تحریم «فرصت» بود؛ اگر ...

۱۳۹۸/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۳۱۹۸
تحریم «فرصت» بود؛ اگر ...

گروه اقتصادکلان|ریحانه مهدوی|

جمشید پژویان می‌گوید این روزها بسیار می‌شنویم که مسوولان یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حتی کارشناسان مسلط به اقتصاد در مصاحبه‌های خود با رسانه‌ها ادعا می‌کنند که تحریم‌ها تهدید نبود و فرصت بود، فرصتی برای سازندگی اقتصاد از نو. اما آیا این اظهارنظرها با وضعیت اقتصادی کشور و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی ما همخوانی دارد؟ این سخنان زمانی درست بود که در اقتصاد ما تولید تقویت شده بود و نظام مالیاتی درست کار می‌کرد.

از سوی دیگر این روزها به نظر می‌رسد که ثباتی نسبی اقتصاد ایران را در بر گرفته است. مسوولان می‌گویند اوضاع تحت مدیریت است و از این پس روند رو به بهبود خواهد بود.

در همین زمینه «تعادل» با جمشید پژویان استاد پیشین اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که سابقه ریاست شورای رقابت را هم در رزومه خود دارد گفت‌وگو کرده است که در ادامه به صورت مشروح می‌خوانیم:

 به نظر می‌رسد اکنون آرامشی بر بازارها حاکم شده است، آیا اقتصاد ایران به ثبات رسیده است؟

من گمان نمی‌کنم معجزه‌ای در اقتصاد ایران رخ داده باشد و نمی‌دانم برخی کارشناسان اقتصادی شاخص‌های عجیب و غریبی که نشان‌دهنده ثبات در اقتصاد ایران است را از کجا می‌آورند؟ مگر تولیداتی داریم که بگوییم اقتصاد ایران به ثبات رسیده است؟ در حال حاضر اقتصاد ایران به‌شدت تحت تاثیر تحریم‌ها است. نهاده‌های تولید داخلی ما به میزان زیادی وارداتی است. قوه قضاییه دایما اعلام می‌کند به کارخانه‌های بسته شده ورود می‌کند و مشکلات کارگران بیکار شده را حل می‌کند.اکنون موضوع اعتراضات کارگرها بابت تعطیلی کارخانه‌ها و بیکار شدن این قشر مظلوم وجود دارد که نشان می‌دهد اوضاع هنوز آنطور که لازم است به ثبات نرسیده است ولی مسوولانی هستند که در رسانه‌های مختلف مصاحبه و ادعا می‌کنند که اقتصاد ایران به ثبات رسیده است. اگر به شاخص‌های مصرف‌کننده و هزینه خانوارها بنگیریم خواهیم دید که این شاخص‌ها دچار نوسانات هستند.

 چه افقی برای سال ۹۹ ترسیم می‌کنید؟ شرایط اقتصادی در سال آینده بهتر خواهد شد یا بدتر؟

از دیدگاه من هیچ‌وقت هیچ معجزه‌ای در اقتصاد ایران رخ نخواهد داد. به مجموع روند و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی بنگرید! اگر اقتصاد ما بخواهد بر همین پاشنه بچرخد وضع بهتری را لمس نخواهیم کرد پس نمی‌توان با دید امیدوارانه به این مساله نگریست مگر اینکه یکسری سیاست‌گذاری‌های اقتصادی در کشور به کلی دگرگون شوند و دیدگاه سیاست‌گذاران نیز به همراه سیاست‌گذاری‌ها تغییر کند‌. من بر این باورم که باید به چالش‌های اقتصادی به صورت بلندمدت نگاه کرد و به جای اینکه مسوولان کشور در رسانه‌ها مصاحبه کنند و امیدهای واهی به ملت دهند، ساختارهای اشتباه در اقتصاد کشور را اصلاح کنند.

  از دیدگاه شما نقطه ضعف بزرگ در اقتصاد ایران چیست؟

تولید. نقطه ضعف بزرگ کشور ما این است که بستر لازم برای تولید تخریب شده است. در اقتصاد ما بهره وری عامل کار و بهره وری سرمایه، نازل‌ترین سطح خود را در دنیا تجربه می‌کند. این موارد برای صنعت و فعالیت‌های صنعتی تولیدی ضرورت است. در شرایطی که بازده بخش صنعت 6 الی 7 درصد بیشتر نیست، بازده تجارت 200 الی 300 درصد است. در چنین شرایطی مشخص است که سرمایه به جای حرکت به سوی تولید به سمت تجارت سوق پیدا می‌کند. زمانی که ما تولید نداشته باشیم اتکا به واردات کالا از کشورهای خارجی بیشتر می‌شود.  همچنین نوسانات ارزی هم وجود داردکه دلیل عمده آن تحریم است. اکنون درآمدهای نفتی مورد نیاز را نداریم و از آنجایی که اقتصاد ما برای ده‌ها سال به جای اتکا به تولید صادرات صنعتی به نفت متکی بوده، بسیار

آسیب‌پذیر بودیم و در حال حاضر با تحریم نفت نیز آسیب‌پذیر‌تر شده‌ایم چرا که اگر ما ده‌ها کالای صنعتی داشتیم و به دنبال آن واردکنندگان امریکایی از کالاهای صنعتی با کیفیت و در مقابل ارزان قیمت ایرانی بهره می‌بردند در این صورت برای امریکا آسان نبود که بخواهد ایران را تحریم کند چرا که منافعش در گرو صلح با ایران بود تا تحریم. اما اکنون تحریم نفت بسیار ساده است، بزرگ‌ترین کشورهایی که در بازار نفت وجود دارند امریکایی‌ها یا برخی از کشورهای اروپایی هستند که این کشورهای اروپایی به‌شدت از امریکا ترس دارند پس به راحتی می‌توانند مارا هم تحریم کنند. بنابراین اما اگر ما صادر‌کننده کالاهای صنعتی به بخش خصوصی اروپا و امریکا بودیم شاید معیشت زندگی مردم ایران در این روزها بهتر بود در نتیجه از دیدگاه من امریکا هوشمندانه عمل کرد و دقیقا می‌دانست که باید چگونه نشانه‌گیری کند تا به هدف بزند.

 بسیاری دولت را مقصر شرایط بد اقتصادی می‌دانند نظر شما چیست؟

شاید دولت فعلی هم مقصر باشد اما اصولا دولت‌ها هیچگاه سیاست‌گذار مناسب اقتصادی نبودند چون از تخصص‌های موجود و لازم استفاده نکرده و نمی‌کنند. از طرفی دیگر باید گفت دولت‌ها کوتاه نگر هستند یعنی کسی که رییس‌جمهور می‌شود در ابتدا دید خود را تنها برای چهار یا هشت سال تنظیم می‌کند و به سیاست‌های بلندمدت توجهی نمی‌کنند، حتی می‌توانم بگویم که مجلس شورای اسلامی نیز دید کوتاه‌مدت به مسائل و مشکلات دارد، اما ارگانی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز که می‌تواند دید بلندمدت داشته باشد در این زمینه کوتاهی می‌کند و مانند باقی مسوولان دید کوتاه‌مدت را در پیش می‌گیرد که متاسفانه در وظایف مجمع تشخیص مصلحت سیاست‌گذاری اقتصادی قرار ندارد اگر هم وجود داشت ورود پیدا نمی‌کردند.

 عده‌ای می‌گویند تحریم‌ها فرصتی بود که مسوولان به خود بیایند، عمکرد دولت را پیش از تحریم و پس از تحریم چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تحریم می‌توانست یک فرصت باشد در صورتی که مسوولان کشور به قوی کردن اقتصاد و تولیدات داخلی بیشتر می‌پرداختند و ما از اتکای به نفت بابت درآمدهای ارزی بیرون می‌آمدیم و به صادرات صنایع دیگر متکی می‌شدیم اما این اتفاق نیفتاد.

عده‌ای شعار می‌دهند که تحریم‌ها باعث خیر و قوت ایران است درصورتی که این قوت قلب منوط به این بود که در اولین تحریمی که زمان ریاست‌جمهوری اوباما شدت گرفت سیاست‌هایی را در پیش می‌گرفتیم که بتوانیم اکنون با گذشت 8 سال اقتصاد تقویت شده داشته باشیم در صورتی که سرگردان شده‌ایم و در مقابل روز به روز کیفیت تولیدات صنعتی پایین‌تر و هزینه‌های آن بالاتر می‌رود. این چه قوت قلبی است؟

 با اصلاح ساختار بودجه می‌توان امیدوار بود که وضعیت معیشت مردم بهبود پیدا کند؟

من اصلا اصلاح ساختار بودجه را درک نمی‌کنم که یعنی چه و برای چه قرار است انجام شود؟ اگر منظور دولت این است که سطح درآمد را نسبت به اتکای به نفت کاهش دهد پس باید با یک سیاست‌گذاری جدی و عمده به سمت سیستم مالیاتی قدم بردارد نه اینکه بخواهد فشار بیشتری در قالب‌های اشتباه به مردم وارد کند.

در مملکت ما مالیات از افراد ثروتمند و کسانی که بیشترین نقش را در تجارت و واردات و ساختن برج‌ها و پنت‌هاوس‌ها دارند دریافت نمی‌شود و همه‌چیز برعکس است.

اکنون سازنده برج‌های لوکس از یک کارمند کمتر مالیات می‌پردازد و این روش غلط صرفا با اصلاح ساختار سیستم مالیاتی می‌تواند صورت بگیرد که تاکنون کاری صورت نگرفته است.

در ایران طبقه متوسط و پایین بیشترین مالیات را می‌پردازند در صورتی که در کشورهای دنیا اقشار ثروتمند بالاترین میزان مالیات را به دولت پرداخت می‌کنند. با این سیستم غلط مالیاتی اگر بخواهیم بحث مالیات را به چرخه بیندازیم فشار به قشر متوسط و پایین جامعه می‌آید در صورتی که باید اکثر فشارها بر قشر ثروتمند جامعه باشد.

بعد از برقراری مالیات بر ارزش افزوده که از دیدگاه من چنین پایه مالیاتی وجود ندارد و بیشتر باید اسم مالیات بر فروش روی آن بگذاریم و با نرخی که برای مالیات بر فروش تعیین می‌شود بیشترین صدمه و فشار بر طبقه فقیر و متوسط به پایین آمده است. متاسفانه باید بگویم که در ایران دید اقتصادی و سیاست‌گذاری اقتصادی درست که مورد نیاز مملکت ما است وجود ندارد اگر هم باشد بسیار ضعیف است و ضعیف هم عمل می‌کند.

 آیا زیر‌ساخت‌های اخذ مالیات در کشور ما وجود دارد؟ می‌توان خوشبینانه نگاه کرد؟

پیش از انقلاب و پس از انقلاب نیز کشور ما مشکلات موجود در اخذ مالیات را تجربه کرده است و من نزدیک به چهل سال است که می‌گویم زیر‌ساخت‌های مالیات در کشور غلط است اما هیچ مسوولی به آن توجه نمی‌کند. دلیل هم دارد. تنها می‌توان به این نتیجه رسید که با مالیات بر مجموع درآمد مخالف هستند چرا؟ چون هر سال افراد حقیقی مالیات پرداخت می‌کنند نه حقوقی. من این پیشنهاد را در سالیان قبل داده بودم که می‌توانم ساختار مالیاتی در کشور را اصلاح کنم و کار پیچیده‌ای هم نبود، می‌شد این سیستم را از کشورهای دیگر کپی کرد، اما جوابی حاصل نشد. چرا؟ چون خواستند روی صندلی‌های خود تکیه دهند و منافع ثروتمندانی که از پرداخت مالیات سر باز می‌زنند را حفظ کنند. مگر این صندلی چه میزان ارزش دارد که حاضر می‌شوند برای جلوس بر آن این همه هزینه کنند؟ آیا قرار است از این صندلی‌ها بهره‌برداری شود؟حتما همین طور است و الا برای آن تا این اندازه هزینه نمی‌شد.