تسهیل دیالوگ اجتماعی در سرای محلات
امان قرایی مقدم
جامعهشناس
در شهرهای بزرگ به دلیل اینکه افراد خود محور، خودخواه و خودگرا شدهاند، روابط صوری شده، معنویات کمرنگ شده است و افراد در گمنامی و بینامی به سر میبرند، خود کنترلی ضعیف میشود، زیرا ترس از شناخته شدن وجود ندارد. مطابق با آموزههای مکتب شیکاگو شهرهای بزرگ، دنیای تنهایی و دنیای بیگانهها هستند به همین دلیل خلافکاران در انبوه انسانها گم شده و روابط رباتیک میشود. انسانها به اندازهای ارزش دارند که کار شما را انجام میدهند و بعد از آن فراموش میشوند. در نتیجه در این شهرها تجانس فرهنگی بر هم میخورد. در شهرهایی مانند تهران و کرج که در مورد آنها به اشتباه اصطلاح «ایران کوچک» به کار میرود، تمام خرده فرهنگها جمع شده است و کرد، لر، ترک، بلوچ، ترکمن و عرب در کنار هم زندگی میکنند. در چنین دنیایی قطعا میزان آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. در مکانهایی که جمعیت زیاد باشد مانند اطراف راهآهن، میدان شوش، سهراه آذری، شهرکهای اقماری و محلاتی که درآن تنوع قومیتی و جمعیت بالاست میزان جرایم نیز افزایش مییابد. در چنین اماکنی وجود سرای محلات که بتواند بین این قومیتهای گوناگون ارتباط برقرار کند و به کاهش تفاوتهای فرهنگی و ارتقا سطح عمومی فرهنگ کمک کند، الزامی به نظر میرسد. زمانی که بافت شهر نامتجانس میشود شورایاریهای محلات و فضاهای کوچک محلی در صورت برنامهریزی مناسب و کارکرد درست میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند. سراهای محله در شهر تهران تا حدودی توانستهاند نقش خود را ایفا کنند و در برخی مناطق به ارتقای سطح فرهنگ عمومی کمک کردهاند.اما این امر نسبی است زیرا همانطور که عنوان شد شهر فضای بیگانه است و نمیتوان روابط از نوع نزدیک بین شهروندان برقرار کرد. البته میتوان از طریق برگزاری مراسم، جشنها و گردهماییها تعاملات اجتماعی را در محلهها افزایش داد اما سوال این است که با وضعیت کنونی جامعه در زمینه اوقات فراغت و نیز مشکلات مالی که گریبانگیر اکثر افراد جامعه است آیا فرصت و انگیزهای برای حضور در این گردهماییها برای تهرانیها باقی میماند؟ پاسخ روشن است. متاسفانه اوقات فراغت شهروندان به دلیل مشکلات یاد شده بسیار کم است و افراد چنانچه فرصتی هم به دست آورند، ترجیح میدهند در خانه بمانند و استراحت کنند. بنابراین چنانچه شهرداری تهران قصد افزایش تعاملات اجتماعی و حضور مردم در تصمیمگیریها و مدیریت محله را دارد باید برگزاری مراسمهایی نظیر جشنها را در محلهای عمومی نظیر پارکها افزایش دهد. در مجموع میتوان گفت، سبک زندگی مردم نیز تغییر کرده است. با ورود تلویزیون مردم به جای حضور در مراکز عمومی ترجیح دادند، بیشتر وقت خود را پای تلویزیون بگذرانند و با فراگیر شدن اینترنت و شبکههای مجازی ارتباطات افراد از گذشته هم کمتر شد و اکنون در سطح خانواده نیز افراد ارتباط بسیار کمی با یکدیگر دارند و عجیب نیست که علاقهای به توسعه ارتباطات خود در بیرون از منزل نداشته باشند.در کشورهایی مانند برزیل، کره، هند و بسیاری از کشورهای دیگر برای رفع این معضل هر چند وقت یک بار کارناوالهای شادی برگزار میکنند تا مردم با حضور در مراکز عمومی ساعات خوبی را درکنار هم تجربه کنند اما در تهران چنین چیزی نداریم. البته در شهرهای کوچک میزان همگونی بالا است زیرا اوقات فراغت در شهرهای کوچک و روستاها بسیار زیاد است. باید تا جایی که ممکن است از ظرفیت سرای محلات استفاده کنیم و میزان گفتوگو و مشارکت اجتماعی را در سطح محلات افزایش دهیم. این امر در جلوگیری از بروز انواع آسیبهای اجتماعی و نیز افزایش روحیه نشاط و شادابی شهروندان بسیار موثر خواهد بود.