عراق به دنبال آشتی ایران و عربستان
عبدالرحمن فتح الهی |
کارشناس خاورمیانه|
با وجود اوجگیری تقابل میان تهران و واشنگتن و نیز شکنندهتر شدن اقتضائات امنیتی و نظامی در منطقه غرب آسیا، بعد از حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی که به تبع آن فضای دیپلماتیک جهانی را هم تحت الشعاع قرار داد و در این راستا شاهد چرخش مواضع 180 درجهای تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات با بیانیه مشترک اخیر بودیم که زمزمه پایان حیات برجام را بیش از پیش در اذهان متبادر میکند، شاهدیم که عراق طی روزهای اخیر تلاشهایی را به منظور کاهش تنش در منطقه پی گرفته است؛ از دومین سفر عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق به عربستان برای دیدار با ملک سلمان، پادشاه و محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی تا حضور سید عمار حکیم، رییس جریان حکمت ملی عراق در امارات متحده عربی به منظور دیدار و رایزنی با مقامات این کشور؛ اما آنچه به نظر، کانون برنامهها و رایزنیهای دیپلماتیک مقامات عراقی را تشکیل میدهد، برگزاری نشست یا کنفرانسی مشترک با حضور کشورهای منطقه در بغداد برای حل و فصل بحرانهای منطقهای است؛ چنانکه این طرح، هم در مقاله هفته جاری برهم صالح، رییسجمهوری عراق (که در روزنامه وال استریت ژورنال امریکا به چاپ رسید) مشهود بود و هم در سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ البته این طرح پیش از این هم در دستور کار بغداد بوده است، ولی به نظر میرسد تاکید مجدد بغداد بر این طرح و نیز پیگیری عملی آن نشان از این دارد که اکنون عراق تنها راه چاره را در ایجاد گفتمان مشترک میان بازیگران منطقه، به خصوص قدرتهای خاورمیانه میبیند.
در این رابطه یقینا سخنان 6 مارس سال جاری میلادی/ 15 اسفند 97 سیدعمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی مبنی بر پیشنهاد همکاری کشورهای عراق، ایران، ترکیه، عربستان سعودی و مصر و تشکیل ائتلاف منطقهای شامل این بازیگران برای حل مسائل منطقهای، در جایگاه یک نقشه راه مناسب، میتواند شرایط را برای فراهم آوردن بسترها و زمینههای لازم در اختیار بغداد قرار دهد که مدیریت تنشهای منطقهای غرب آسیا با محوریت تعدیل فضای دوقطبی تهران- ریاض را به دست گیرد. اگر چه در همان زمان این پیشنهاد که از جانب محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه قطر در جریان سفر نوامبر 2018میلادی (آبان ماه 97) به عراق مطرح شد، از جانب دولت مرکزی بغداد چندان جدی گرفته نشد. به هر حال عراق با در نظر گرفتن توان سیاسی و وزن دیپلماتیک خود بر این واقعیت اشراف دارد که تنها راه برونرفت از چالشهای منطقهای با محور تخاصم ایران و عربستان سعودی ایجاد زمینههای همکاریهای منطقهای است. لذا بغداد به دنبال آن نیست که در یک تلاش انفرادی به دنبال حل و فصل تنشهای منطقهای باشد که- بعد از حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی و حضور رسمی ریاض و ابوظبی در ائتلاف نظامی مد نظر امریکا در تنگه هرمز- به سقف خود نزدیک شده است و میتواند منطقه را مهیای هر سناریویی کند، بلکه شخصیتها و مقامات عراقی با اشراف به وزن و جایگاه خود به خوبی میدانند که توان انجام هیچ حرکت موثری را در این رابطه ندارند، مگر اینکه بتوانند با رایزنی با دیگر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای یک سینرژی دیپلماتیک را شکل دهند. این نفوذ جدی بغداد در همه حوزههای خاورمیانه و حتی بازیگران فرامنطقهای (مانند کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده) امتیاز و فرصت ویژهای را در اختیار کشور عراق به منظور عملیاتی کردن پروسهاش قرار میدهد، به گونهای که مشابه این فرصت در اختیار بقیه کشورها حتی امارات متحده عربی، ترکیه و مصر و... قرار ندارد.