مردم، قدرت و منافع (106)

۱۳۹۸/۰۸/۰۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۵۸۹۹
مردم، قدرت و منافع (106)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور   بیطرف|

بخش دوم

  بازسازی سیاست و اقتصاد امریکا

  راه پیش رو

فصل هشتم

  بازیابی دموکراسی

 امریکا به عنوان یک نماد دموکراسی ساخته شده بود. اهمیت حیاتی آن در سیستمی بود که هم بازرسی داشت و هم توازن. لایحه حقوق مردم را برای آنکه حقوق اقلیت در برابر اکثریت محافظت و تضمین شود، به تصویب رساند. اما ملت در عمل به گونه‌ای دیگر تحول یافت و به کشوری تبدیل شد که به نظر می‌رسد قدرت اقلیت بر اکثریت غلبه دارد. ما سیستم الکترال ریاست‌جمهوری داریم که در آن دو رییس‌جمهور از سه رییس‌جمهور در این قرن با آرای اقلیت وارد دفتر ریاست‌جمهوری شدند. علاوه بر این، ما در مجلس نمایندگان، آتش‌افروز داریم، شاخه‌ای از دولت که فرض بر این بود تا نگاه مردم را بازتاب دهد. بنابراین در انتخابات 2012، دموکرات‌ها نتوانستند حتی با وجود آنکه 1.4 میلیون رای بیشتر ازجمهوری‌خواهان کسب کردند در مجلس نمایندگان اکثریت را به دست آورند  و مجلس سنای ما که عامدانه برای هر ایالت وزن مساوی برای آن طراحی شده، در نتیجه تراکم جمعیت، حداقل زمانی که آن را از نقطه برتری ملت در کل در نظر بگیریم، مشکل کنترل حزب اقلیت را تشدید کرده است. ما دنیا را در خلق یک دموکراسی مدرن و نهادهای دموکراتیک رهبری کرده بودیم؛ اما حالا به نظر می‌رسد که عقب مانده‌ایم. اگر رییسان جمهور و بدنه‌های قانونگذاری خودشان را با اندکی آداب دانی که بازتاب فروتنی این حقیقت بود که آنها حمایت اکثریت امریکایی‌ها را نداشتند، هدایت می‌کردند، شاید ماجرا متفاوت می‌شد. در عوض آنها پیشگام افراطی‌های تازه سیاست که برنده همه‌چیز را در اختیار می‌گیرد، شدند. این تسلط اقلیت بر اکثریت به‌طور مشخص غیردموکراتیک است و رای‌دهندگان را دلسرد می‌کند و مشروعیت دولت امریکا را در داخل و خارج تضعیف می‌سازد. موضوعاتی مانند کنترل سلاح، حداقل دستمزد و سخت‌تر شدن مقررات مالی، حمایت اکثریت غالب امریکایی‌ها را دارد اما نمی‌توانند مورد مورد خطاب قرار گیرند. کتاب با یک بحث خلاصه‌ای از لایحه مالیاتی 2017 – که معمولا کاهش مالیاتی حمایت غالب را دربرمی‌گیرد - شروع شد. این‌بار هر چند که رای‌دهندگان فهمیدند که این کاهش مالیات، به بهای آنهایی که در طبقه متوسط و نسل‌های بعدی هستند برای ثروتمندان بوده است؛ اکثریت نگاه مطلوبی به آن نداشتند که می‌توان گفت نامطلوب‌ترین کاهش مالیات بوده است .

مشخص شد که هدف حزب جمهوری‌خواه یک حاکمیت دایمی اقلیت بر اکثریت بوده است. این برای آنها یک امر ضروری است زیرا سیاست‌های آنها که حامی‌اش هستند، از کاهش مالیات گرفته (مالیات ثروتمندان در پایین‌ترین نرخ نسبت به مابقی جامعه) تا کاهش حمایت از تامین اجتماعی و درمانی و در کل کاهش حمایت از سمت دولت، مورد تنفر اکثریت رای‌دهندگان است. جمهوری‌خواهان باید مطمئن شوند که اکثریت کنترل را در دست نمی‌گیرند  و اگر اکثریت کنترل را در دست بگیرند، آنها باید مطمئن شوند که اکثریت نمی‌تواند سیاست‌هایی را که مطلوب هستند و منافع اکثریت را پیش می‌برد، اعمال کنند. همان‌طور که نانسی مک لین، پروفسور تاریخ در دانشگاه دوک یاد آوری کرده است آنها باید «دموکراسی را به زنجیر» بکشند . این فصل بر سه حوزه حیاتی متمرکز است: اطمینان از عدالت بودن در رای دهی، نگهداری یک سیستم موثر از بازبینی و توازن در دولت و کاهش قدرت پول در سیاست‌ها.