مردم، قدرت و منافع (48)

۱۳۹۸/۰۵/۱۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۳۳۰
مردم، قدرت و منافع (48)

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

   ادغام ها

اقتصاد رو به جلوی ما منجر به چالش‌های دیگری برای اقدامات استاندارد ضد انحصار شده است. از لحاظ سنتی، قوانین ضد انحصار از طریق ادغام‌ها و خرید سهام بر خلق قدرت بازار متمرکز شده است غیر از ادغام‌های بخش در بخش، ادغام‌ها تا وقتی که تمرکز بازار به سطوح خطرناکی نرسیده باشد، مجاز هستند – خطوط هوایی و تلکام در این خصوص مثال‌های خوبی هستند – که این امر پیشنهاد می‌کند که باید قید و بندها را محکم‌تر کرد.

البته شرکت‌ها مدعی هستند که ادغام‌ها و خریدهای سهامی که آنها مطرح می‌سازند از لحاظ مقیاس و وسعت به نفع اقتصاد است – آن طور که آنها اقامه دلیل می‌کنند شرکت‌های بزرگ‌تر مولدتر هستند. اما دلیل واقعی برای بسیاری از ادغام‌ها – چه افقی (در میان شرکت‌هایی که در خطوط تجاری رقابت می‌کنند) و چه عمودی (که شرکت‌ها با عرضه‌کننده یا مشتری خدمات آن ادغام می‌شود) تقویت قدرت بازار است. شرکت‌ها را باید ملزم کرد تا برای ماحصل موثر از یک ادغام طرح شده، موارد الزامی بیشتری ارایه کند. اگر قیمت کالاها بعد از ادغام بالا برود این یک پرچم قرمزی است که نشان می‌دهد  ادغام، قدرت بازار را دارد افزایش می‌دهد.  نبرد منافعی که با ادغام خیز برمی‌دارد نیاز به نظارت بیشتر محیطی دارد؛ برای مثال، زمانی که یک بنگاه اینترنتی با یک ارایه‌کننده سرگرمی‌های آنلاین ادغام می‌شود، می‌توان انتظار داشت که شرکت تازه، از قدرت بازار در اینترنت استفاده می‌کند تا مزیتش را بر فراهم‌کنندگان سرگرمی‌هایی که در رقابت هستند نشان دهد حتی اگر وعده بیطرفی بدهد. اگر ما چنین مجوزهایی را به ادغام بدهیم که سبب نبردهای ذاتی سود بشوند، ما یک اقتصاد رقابتی‌تر و پویاتری خواهیم داشت.

بعد از آن، باید مقررات ادغام‌ها را در شکل‌گیری احتمالی آینده بازارها به حساب آورد. امروزه، ادغام‌ها فقط در زمانی منع می‌شوند که کاهش قابل توجه رقابتی در بازارها وجود داشته باشد، همچنانکه امروزه وجود دارد. اما در یک بخش پویا، آنچه مهم است اثرات ادغام بر بازارها است، همچنانکه احتمال شکل‌گیری آن وجود دارد. غول‌های فناوری، قواعد را می‌فهمند و سیستم را بازی داده‌اند. آنها در آنچه ما پیش از این به عنوان ادغام‌های پیشگیرانه مطرح کرده بودیم، شرکت‌ها را در حالی که هنوز به اندازه کافی کوچک هستند برای عبور از تحقیقات ضدانحصار می‌خرند، بنابراین چالش‌های آتی سلطه‌شان را حذف می‌کنند. فیس‌بوک، اینستاگرام را در سال 2012 با یک میلیارد دلار و واتس آپ را در سال 2015 با 19 میلیارد دلار خریداری کرد. فیس‌بوک این دانش فنی را دارد که پلتفرم آنالوگ بسازد. اگر نداشت می‌تواند مهندسانی را که این کار را انجام می‌دهند به استخدام در آورد. در اینجا واقعا فقط یک دلیل وجود دارد که تمایل به پرداخت چنین مبلغ بالایی دارند و آن سبقت جستن از رقابت است.

باید جلوی چنین ادغام‌های پیشگیرانه‌ای را گرفت. همچنین باید مانع ادغام‌هایی شد که شانس موجهی برای کاهش رقابت در آینده قابل پیش‌بینی دارند.