ترامپ نمیداند چه میکند
دولت دونالد ترامپ در چند روز گذشته از برنامه خود برای اعمال تحریمهای جدیدی خبر داده که رهبر معظم ایران، شماری از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه را هدف میگیرند و به گفته کارشناسان تحریم، بیشتر ماهیت نمادین دارند تا عملی. این لزوما اتفاق بدی نیست. حرکات نمادین در امور بینالمللی به ویژه میان کشورهایی مانند ایران ایالات متحده که روابط دیپلماتیک ندارند و مجبورند از دیگر راهها برای برقراری ارتباط استفاده کنند، کاربرد زیادی دارد. استفاده از واسطهها یک گزینه است و تدابیر نمادین یک گزینه دیگر. مشکل این تحریمهای جدید نمادین بودن آنها نیست، بلکه پیامی است که میرسانند: ایران و همه جهان میتوانند ببینند که این تحریمها احمقانه و خطرناک هستند و هیچ تاثیری در پیشبرد منافع ایالات متحده نخواهند داشت.
دیپلماسی ایرانی به نقل از پولیتیکو مگزین گزارش داد که دولت ترامپ این هفته سه پیام به ایران رساند:
اولی با هدف گرفتن رهبر معظم ایران بود که نشان میداد ترامپ به دنبال تغییر نظام در ایران است. آیتالله علی خامنهای مهمترین و نمادینترین وجهه در رهبری جمهوری اسلامی را دارد و ایدئولوژی نظام انقلاب اسلامی بر او استوار است. ترامپ میگوید به دنبال تغییر نظام در ایران نیست و بارها بطور ضمنی این پیام را رسانده که اگر تهران نشستی که او بهشدت خواستار آن است را بپذیرد، عقبنشینی خواهد کرد. اما سیاستگذاری او را به سختی میتواند به عنوان اقدامی غیر از تلاش برای تغییر نظام درک کرد. ترامپ بارها تلاش کرد تا چنین ترسی را از طریق اظهارات شدیداللحن ایجاد کند و شکست خورد و حالا هم شدیدترین حملات به چهره اصلی نظام ایران هیچ تاثیری در موفقیت ترامپ نخواهد داشت.
دومی این است که این تحریمهای جدید به ایران و باقی جهان نشان داد که ایالات متحده تدابیر تاثیرگذار اقتصادی ندارد و از نبود ابزارهای جدید رنج میبرد. فروش نفت ایران از حدود 2.5 میلیون بشکه در روز قبل از تحریمها اکنون به حدود 300 هزار بشکه کاهش یافته و اقتصاد این کشور بهشدت آسیب دیده و میتوان گفت که ایالات متحده در قطع دسترسی ایران به تجارت جهانی موفق عمل کرده است. شاید واشنگتن هنوز چند حرکت دیگر داشته باشد، اما درباره کمپین اعمال فشار حداکثری علیه تهران مساله بیشتر حفظ درد اقتصادی تحمیل شده است و نه افزایش آن. از این رو، پیام حقیقی که تحریمهای جدید به ایران میفرستند این است که دولت ترامپ نه تنها این واقعیت را به درستی درک نکرده، بلکه نتوانسته گزینه تاثیرگذارتری بیابد. اظهارات ضد و نقیض دولت و وزارت خزانه داری درباره تحریمها به عنوان اقدامی از پیش برنامهریزی شده در ادامه تحریمهای قبلی یا واکنش به هدف گرفته شدن هواپیمای بدون سرنشین امریکا توسط ایران هم هست. نمیتوان تحریمها را چیزی غیر از یک اقدام تلافی جویانه دانست و این یعنی در صورتی که ترامپ بخواهد به تحریکهای احتمالی بعدی ایران پاسخ دهد، گزینهای غیر از اقدام نظامی برایش باقی نمانده است. نتیجه، افزایش تنشها بدون هیچگونه دستاورد استراتژیک بوده که ایالات متحده را به دلیل کمبود ایدههای بهتر، به سمت درگیری نظامی پیش میبرد.
سومین پیام این تحریمها این است که امریکا مذاکره نمیخواهد. دولت ترامپ به دلایلی اعلام کرد که در نظر دارد تحریمهایی را علیه محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران اعمال کند، اما هنوز چنین کاری نکرده و این عجیب است. اگر وزارت خزانهداری امریکا باور داشته که ظریف در خارج از ایران دارایی دارد، در عمل به او فرصت داده تا آن را جابهجا کند. مخالفان سرسخت ایران در واشنگتن ظریف را یک نماینده قابل احترام از سوی نظامی سرکش میدانند. مساله اینجاست که اگر مبنا مذاکره باشد، طرف مقابل به نماینده نیاز دارد و تحریم ظریف کشاندن ایران را به پای میز مذاکره دشوار میکند. به علاوه، تحریم ظریف برای امریکا نتیجه منفی خواهد داشت چراکه اروپاییها و آسیاییها با خوشحالی با او دیدار میکنند و احتمالا در مواجهه با تحریمهای امریکا درصدد تسهیل شرایط برای او برخواهند آمد. هر جلسه با ظریف به معنای انزوای بیشتر امریکا خواهد بود.
این سوال پیش میآید که ترامپ واقعا چه میخواهد؟ او میگوید به دنبال مذاکره است؛ اما اگر واقعا چنین چیزی میخواهد، رویکرد گمراهکنندهای در پیش گرفته است و نمیتواند با ادامه رژیم تحریمها که تصدیق نگرانی ایران درباره نیت ایالات متحده هستند، به چنین هدفی دست یابد. اگر واشنگتن درباره مذاکره با تهران جدی است، باید یک سری پیامهای کاملا متفاوتی ارسال کند که بدون هیچ ابهامی، نشاندهنده تلاشها برای تسهیل تنشها باشند. گزینهها برای واشنگتن در این زمینه محدود نیستند و تنها مشکل درباره آنها این است که ترامپ متحمل سخرهای عمومی خواهد شد که احتمالا تحمل آن برایش دشوار خواهد بود. ترامپ و دولت او در بیشتر زمینههای داخلی و خارجی متناقض عمل میکنند. از این رو، جای تعجب ندارد که ناتوانی آنها در دستیابی به اجماع به اقدامات نمادین اشتباهی یا ارسال پیامهای متناقض منجر شود. اما این پیامها مهم هستند و پیامهایی که دولت ترامپ ارسال میکند، مذاکره با تهران را دشوار و دشوارتر میکند و در مقابل، احتمال یک انتخاب اشتباه دیگر در خاورمیانه را افزایش میدهند.