اویسی فرمانده نظامی تهران شد
شانزدهم شهریور 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی به عنوان فرماندار نظامی تهران و حومه انتخاب و معرفی شد. اما این فرماندهی آخر زیاد طول نکشید. اویسی سال 1348 به درجه ارتشبدی نائل شد و در زمره متنفذین ارتش قرار گرفت و 3 سال بعد به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و تا دی ماه 1357 این سمت را در اختیار داشت. سال 1357 با اوجگیری انقلاب اسلامی و تظاهرات مردم و بحرانی شدن اوضاع کشور، دولت شریف امامی در تهران و یازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرد و فرماندهی نظامی پایتخت را به اویسی واگذار کرد.
ارتشبد اویسی در مقام فرماندهی نظامی تهران موجب شهادت بسیاری از مردم در روز 17 شهریور یا جمعه سیاه شد. پس از برکناری شریف امامی از ریاست دولت، اویسی درصدد تشکیل دولت نظامی برآمد ولی قرعه به نام ارتشبد ازهاری افتاد و اویسی علاوه بر مشاغل نظامی خود سرپرست وزارت کار شد ولی آن هم دوامی نداشت و دی ماه 1357 پس از سقوط کابینه ازهاری به بهانه معالجه از ایران خارج شد و تقاضای بازنشستگی کرد. غلامعلی اویسی پس از انقلاب اسلامی از زمره نخستین افسران عالیرتبه متواری رژیم پهلوی بود که با سرمایه سرویسهای اطلاعاتی غرب فعالیتهای تروریستی علیه حکومت اسلامی را از خاک عراق و ترکیه آغاز کرد. رهبر شاخه نظامی کودتای نوژه سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری محمدباقر بنیعامری از همکاران فعال و نزدیک اویسی بود. اویسی در آستانه کودتای نوژه ارتباطات خود را با کشورهای ذینفع تغییر نظام در ایران افزایش داد. او با انور سادات رییسجمهور مصر و صدام رییسجمهور عراق و مقامات امریکایی از جمله الکساندر هیگ، وزیر امور خارجه امریکا، ملاقات و در زمینه آخرین هماهنگیهای لازم مذاکره کرد. 5 ریچارد برت تحلیلگر غربی در نیویورک تایمز مورخ 18 ژوئن 1980 به نقل از ارتشبد فراری اویسی مینویسد: «انفجاری در شرف تکوین است، شکی نیست که رژیم تهران روزهای آخر خود را سپری میکند». همچنین رادیو صدای آزاد ایران، به عنوان بلندگوی ارتشبد اویسی در خاک عراق برای تهاجم تبلیغی ـ روانی علیه مردم ایران و برای تشجیع مخالفان به ویژه تحریک عوامل کودتا و تأمین ارتباط سریع با آنان از طریق پیام رمز فعالیت میکرد. همکاری در کودتای نافرجام نوژه در سال 1358 از جمله آخرین فعالیتهای نظامی وی بود.
او در یکی از سخنرانیهایش پیش از انقلاب اسلامی گفته بود: «نخواهیم گذاشت مملکت را از دست ما بگیرند و طناب به گردنم بیندازند. بکشنم بدار و تماشا کنند و عدهای بخندند.» اویسی در هیجدهم بهمن 1362 در پاریس به قتل رسید.