فقر و دیگر هیچ

۱۳۹۸/۰۷/۲۳ - ۰۰:۰۴:۲۵
کد خبر: ۱۵۵۰۹۶

تعادل|

دیروز جایزه نوبل اقتصادی به سه اقتصاددان امریکایی که دو نفرشان زن و شوهر بودند (آبیجیت بانِرجی و ایستر دوفلو) تعلق گرفت. دلیل جایزه هم بسیار ساده بود: مبارزه برای کاهش فقر . (مشروح این خبر را در صفحه 15 بخوانید .) در واقع این دومین بار است که جایزه نوبل اقتصادی برای مبارزه با فقر تخصیص می‌یابد. دربار نخست، این جایزه به آمارتیا سن- اقتصاددان هندی‌الاصل امریکایی- در سال 1998 تعلق گرفت.  واقعیت آن است که اتفاقات و رویدادهای سیاسی جهانی، ریشه آن اول در فقر و سپس در آزادی قرار دارد . کافی است نگاهی بیندازیم به اطراف و اکناف جهان. موج مهاجرت‌ها و پناهجویان را که ببینید، متوجه می‌شوید که همه بدنبال زندگی بهتر و فرار از فقر یا فقیر شدن هستند. بزه کاری‌ها که رشد آن روز افزون است ریشه در فقر دارد و در کل فقر آینده دموکراسی جهان را به خطر انداخته است .

 نوشته زیر بخشی از مقدمه کتاب اقتصاد فقر است که آبیجیت بانِرجی به اتفاق همسرش ایستر دوفلو در سال 2011 نوشته‌اند:  «ما آکادمیسین هستیم و مانند اکثر آکادمیسین‌ها، ‌فرضیات را فرموله می‌کنیم و به داده‌ها خیره می‌گردیم. اما طبیعت کار ما ایجاب می‌کند که ماه‌ها و سال‌ها را روی کار با فعالان سمن‌ها و بوروکرات‌های دولت، ‌کارگران بهداشت و وام‌دهندگان خرد، پشت سر بگذاریم. این کار ما را به کوچه‌ها و دهکده‌هایی که فقرا زندگی می‌کنند می‌کشاند و از آنها می‌پرسیم و بدنبال داده‌ها می‌گردیم.  این کتاب (اقتصاد فقر) جز به خاطر مهربانی افرادی که ما با آنها دیدار کردیم نوشته نشده است . همیشه با ما به عنوان مهمان برخورد کرده‌اند، ‌حتی با آنکه اغلب اوقات مهمان نبودیم . سوالات ما را صبورانه پاسخ می‌دادند حتی زمانی که حس آن را نداشتند و بسیاری از داستان‌ها را با ما به شراکت گذاشتند. به دفترمان که برمی‌گشتیم این داستان‌ها را به یاد می‌اوردیم و داده‌ها را تجزبه و تحلیل می‌کردیم در حالی که هر دوی ما (ایستر دوفلو) مسحور و گیج بودیم وتلاش می‌کردیم که آنچه شنیده بودیم و دیده بودیم را به مدل‌های ساده‌ای تبدیل کنیم. که اقتصاددانان توسعه‌ای حرفه‌ای و سیاست‌گذارانی بطور سنتی برای فکر کردن درباره زندگی فقرا استفاده می‌کنند. این کتاب از دل این تبادلات بیرون آمده و نشان‌دهنده تلاش ما برای بافتن داستان اینکه چطور افراد فقیر در زندگی‌شان زندگی می‌کنند..»