سنتز «غنی» در برابر تز «خلیلزاد» و آنتیتز «طالبان»
گروه جهان|
همواره گزارشهای جسته و گریختهای از اختلافات میان اشرف غنی رییسجمهوری افغانستان و زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان، شنیده میشد. گفته میشد که اشرف غنی از اینکه خلیلزاد در مذاکرات صلح با طالبان دولت او را دور زده است، خرسند نیست. اما سخت بود که بتواند باور کرد رییسجمهوری افغانستان بهدنبال رقابت با خلیلزاد است تا اینکه طرح صلح هفت مادهای دولت افغانستان منتشر شد. زمان مشخص خواهد کرد که چه کسی در این میان پیروز خواهد شد. اما دانستن اینکه غنی با چه توشهای وارد این میدان شده، مهم است.
هشت صبح افغانستان نوشته: با واکاوی ابتدایی طرح صلح غنی میشود دیدگاهی کلی در این زمینه به دست آورد؛ کمترینش اینکه میشود فهمید سنتز اشرف غنی در برابر تز زلمی خلیلزاد و آنتیتز طالبان چیست. پیشنهاد غنی یک طرح هفت مرحلهای است که سه بخش دارد. در بخش اول، مذاکره با طالبان، امریکا و پاکستان مطرح شده است. اهمیت و جایگاه این مذاکرات از نگاه غنی در این بخش واضح شده است. در بخش دوم، تعامل با کشورهای منطقه، جهان و سازمانهای بینالمللی جای گرفته و اینکه این تعاملات چگونه میتواند در صلح افغانستان تاثیرگذار باشد. بخش سوم این طرح صلح، به گامهای فوری اختصاص داده شده است که شامل برگزاری یک جرگه کوچک و همچنین یک نشست گسترده صلح با شرکت نمایندگان افغانستان و کشورهای منطقه و جهان در کابل میشود. همچنین درباره هماهنگی و رایزنی با نهادهای اجتماعی از جمله جامعه مدنی و نمایندگان قشرهای مختلف جامعه افغانستان در این بخش، صحبت شده است. هشت صبح افغانستان نوشته، در مجموع وقتی به این طرح نگاه شود، به واکنشی میماند که در برابر کنشهای امریکا در قبال صلح افغانستان ارایه و چیدمان شده است. از سوی دیگر میشود پاسخ به درخواستهای کلان طالبان را نیز در آن مشاهده کرد. در این طرح همچنین درباره هماهنگی با جامعه مدنی و اقشار مختلف جامعه افغانستان نیز میشود رگههایی را مشاهده کرد. به عنوان مثال، به خواست طالبان در ماده اول آن، درباره خروج نظامیان امریکایی بطور روشن صحبت شده و زمانبندی این خروج نیز تلویحا ارایه شده است. در اینجا، اشرف غنی میخواهد بهنحوی به طالبان بگوید که اگر میخواهید نیروهای امریکایی از افغانستان خارج شوند، دیگر به نشانی خلیلزاد نروید؛ نشانی درست این طرح نزد ماست. با این حال در همین بخش به مهمترین نگرانی امریکاییها هم پرداخته شده است که چگونگی نقش امریکا در مقابله با هراسافکنی در منطقه است. به بیان دیگر، به نگرانی امریکا از تبدیل شدن دوباره افغانستان به مامن تروریسم پرداخته شده است. اینجا غنی خواسته به رهبران امریکا بگوید که اگر میخواهید اطمینان حاصل کنید که دیگر افغانستان به لانه هراسافگنان بدل نمیشود، نیاز نیست از طریق خلیلزاد به طالبان مراجعه کنید، نشانی اصلی دولت افغانستان است. چیزی دیگری که در این طرح ارایه شده، درباره ساختار مذاکرات صلح پس از خروج امریکاییهاست. اینجا غنی میخواهد اطمینان طالبان را از خروج نیروهای امریکایی به دست آورد و از سویی هم در مورد اینکه چه کسی و گروهی با آنها مذاکره میکند، صحبت کرده است. غنی به هیات ۱۵ نفریای اشاره کرده که پیشتر توسط دولت افغانستان به عنوان هیات مذاکرهکننده همهگیر معرفی شده بود. در این ماده خواستهای دولت و مردم نیز مطرح شده که اولین آن، آتشبس است. اما مشکلی که این ماده دارد، این است که طالبان به نحوی به عنوان یک نیروی خارج از سامانههای قدرت اصلی خوانده شده است؛ در حالی عمدهترین نیروها در سامانه قدرت، دولت افغانستان است. این در حالی است که طالبان خود را نیروی برتر از حکومت میخوانند و دولت افغانستان را به عنوان طرف دعوی، و نه سامانه مشروع قدرت قبول دارند. در ماده سوم این طرح در مورد روابط کابل و اسلامآباد صحبت شده است. در این بخش هیچ مورد جدیدی ارایه نشده و مسائلی تکرار شده که حکومت افغانستان در ۱۷ سال اخیر بارها تکرار کرده و نتیجهای هم نداشته است. به عنوان مثال، گفته شده «پاکستان باید بداند که صلح در افغانستان چقدر میتواند برای صلح در پاکستان و منطقه مهم باشد و همچنین افغانستان باید بداند که نقش پاکستان در صلح افغانستان یک نقش مهم و کلیدی است.» این در حالی است که افغانستان کاملا به اهمیت نقش پاکستان در برقراری صلح آگاه است. از سوی دیگر، پاکستان بهخوبی میداند که چه منافعی را میتواند در وجود یک افغانستان ضعیف برای خودش تعریف کند. در این ماده اشرف غنی در یک واکاوی انتزاعی خواسته، بگوید بهوضوح میداند که ریشه تمامی بدبختیهای افغانستان در پاکستان آب میخورد. اما شاید او هنوز نمیداند که بخش بزرگی از چالشهای افغانستان یا در خود کشور است یا در جغرافیایی بیرون از همسایههای آن تعریف میشود.
ماده چهارم این طرح، نیاز به صلح برای کشورهای منطقه و جهان را تعریف میکند. آنچه در این ماده آمده، بیشتر به یک نصیحت برادری میماند که خودش درمانده است ولی میخواهد برای دیگران نسخه بهروزی دهد. ماده پنجم این سند به نقش سازمانهای بینالمللی و غرب در فرآیند صلح افغانستان اشاره دارد. این بخش بیشتر به حمایتهای مالی سازمانهای بینالمللی از طرح صلح غنی اشاره دارد. غنی بطور معمول وقتی از سازمانهای بینالمللی صحبت میکند، قطعاً یک بخش این اشاره به کمکهایی است که از این سازمانها حاصل میشود.
ماده ششم طرح صلح غنی، توجه به مسائل داخلی افغانستان است. در اینجا آنچنانی که غنی در کارزارهای انتخابات دور قبل میگفت به حکومتداری خوب، زیرساختهای کارآ، تقویت نیروهای امنیتی، مبارزه با فساد، پرداخته است. این بخش هم تکرار وعدههایی است که مردم افغانستان به آن باور ندارند.
آخرین مادهاین طرح، به راهحلهای مشکلات حاکمیت قانون و چالشهای محلی پرداخته است. در این بخش به نظر میرسد که غنی قصد داشته حس عوامگرایی خود را بروز داده و به شهروندان بگوید که به یاد آنان است.
هشت صبح افغانستان در پایان نوشته: «در مجموع اگر یک نگاه کلی با رویکرد تحلیلی به این طرح داشته باشیم، این طرح را میشود سند واکنشی، غیرواقعبینانه و دارای تضادهای درونی با رویکردهای قدیمی، ناکام و عوامگرایانه خواند. البته در شرایطی که غنی قرار دارد، از یکسو آنطور که میگویند، نتایج انتخابات چندان به مذاقش خوش نیامده و از سوی دیگر، همآوردی به نام زلمی خلیلزاد حاکمیتش را به چالش کشیده است، بعید نیست که از چنین سندهایی رونمایی کند.»