این هنوز پایان کار داعش نیست
آرن پورقدریری|
با شنیدن خبر کشته شدن ابوبکر بغدادی از رسانهها، موجی از شادی همه جهان را فراگرفت. بغدادی رهبر مرموز و کاریزماتیک داعش که مسوول کشتارهای زیادی در خاورمیانه و عملیاتهای تروریستی خونینی در کل جهان بود، توسط نیروهای امریکایی به هلاکت رسید اما آیا این، پایان کار داعش است؟ آیا محو رهبری قدرتمند داعش ضربهای مهلک بر بدنه این گروه تروریستی خواهد بود؟ سرنوشت داعش پس از بغدادی به چه سمتی میرود؟
چرا مرگ بغدادی پایان داعش نیست؟
تجربه نشان داده است که گروههای تروریستی خیلی زود با مساله تغییر رهبر کنار میآیند، درست همانطور که اینک القاعده بدون وجود اسامه بنلادن کماکان به فعالیتهای خود ادامه میدهد. البته نباید ازنظر دور داشت، داعش که در ماه مارس گذشته با از دست دادن شهر باغوز آخرین پایگاه خود در سوریه را به عنوان خلافت اسلامی تا حد زیادی از دست داده است اینک با کشته شدن رهبرش بار دیگر شاهد ضربه سختی بر پیکر خود خواهد بود اما با توجه به شکلگیری داعش بر حول محور یک ایدئولوژی و هدف مقدس، کشته شدن رهبر این گروه فقط میتواند به معنی ضعیفتر شدن آن باشد و نه پایانش. آکی پریتز تحلیلگر پیشین بخش ضد تروریستی سازمان سیا در این زمینه میگوید: از پای درآوردن رهبر داعش قدم بزرگی است اما باید به یاد داشت که داعش فقط یک گروه تروریستی نیست بلکه گروهی ایدئولوژیک است. از بین بردن ایده خلافت اسلامی بسیار سختتر از آن است که بتوان با عملیاتهای نظامی و اطلاعاتی آن را انجام داد.
داعشیها به دنبال یک هدف جهانی و بهزعم خودشان الهی هستند، هرکدام که در این راه کشته شوند شهید و راهشان توسط همرزمانشان ادامه داده خواهد شد. به عقیده یورگن تودنهوفر روزنامهنگار آلمانی که 10 روز مخفیانه با داعش در موصل زندگی کرده است، داعش به دنبال غلبه بر همه جهان است و هرکس را که به تفسیر آنها از قرآن اعتقاد نداشته باشد میکشند. تودنهوفر اعتقاد دارد از دید داعشیها همه مذاهبی که به دموکراسی اعتقاد داشته باشند باید نابود شوند.
با توجه به اینکه امریکا برای سر بغدادی مبلغ 25 میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود و امید بود که این جایزه حتی وفادارترین نیروهای او را وسوسه کند و باوجودی که یکی از پیشرفتهترین سرویسهای اطلاعاتی جهان در تعقیب او بود، او توانست سالها بهواسطه کمک و حمایت سرسپردگان داعشی، در خفا زندگی و گروه را هدایت کند. بر همین اساس برای چنین سرسپردگانی پایان بغدادی، پایان عقیدهای نخواهد بود که به آن وفادار هستند به خصوص که بغدادی پیش از مرگ خود، محمد سعید مولا معروف به عبدالله قرداش را به عنوان جانشین خود تعیین کرده و اجازه نداده است که این بهاصطلاح خلافت اسلامیاش دچار بحران خلافت شود.
البته چنانچه او از قبل پیشبینی چنین روزی را نمیکرد هم چندان تفاوتی در اصل ماجرا به وجود نمیآورد، چراکه داعش پیشازاین نیز رهبران زیادی را در نقاط مختلف از دست داده است و توانسته کماکان به فعالیت خود ادامه و نیروهای تازهنفس را جایگزین آنها کند. تعیین جانشین از جانب بغدادی تنها مانع ایجاد بحران مشروعیت در این گروه شده و کار را برای قرداش یا هر فرد دیگری که جانشین وی شود هموارتر میکند، به خصوص اینک که قرار است، نیروهای امریکایی سوریه را ترک کنند، رهبر جدید با توجه به بازتر شدن فضای فعالیتهای این گروه و همچنین مشغول بودن کردهای سوریه به جنگ با ترکیه، چنانچه موفق به تصرف مناطق جدیدی به عنوان پایگاه جدید داعش شود، میتواند خیلی زود برای خود وجهه و مشروعیتی حتی در حد بغدادی دستوپا کند. بر اساس آمار اخیر بازرس کمیته دفاعی امریکا اینک داعش بین 14 هزار تا 18 هزار نفر عضو دارد که با بغدادی بیعت کردهاند. بیش از 30 کمپ هم در شمال سوریه وجود دارد که نزدیک به 11 هزار نیروی وابسته به داعش در آنها زندگی میکنند. در کمپی به نام الهول در شمال شرق سوریه هم تنها 70 هزار نفر زندگی میکنند که از خانواده داعشیها هستند.سادهانگارانه است که تصور کنیم با از میان برداشته شدن بغدادی، گروهی با این تعداد سرسپرده بهراحتی از هم پاشیده شود، بلکه برعکس یک نیروی محرکه جدید میتواند بار دیگر موتور کشتار آن را روشن و موجب قدرتیابی مجدد آن گردد.
آنچه نیروهای داعش را تغذیه میکند درواقع هوش و فراست بغدادی یا جانشین او نیست، بلکه تفکرات بنیادگرایانه افراطی و همچنین نابسامانی و هرجومرج کشورهای منطقه و مداخلات امریکا در خاورمیانه است که کماکان به قوت و قدرت خود باقی است. درواقع حمله امریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام و متعاقب آن بیکاری و کینه بعثیها و همچنین جنگ و ناآرامی در سوریه بود که شرایط را برای قد علم کردن ابوبکر بغدادی فراهم کرد. اینک نیز با توجه به نابسامانی اوضاع این دو کشور شاخههای فعال این گروه در استانهایی مانند دیاله، صلاحالدین، انبار، کرکوک و نینوا در حال تجدید قوا هستند.
به عباراتی کشته شدن بغدادی جز یک پیروزی سمبولیک و ابزاری برای توجیه افکار عمومی امریکا در مورد خروج نیروهای این کشور از سوریه و یک برگ برنده برای تبلیغات ترامپ در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری امریکا نخواهد بود. درواقع داعش پیشازاین نیز بارها شاهد چنین ضرباتی بوده اما کماکان به فعالیت خود ادامه داده است، چراکه نیروی محرکه این گروه شبیه همان نیرویی است که تا این ساعت القاعده و طالبان را سرپا نگهداشته است.
فرصتی استثنایی برای داعش
کشته شدن ابوبکر بغدادی گرچه باعث شادی همه مردم جهان به خصوص مردم خاورمیانه که سالهاست زیر سایه ترس و وحشت قساوتها و وحشیگریهای این گروه زندگی میکنند، باشد اما این تصور غلط که مرگ او لزوماً باعث لنگ شدن این گروه میشود بسیار خطرناک و بدعاقبت است. شاید کمی بدبینانه به نظر برسد اما با توجه به اینکه بغدادی در حفظ پیروزیهای داعش در عراق و سوریه نتوانست موفق ظاهر شود و تا حدی محبوبیت خود را به عنوان یک رهبر کاریزماتیک برای نیروهای داعش از دست داد، شاید حتی بتوان گفت که کشته شدن وی نیرویی تازه به جسم کمجان داعش خواهد دمید، چراکه هم میتواند آغاز تجربه یک رهبری جدید برای این گروه باشد و هم با شعلهور کردن حس انتقام میتواند انگیزهای تازه و نو به عملیاتهای تروریستی آنها بدهد.
علاوه بر این، درگیری ترکیه با کردهای شمال سوریه آنها را از جنگ در جبهه نبرد با داعش غافل کرده است و همانطور که میدانیم کردها یکی از مهمترین نیروها و عوامل شکست داعش و برچیده شدن بساط خلافت آنها بودند. عدم حضور کردها در این نبرد میتواند فرصتی مغتنم از سوی نیروهای داعش برای تجدیدقوا در برخی از نقاط سوریه باشد.
علاوه بر این بهزعم عدهای، خروج نیروهای امریکا از شمال سوریه در این شرایط میتواند ماجرا را پیچیدهتر هم کند چنانکه دیوید پترائوس، مدیر سابق سیا و ژنرال بازنشسته ارتش امریکا که پیشازاین نظارت بر عملیات نظامی امریکا در افغانستان و عراق را بر عهده داشت، در انتقاد از تصمیم دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا برای خارج کردن نیروهای امریکایی از شمال سوریه گفت: این کار جنگی بیپایان را پایان نمیدهد. بلکه احتمالاً آن را طولانیتر میکند زیرا به داعش فرصتی برای احیا میدهد.
نگاه خوشبینانهای که در مورد مرگ بغدادی وجود دارد این است که با مرگ او داعش دچار چنددستگی شده و عده زیادی از اعضای آن، که با بغدادی بیعت کردهاند ممکن است به رهبری فرد جدید تن نداده و از گروه جدا و به القاعده بپیوندند. البته که چنین پیشبینی میتواند درست باشد اما باید متوجه روی دیگر این سکه هم بود چراکه ممکن است با رفتن بغدادی و روی کار آمدن رهبر جدید، او بتواند حمایت افراد بیشتری را جلب و نیروهای تازهنفسی از میان مردم عادی و اعضای القاعده گرد خود جمع آورد.
جمعبندی
گرچه کشته شدن ابوبکر بغدادی به عنوان رهبر یکی از مخوفترین گروههای تروریستی جهان میتواند تسکینی برای مردم منطقه و جهان به خصوص خانوادههای قربانیان این گروه باشد اما این آرامش نمیتواند چندان دوام داشته باشد چراکه گروههایهایی مانند داعش و القاعده حول محور یک هدف مقدس شکلگرفته و رهبران این گروهها تنها راهنمایان اعضا برای رسیدن به این هدف هستند. بر همین اساس کشته شدن ابوبکر بغدادی کمکی به برچیده شدن بساط داعش نمیکند، چراکه تا زمانی که زمینه فعالیت این گروه در منطقه و جهان فراهم باشد برای آنها یافتن جانشین کار چندان سختی نیست. جنگ و ناامنی در خاورمیانه و ناتوانی دولتهای این منطقه در کنترل قلمرو کشورشان و همچنین دخالتهای امریکا و ورود و خروجهای سلیقهای این کشور به جنگها و بحرانهای منطقه عامل اصلی شکلگیری و بقای گروههای افراطی در خاورمیانه است.منبع: شمس
برش
گرچه کشته شدن ابوبکر بغدادی به عنوان رهبر یکی از مخوفترین گروههای تروریستی جهان میتواند تسکینی برای مردم منطقه و جهان به خصوص خانوادههای قربانیان این گروه باشد اما این آرامش نمیتواند چندان دوام داشته باشد چراکه گروههایهایی مانند داعش و القاعده حول محور یک هدف مقدس شکلگرفته و رهبران این گروهها تنها راهنمایان اعضا برای رسیدن به این هدف هستند. بر همین اساس کشته شدن ابوبکر بغدادی کمکی به برچیده شدن بساط داعش نمیکند، چراکه تا زمانی که زمینه فعالیت این گروه در منطقه و جهان فراهم باشد برای آنها یافتن جانشین کار چندان سختی نیست. جنگ و ناامنی در خاورمیانه و ناتوانی دولتهای این منطقه در کنترل قلمرو کشورشان و همچنین دخالتهای امریکا و ورود و خروجهای سلیقهای این کشور به جنگها و بحرانهای منطقه عامل اصلی شکلگیری و بقای گروههای افراطی در خاورمیانه است