آمد و پیشنهاد نظیر مذاکره بدون پیششرط را ارایه داد. این موضوع علاوه بر اینکه نشان داد که ایالاتمتحده امریکا توانایی حمله نظامی به ایران را ندارد، بلکه موضوع شبح جنگ را که به عنوان گزینه روی میز این کشور که همواره در راستای عملیات نرم علیه ایران در طول سالهای اخیر استفاده میگردید، برای همیشه حذف نمود و تهدید نظامی و اصطلاحاً بهرهبرداری روانی از شبح جنگ علیه ایران، به تاکتیک سوختهای تبدیل گردید که دیگر نمیتوانند از این گزینه علیه ایران، استفاده تبلیغاتی و ابزاری نمایند.
منبع: شمس