بر فراز قیمتها
گروه بورس|محمد امین خدابخش|
رونق بازار سهام همچنان ادامه دارد و در این میان تمامی نگاهها به شاخص بورس تهران دوخته شده است. بورس تهران که در ۷ ماه گذشته تقریبا رونقی بیوقفه را شاهد بوده است، در حالی به فتح ابرکانال ۳۰۰ هزار واحدی در روزهای پایانی شهریور ماه نائل شده که اما و اگرها در خصوص ظرفیت بنیادی بازارها و احتمال تداوم روند صعودی در ششماهه دوم سال جاری افزایش یافته است. این رویداد در شرایطی رخ میدهد که تفاوت ماهیت صنایع و سهم هر کدام از آنها از کل بازار سرمایه باعث شده تا بسیاری از تحلیلگران سرمایهگذاران تصویر دقیقی است فرصتها و موانع پیش روی سودآوری بازار سهام نداشته باشند و تنها به وزن احتمالات در تصمیمگیریهای خود اکتفا کنند.
در این میان بسیاری از فعالان بازار همچنان به آمار و ارقام متورم روزهای جاری در بورس و فرابورس تهران عادت نکردهاند. با این حال دلگرمی بر رخوت بازارهای موازی موجب شده تا همچنان بر تداوم سرمایهگذاری در سهام شرکتهای مختلف اصرار بورزند. علاقه مداوم ذینفعان بازار سرمایه به تداوم روند موجود که با اتکا بر دلایل و توجیهات گوناگونی صورت میگیرد، در نهایت به تداوم جریان تقاضا در سطوح فعلی منتهی شده و اگرچه در دو روز گذشته اندکی از سرعت رشد شاخص کاسته شده است، با این حال ارزش معاملات و میزان خالص خرید حقیقی در روزهای گذشته همچنان نشان از تداوم اقبال معاملهگران بر نمادهای حاضر در بورس و فرابورس دارد.
همانطور که پیش از این اشاره شد، از آنجایی که ماهیت فعالیت شرکتها در بازار سهام متفاوت است، کدام سهم متفاوتی از کلیت بازار سهام دارند، باید برای بازبینی بهتر شرایط کلی بازار صنایع کوچکتر را از صنایع بزرگ جدا کرد و بطور مجزا به بررسی آنها پرداخت.
اگر بخواهیم از پرگویی بپرهیزیم و بطور خلاصه ماهیت رفتار خریداران را مورد بررسی قرار دهیم در ابتدا باید در نظر داشته باشیم که صنایع کوچکتر و علیالخصوص نمادهایی که از شناوری کمتری برخوردارند و قابلیت افزایش بیشتری در دوره رونق دارند. این نمادها که حرکات تند و تیز قیمت در آنها مرهون توجه سرمایهگذاران ریسک پذیرتر در بازار است میتوانند به راحتی و در مدت کوتاهی با حجم کمی از نقدینگی با رشد قیمت روبرو شوند. بنابراین باید توجه داشت که بخش اعظم نمادهای بازار در ماههای اخیر توانستهاند بازده بسیار بیشتری نسبت به شاخص کل بورس تهران کسب کنند. دلیل اصلی این امر تفاوت عملکرد فعالان مختلف بازار مربوط میشود. در حالی که اشخاص حقوقی نظیر صندوقهای سرمایهگذاری مجبورند تا برای جلوگیری از قفل شدن سرمایه خود در نمادهای کوچک، در سهام شرکتهای بزرگ و با شناوری بالاگذاری کنند، فعالان خرد بازار میتوانند به دلیل سرمایه اندکی که دارند بخت خود را در نمادهای کوچک و بعضاً با نقدشوندگی کمتر از ۱۰ درصد بیازمایند. به همین دلیل بود که در ماههای اخیر شاهد رشد سرسامآور قیمت در نماد شرکتهای بودیم که در تابلوهای فرعی فرابورس موسوم به بازار پایه معامله میشدند. این رویه تا قبل از تغییر دستورالعمل معاملات تابلوهای فرعی فرابورس تداوم داشت تا اینکه با انجام اصلاحات مورد نظر بسیاری از پولهای قفل شده در این نمادها به سمت تابلوهای اصلی بورس و فرابورس سرازیر شد و موجب شد تا روند معاملات در نمادهای یاد شده از قدرت بیشتری برخوردار شود. از آنجا که بسیاری از نمادهای مورد معامله در تابلوهای بورس و فرابورس از حجم اندکی برخوردار بودند طبیعی بود که ترجیح سرمایهگذاری در از فعالان بازار نیز این باشد که به سمت این نمادها بروند. میتوان این طور نتیجه گرفت که در ماههای اخیر بازده صنایع کوچکی همچون «زراعت»، «دارویی»، «سیمانی»، «ساختمانی» و غیره بازدهی بسیار بیشتر از نمادهای سنگین وزن بازار داشته باشند. رشد بهای نماد یاد شده به خوبی از تفاوت بازده کسب شده در شاخص کل بورس تهران و شاخص کل هم وزن در همین بازار قابل رهگیری است.
در حالی که شاخص بورس تهران از ابتدای سال تاکنون به میزان 76 درصد افزایش یافته است، رشد ارتفاع شاخص کل هم وزن حکایت از آن دارد که نماگر یاد شده طی مدت مشابه 180 درصد پیشروی داشته است. درواقع شاخص کل هم وزن که تغییرات قیمت نمادهای بازار را بدون در نظر گرفتن وزن آنها از کل بازار اندازه میگیرد به خوبی نشانگر آن است که سهمهای کمتر موثر در شاخص کل بورس تهران رفتار متفاوتی از سرمایهگذاران را نسبت به سهمهای بزرگ به نمایش گذاشتهاند.
بازار در محدوده حبابی
همانطور که در گزارشهای پیشین نیز مورد توجه قرار گرفته است. بازار سهام در حال حاضر وضعیتی به مراتب پیچیدهتر از ماهها و هفتههای قبل را طی میکند. در حالی که تا همین چندی قبل بنا بر اذعان بسیاری از تحلیلگران اکثریت قریب به اتفاق نمادهای بازار از ارزندگی بنیادی برخوردار بودند و سایر نمادها نیز به لطف خوشبینی به افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا تجدید ارزیابی داراییها برای خرید مناسب تلقی میشدند، حالا رشد شتابان قیمتها تا آنجا ادامه یافته که قیمت در برخی نمادها وارد محدوده حبابی شده است. چنین دیدگاهی سبب شده تا دیگر به جز خوشبینی به آینده و عواملی نظیر گشایش سیاسی و رفع تحریمها دلیلی برای خرید نمادهای یاد شده وجود نداشته باشد. با این حال به گفته همین کارشناسان بسیاری از نمادهای بزرگ بازار در آن روی سکه ارزندگی، همچنان برای خرید مناسب هستند و گرانقیمت به حساب نمیآیند. بنا بر آنچه که گفته شد اگر تنها بخواهیم متناسب با دیدگاه بنیادی به خرید سهام بپردازیم، در شرایط فعلی نمادهای کم وزن بازار به دلیل رشد بدون وقفهای که پشت سر گذاشتهاند حالا با ریسک بیشتری برای خرید مواجه هستند.
نگاهی به بزرگترها
از صنایع کوچک بازار سهام که بگذریم بدون شک مهمترین معاملات بورس تهران از نظر حجم و ارزش در گروههای «پتروپالایشی»، «فلزات اساسی»، «استخراج کانههای فلزی»، «خودرو» و «بانک» انجام میشود. در میان این گروهها سه گروه نخست بیش از هر چیز از روند تغییرات قیمت در بازارهای جهانی و بازار ارز تبعیت میکنند. بنابراین برای تحلیل آنها باید توجه خود را بر روند میان مدت قیمت ارز و عوامل بنیادین موثر بر قیمتهای جهانی معطوف کنیم.
مطابق با آنچه که تحلیلگران میگویند از ابتدای سال جاری تاکنون اگرچه بر اثر تحریمها برخی از این صنایع با افت اندک مقداری در فروش مواجه بودهاند، با این حال نرخ دلار نیمایی که میانگین آن بالای 11 تومان تثبیت شده است موجب شده تا نه تنها افت یاد شده به چشم نیاید لاکه نسبت به سال گذشته که نرخ نیمایی 6500 تومان بود، شاهد رشد قابل توجه قیمتها باشیم. همین امر سبب شده تا به غیر از افت مقداری فروش در برخی از این شرکتها، حتی آثار کاهش قیمت دلاری کالای اساسی نیز در صورتهای مالی شرکتهای دارای فروش دلاری محسوس نباشد. با نگاهی به عوامل یاد شده میتوان اینطور در نظر گرفت که روند سودسازی این شرکتها که در گروههای «پتروپالایشی»، «فلزات اساسی» و «استخراج کانههای فلزی» نسبت به سایر نمادهای بازار از امنیت بیشتری برخوردار باشد. گفتنی است، گزارشهای ماهانه این صنایع نیز همسو با این مدعاست. بنا بر این دور از انتظار نیست که حتی در سطح قیمت فعلی دلار نیملایی در صورتی که شاهد رشد قیمتهای جهانی باشیم، ارزش بنیادی این نمادها نیز افزایش یابد، مخصوصا با عنایت به این امر که به دلیل مناقشات تجاری در گرفته میان چین امریکا قیمت این کالاها نسبت به ماههای گذشته تغییر زیادی یافته و در بسیاری از موارد در کف قیمت قرار داریم.
در دو گروه «خودرو» و «بانک» اما وضعیت اندکی از سایر گروههای پر معامله بازار متفاوت است. در حالی که روند رشد قیمتها در سایر صنایع دست کم تا مقطع فعلی تاثیر زیادی از صورتهای مالی پذیرفته، آنچه که تاکنون به صعود بهای سهام در دو گروه بانکی و خودرویی انجامیده، ناشی از خوشبینی بوده است. خوشبینی یاد شده که ریشه در وقایع سال 97 دارد تا اینجای معاملات، به گونههای مختلف توانسته تاثیر خود را بر قیمت سهام این دو گروه حفظ کند و بدون آنکه شاهد بروز تغییرات دندانگیری در موئلفههای مالی این نمادها باشیم، در اغلب روزها خبر صف خرید شدن گاه و بیگاه سهام خودرویی و بانکی را نظاره کنیم. البته باید خاطرنشان کرد که تغییر شرایط بنیادی و خروج از محدوده زیاد، در میان نمادهای بنیادی با قدرت بیشتری دنبال میشودو به دنبال بهبود عملکرد نمادهای گروه یاد شده بوده که در نمادهایی همچون «وپاسار»، «وبصادر» و «وتجارت» شاهد معاملات پر حجم و صف خرید بودهایم. اوضاع در خودروییها اما بیشتر با دلگرمی صرف بر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها دنبال میشود و برای اغلب آنها به خصوص خودروسازان بزرگ نمیتوان به غیر از عواملی همچون رشد ارزش جایگزینی و افزایش ارزش روز دارایی ثابت نظیر زمین و ساختمان، دلیل دیگری برای رشد آنها برشمرد. در همین زمینه آنچه بسیاری از کارشناسان بازار بر آن تاکید دارند، تفاوت دیدگاهها در سرمایهگذاری است. از این رو نمیتوان صرفا به این دلیل که برخی روی شرکتهای سودده سرمایهگذاری نکردهاند، رفتارشان را زیر سوال برد، چرا که تغییر موئلفههای رفتاری بازار نیز میتواند، درماه پیش رو منجر به سودآوری در سرمایهگذاری شرکتهای غیر سودده شود و به کامیابی این دسته از سهامداران نیز بینجامد.