مردم، قدرت و منافع(32)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
جمعبندی
اقتصاد امریکا و بسیاری از کشورهای پیشرفته به خوبی کار نمیکنند و منظور ما از «خوب کار کردن» بالا رفتن استاندارد زندگی اکثر شهروندان است. رشد پایین، درجا زدن درآمدها و افزایش نابرابری عمیقا به یکدیگر مرتبط هستند و حداقل بخشی از آنها نتیجه سیاستهایی است که حدود چهار دهه پیش و در دوران ریاستجمهوری ریگان شروع شد، سیاستهایی که بر مبنای سوءتفاهمهای عمیق و فراگیر نسبت به آنچه اقتصاد را قوی میسازد، قرار داشت. پس تعجبی ندارد که منتهای نابرابری و نابرابریهایی که از فقدان فرصتها برمیخیزد باعث شود که کارکرد مثبت اقتصادی خورده شود. فقدان فرصتها به معنای آن است که آنهایی که در خانواده فقیر متولد میشوند متناسب با تواناییهای بالقوه اشان زندگی نمیکنند. این اتفاق از لحاظ اخلاقی غلط است اما به معنای آن هم است که امریکا ارزشمندترین منابعش را که مهارت افراد جوان خود است دارد هدر میدهد . شعار «آن را به بازار واگذار کنید» هرگز مفهوم ندارد: یک نفر باید بازارها را بسازد و این ساختن مستلزم سیاست است .آنهایی که در جناح راست قرار داشتند این را گرفتند و با ریگان شروع کردند، آنها بازارها را برای خدمت به آنهایی که در راس بودند بازسازی کردند. اما آنها چهار اشتباه اساسی داشتند: آنها اثرات تهی کردن نابرابری که مدام بزرگتر میشد را نفهمیدند؛ آنها اهمیت تفکر دراز مدت را نفهمیدند؛ آنها ضرورت کنش دسته جمعی را نفهمیدند – نقش مهمی که دولت باید در دستیابی به رشد برابر و پایدار ایفا کند نفهمیدند و مهمتر از آن در فهم اهمیت دانش حتی با آنکه ما خودمان را به عنوان یک اقتصاد مبدع پیشرو میدانیم و آن تحقیقات پایهای، بنیادهایی که فناوری ما بر آن قرار دارد، است - ناتوان بودند.بنابراین آنها فاکتورهای کلیدی که برای موفقیت سرمایه داری در دو قرن و اندی گذشته لازم بود را کنار گذاشتند. نتیجه آنی شد که منتظرش بودیم: رشد پایینتر و نابرابری بیشتر. حالا ما با فهم خوبی که از عمق مساله داریم در فصلهای بعد دو کمکدهنده مهم این پیامدهای ناراحتکننده را بررسی میکنیم: ما دو مسیری را که در آن افراد ثروتمند میشوند را دیدیم – از طریق خلق ثروت، بزرگتر کردن اندازه کیک اقتصاد ملی یا از طریق استثمار و ما جنبههای متنوع استثمار را که با قدرت بازار شروع میشود را به رسمیت نشناختیم . اکثر انرژی ملت صرف استثمار میشود و مقدار کمی از آن در خلق ثروت به کار میرود.
پایان فصل دوم