صادرات تنظیمکننده نظام تولید و بازار داخل
سیدمرتضی میری|
فعال اقتصادی|
روز ملی صادرات زمانی است برای توجه به بالندگی و شکوفایی اقتصاد ملی و بزرگداشت کسانی که با همه سختیها طلایهدار این بالندگی و پرچمدار جهانیسازی اقتصاد ایران هستند. بزرگداشتی که در سال منتهی به نخستین حرکتها و تحولات استقلال اقتصاد ایران از نفت، با عنایت ویژه مسوولان لغو شد تا باز هم میزان اهمیت صادرات غیرنفتی کشور در نظر گردانندگان این جامعه مورد تردید و تشکیک قرار بگیرد. آنچه شاید امروز بهترین مجال برای بیان آن باشد میزان اهمیت صادرات در کیفیت زندگی ایرانیان است. مفهومی که در نظر بخشی از مردم و همینطور سیاستگذاران زمانی مجاز و ممکن است که آسیبی به تنظیم بازار داخلی وارد نکند. همین دیدگاه سبب شده است که سیاستگذاران، تصمیمسازان، تصمیمگیران و مجریان کشور به صادرات به مثابه یک امر غیر ضروری و غیر حیاتی بنگرند و به همین علت در برخی از مواقع به بهانههای گوناگون آن را محدود یا در مورد بعضی از کالاها ممنوع کنند و نتیجه این شرایط رقابت نابرابر کالاهایی درون گرا با کیفیت نه چندان مطلوب و قیمتهای گزاف با کالاهای وارداتی با کیفیت نامطلوب و قیمتهای ارزانتر است که طبعا کالای بیکیفیت خارجی برنده این نبرد خواهد بود. در شرایط کنونی که به گفته مسوولان اقتصادی وابستگی بودجه عمومی کشور به نفت به صفر خواهد رسید، صادرات غیرنفتی اهمیتی صدچندان خواهد یافت. توسعه بازارهای بینالمللی و در نتیجه افزایش ارزآوری سبب تحرک بیشتر در تولید خواهد بود و این مهم به معنای کاهش نرخ بیکاری در جمعیت جوانی است که هر سال با فارغالتحصیلی عدهای بر شمار کارجویان افزوده میشود. اما فارغ از موارد اینچنینی، نکته دیگری در تبیین اهمیت صادرات غیرنفتی وجود دارد که به نظر میرسد، تا بحال مغفول واقع شده است و آن نقش مفید و موثر صادرات در افزایش کیفیت زندگی ایرانیان است. با توجه به اینکه پیش نیاز حضور موثر و موفق در بازارهای بینالمللی، داشتن تولیدات با کیفیت جهانی با قیمتهای رقابتی است، تغییر ساختار تولید در کشور ضروری به نظر میرسد. یعنی نخستین نکته این است که نگاه تولیدکننده و سیاستگذار نباید تولید برای بازار داخلی باشد بلکه تولید صادرات محور میبایست اصل و اساس شبکه تولید کالاهای ایرانی باشد. در چنین شرایطی است که یکی از مهمترین الزامات حضور در بازارهای بینالمللی تحقق مییابد و ایران به صورت نظاممند به عنوان یک بازیگر مهم وارد بازارهای بینالمللی خواهد شد. در این صورت مصرفکننده ایرانی نیز در بازار داخل با کالایی مواجه است که کیفیت و استاندارد بینالمللی دارد و تنها در چنین شرایطی سیاستگذاران و مسوولان دولت یا بخش خصوصی میتوانند تمام قد از ترویج فرهنگ استفاده از کالای ایرانی دفاع کنند. با وجود کالای صادرات محور ایرانی در بازار داخلی، واردات کالای بیکیفیت خارجی نیز پایه عقلی و اقتصادی ندارد و بدینترتیب واردات کشور نیز با ارتقا کیفیت مواجه خواهد بود و صحنه رقابت، متشکل از تولیدات جهانیسازی شده ایران از یک سو و کالای خارجی با کیفیت از سوی دیگر است. طبعا پیروز میدان در این رقابت سالم، مصرفکننده ایست که پس از سالها میتواند با بهایی منطقی، کالایی با کیفیت را استفاده کند. مصرفکنندهای که خود شاید حلقهای از زنجیر اشتغال ایجاد شده در فرایند تولید یا توزیع همین کالاها است. با این وصف به نظر میرسد، حتی اگر در برخی از موارد بازار داخلی دچار کمبود باشد، توسعه صادرات اثر به مراتب مهمتر و ماندگارتری در اقتصاد ملی خواهد داشت. بنابراین نگاه صادرات محور به اقتصاد در واقع تنظیمکننده نظام تولید و بازار داخلی نیز هست. کشوری که حضوری گسترده در بازارهای صادراتی دارد، در داخل نیز منضبطتر عمل میکند؛ چراکه ناگزیر به قرابت بیشتر با استانداردهای بینالمللی است. بنابراین وجود رویکرد صادرات محور در سیاستگذاری، تصمیمگیری و اجرا، علاوه بر تأمین ارز مورد نیاز کشور، سبب چرخش زمین بازی به سمت تولیدات ایرانی، افزایش کیفیت کالای وارداتی و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی کسانی است که از یک سو در یکی زنجیرههای اشتغال، تولید یا صادرات مشغول هستند و از سوی دیگر مصرفکننده همین کالای با کیفیت ایرانی یا مشابه با کیفیت خارجی خواهند بود.