چند آرزو و یک حسرت زیر سقف یک مدرسه سه در چهار
اینجا روستای کوچکی در منطقه «گُشت» شهرستان سراوان سیستان و بلوچستان است؛ جایی که تا چشم کار میکند بیایان است و تا کیلومترها هیچ رد پایی از آبادانی نمیبینی اما در دل همین چند ساختمان بیروح و ساده و یک چادر عشایری، اتاقک گلی کوچکی ساختهاند و پرچم سه رنگی که بر فرازش در باد تکان میخورد به تنهایی خودنمایی میکند.
تا همین سه روز پیش فقط اسم مدرسه خشت و گلی را شنیده بودم اما نمیتوانستم تصور کنم درس خواندن در یک فضای کوچک و تاریک با پنجرهای بدون چارچوب که سقفش با تیرکهایی پوشانده شده چه حسی میتواند داشته باشد. اولین چیزی که در این روستای ۱۰ خانواره در دل روستاهای خشک و از هم سوا افتاده سراوان که تا چشم کار میکند دور و برش کوه و بیابان است توجهم را به خودش جلب میکند، دختربچه ۱۰سالهای است که با چشمهایش تعقیبم میکند. با هر که صحبت میکنم آرام به گوشهای میخزد و در آن شلوغی جمعیت سرش را جلو میآورد که بشنود چه میگوییم.
لباس محلی زیبایی به تن کرده و چهره معصوم و گیرایی دارد. اسمش «هاجر» است. یکی، دو سوال که از او میپرسم متوجه آرامش و اعتماد بهنفسش میشوم؛ مثل دختران دیگر خجالت نمیکشد و حرف زدن برایش مشکل نیست. حتی دستم را هم میگیرد که به کلاس درسشان ببرد و وقتی از او میخواهم آرزویش را برای خودش و مدرسه کوچکشان پای تخته بنویسد تا بتوانم عکسی به یادگار از او بگیرم قبول میکند؛ دور و بر تخته را میگردد اما گچی پیدا نمیکند.
او میگوید که عاشق کتاب خواندن است؛ اما چون کتاب و کتابخانهای ندارند حتی در تابستان کتابهای درسیاش را چندین و چند باره میخواند. مثل خیلی بچههای دیگر دلش میخواهد دکتر بشود؛ البته اینجا خبری از چشم و هم چشمیهای پدر و مادر و اصرارشان برای دکتر شدن نیست و آرزوی هاجر به قدری زیباست و به دل مینشیند که باورش میکنم.
هاجر میگوید: «دلم میخواد دکتر بشم، دلم میخواد یه ماشین داشته باشم، یه مدرسه قشنگ هم داشته باشم. دلم میخواد درس بخونم، اما مدرسمونو دوست ندارم.» به گزارش ایسنا، اما چقدر این آرزو برای دختری با شرایط هاجر دور است؛ دختری که نگران ادامه تحصیلش است و مدرسه شان فقط تا کلاس ششم دارد و بعید است بتواند به جایی دورتر برای ادامه تحصیل برود و شاید هیچوقت نتواند دکتر بشود.
او و چند همکلاسی دبستان عشایری سه در چهار خشت و گلی «تنگ آب کاهوکان» یک حرف مشترک دارند؛ آنها هیچ کدام کلاس درسشان را دوست ندارند. تنها پسر این مدرسه، «ساسان» است که در کلاسشان ایستاده و با من حرف میزند و میگوید که چون این کلاس امنیت نداشت، به اتاق کوچکی در گوشه مسجد روستا نقل مکان کردهاند و آنجا درس میخوانند. البته که همان اتاق کوچک هم مشکلات خاص خودش را دارد و رفت و آمدها و شلوغیها، آرامش شان را در کلاس برهم میزند.
هاجر مثل همه ۱۰، ۱۲ کودک این روستای کوچک اوقات فراغتش را با چند بازی محلی پر میکند و از تعطیلی تابستانه مدرسه کوچکشان خوشش نمیآید. حالا هرچقدر هم که امکانات آموزشی کم و در حد صفر باشد؛ نه میز و نیمکت مناسبی، نه تختهای، نه آزمایشگاهی و نه کتابخانهای. چیزهای دیگر بماند.
حالا با زده شدن کلنگ ساخت مدرسه جدیدشان در این روستا؛ هر ۱۰ دانشآموز این مدرسه کوچک؛ یک خوشحالی مشترک هم پیدا کردهاند و یکی از دخترها با لهجه شیرینش مدام از من سوال میکند که کی میتوانند به مدرسه جدیدشان بروند.
یکی از کارشناسان آموزش و پرورش منطقه «گشت» با اشاره به اینکه اینجا ۱۰ دانشآموز دارد و آنها تا کلاس ششم با همدیگر درس میخوانند میگوید: سطح کمی و کیفی آموزش پایین و استاندارد نیست. البته معلم این مدرسه بومی و اهل گشت است اما انگیزه کافی برای او و خیلی معلمهای دیگر وجود ندارد. بچهها مشکل کتاب درسی ندارند و به صورت رایگان برایشان توزیع میشود.
او با بیان اینکه ترک تحصیل در مناطق عشایری زیاد است و دخترها تا کلاس پنجم، ششم درس میخوانند اظهار میکند: چون امکان ادامه تحصیل نیست و بچهها باید ۳۰، ۴۰ کیلومتر دورتر بروند خانوادهها اجازه نمیدهند. مدرسه شبانه روزی در منطقه گشت نیست.
بهروز حسینبر نماینده دیگر آموزش و پرورش منطقه گشت نیز با بیان اینکه این روستا در فاصله ۲۰ کیلومتری شهر گشت و ۸۰ کیلومتری سراوان قرار دارد میگوید: این روستا دارای ۱۰ خانوار و فاقد فضای آموزشی است. فضای مدرسه خشت و گلی بوده که سنوات گذشته دیوار و سقفش بر اثر بارندگی سوراخ شده و با هماهنگی مدیریت آموزش و پرورش سراوان دانشآموزان این مدرسه به حجرهای در مسجد رفتند و چند سال است که روال آن به همین شکل طی شده و منتظریم تا مدرسه جدید ساخته شود و به آن نقل مکان کنند.
او میافزاید: کل منطقه گشت در ۴۰ روستا و منطقه عشایری ۱۰۰۰ دانشآموز در مقطع ابتدایی دارد که به علت نبود مدرسه شبانه روزی تا ششم میخوانند و همه ترک تحصیل میکنند. قطع یقین اکثر این دانشآموزان ترک تحصیلیاند و تمام زحمت 6 ساله ما از بین میرود. اولین مشکل ما در گشت، نبود مدرسه شبانه روزی است تا دانشآموز بعد از کلاس ششم سرگردان نشوند.
آنطور که رضا سرحدی نیا، سرپرست اداره کل نوسازی مدارس استان سیستان و بلوچستان میگوید نرخ پوشش تحصیلی در سیستان و بلوچستان در دوره ابتدایی پسران ۹۲ درصد و در دختران ۹۰ درصد است. در دوره متوسطه اول پسران ۹۵ درصد، در دختران ۶۳.۷ درصد است. همچنین نرخ پوشش در متوسطه دوم پسران ۶۲ درصد و در متوسطه دوم دختران ۴۴ درصد است.
مجموع این آمارها نشاندهنده آمار قابل توجه ترک تحصیل و محرومیتهای آموزشی در پهناورترین استان کشور است. با وجود تلاشهای در حال انجام، هنوز فاصله آموزش در این مناطق با سطح معمول استانداردها بسیار زیاد است.
کمبود فضای آموزشی استاندارد نیز یکی دیگر از دغدغههاست؛ مدتیاست که شمارش معکوس حذف مدارس خشت و گلی در کشور آغاز شده است و تا سه ماه دیگر چهره آموزش و پرورش از مدارس خشت و گلی پاک میشود. تاکنون ۱۶۸ مدرسه خشت و گلی با ۱۸۶ کلاس درس در استان سیستان جمعآوری شده و قرار است ۱۸۴ کلاس درس مانده با کمک خیرین هرچه سریعتر جمع شوند. همچنین به نظر میرسد با توجه به گفته مسوولان محلی سیستان و بلوچستان راهاندازی مدارس شبانهروزی برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه و رفع موانع ترک تحصیل نیز باید در اولویت بعدی وزارت آموزش و پرورش قرار بگیرد.