زمان تصمیمگیری اروپا و بریتانیا فرا رسیده است
اسپنسر پی. بویر| به رغم مباحثات درباره اینکه میتوان به وضعیت کنونی به مثابه لیوان نیمه پر نگاه و اینطور تصور کرد که کارشناسان در هر دو طرف اقیانوس اطلس توانایی ثابت نگه داشتن شرایط را دارند، اما تنشها در سوی اقیانوس بر سر مسائل سیاستگذاری همچون روابط با ایران و تغییرات آب و هوایی و همچنین اختلافات میان ترامپ و رهبران کشورهای دوست ،قبول اینکه همانند همیشه حفظ روابط در سطح پایین میتواند پاسخگو باشد را دشوار کرده است. شاید اساسیترین سوال این باشد که تصمیمگیریهای سیاسی بریتانیا و ایالات متحده در سالهای جاری و آتی میلادی به علاوه نتیجه انتخابات پارلمان اروپایی بهطور کلی چه معنایی برای روابط ترنس آتلانتیک خواهد داشت؟
به گزارش دیپلماسی ایرانی به نقل از واحد تحقیقاتی دانشگاه پنسیلوانیا، تاثیر انتخابهای سیاسی بریتانیا در طی چند ماه آینده و چگونگی تاثیرگذاری انتخابات پارلمان اروپایی در اوایل سال جاری میلادی بر روابط ترنس آتلانتیک کمتر از سیاستهای دولت دونالد ترامپ نیست. به رغم اینکه ترزا می، نخستوزیر پیشین بریتانیا،
سه مرتبه برای تصویب توافق مذاکره شده برگزیت با اتحادیه اروپا در پارلمان کشورش تلاش کرد، اما هنوز راهحلی برای بحران پیدا نشده است. در داخل پارلمان بریتانیا بر سر راهکار مناسب اختلاف نظرهای گستردهای وجود دارد. اتحادیه اروپا آشکارا نشان داده که تمایلی به از سرگیری مذاکرات ندارد.
تصمیم ترزا می به کنارهگیری از رهبری حزب محافظهکار و در نتیجه نخستوزیری، کمکی به شرایط نکرده چرا که جانشین او برنامههای کاملا متفاوتی برای برگزیت در پیش گرفته است. بوریس جانسون، نخستوزیر جدید و وزیر امور خارجه مستعفی دولت می، از خارج کردن بریتانیا از اتحادیه اروپا بدون توافق خشنود خواهد شد. به رغم ادراک عمومی از عواقب فاجعهآمیز سیاسی و اقتصادی برگزیت بدون توافق برای هر دو طرف، باز هم امید زیادی به جدایی توافقی نیست. ایالات متحده که همین حالا هم کارگزار اصلی خود با اتحادیه اروپا را از دست داده است در صورت جدایی بریتانیا و اتحادیه اروپا بدون چارچوبی مشخص برای مدیریت تجارت، قوانین یا همکاریهای امنیتی، ضرر میبیند. سرمایهگذاران بازار سهام و صنایع ایالات متحده که در معرض روابط اروپایی بریتانیایی قرار دارند، از جمله شرکتها در حوزههای خودروسازی، خدمات درمان، فناوری و ارتباطات احتمالا بیش از دیگران دچار آسیب خواهند شد.
این در حالی است که اروپا احتمالا در روابط با بریتانیا با مانعی بزرگ مواجه خواهد شد. اگرچه احزاب پوپولیستی مخالف اروپا دستاوردهای چندانی در سراسر این قاره نداشتهاند، اما قافله را کامل نباختهاند و تقریبا میتوان گفت جایی هستند که 5 سال پیش بودند. در مقابل، احزاب راست میانه و چپ میانه 80 درصد از کرسیهای خود را از دست دادهاند. حزب راست افراطی فرانسه تقریبا حزب جمهوری به پیش رییسجمهوری امانوئل ماکرون را شکست داد و حزب جناح راستی لیگ ایتالیا بیش از یک سوم آرا را به دست آورد. احزاب پوپولیستی جناح راستی که دیدگاههای ضدمهاجرتی و ضد حکومت نخبگان مشترکی با همتایان راست افراطی امریکایی دارند، حضور خود را تثبیت کردهاند و همچنان به اظهارنظر درباره روابط در دو سوی اقیانوس اطلس ادامه خواهند داد.
بدینترتیب، این سوال پیش میآید که آیا در شرایط کنونی فرصتی برای نزدیکتر شدن روابط در دو سوی اقیانوس اطلس وجود دارد؟ شاید چند مورد اندک.
در اروپا، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد پوپولیسم جناح راستی به عنوان یک ایدئولوژی آنقدری که پیشتر تصور میشد، محبوب نخواهد شد و گسترش نخواهد یافت. به رغم نگرانیهای ادامهدار رایدهندگان راست افراطی درباره مرزها، مهاجرت و هویت ملی، بسیاری از رایدهندگان از جناحهای چپ و راست که احزاب و سیاستمداران جریان اصلی را رها کرده بودند، نظر خود را تغییر دادهاند. احزاب مخالف اروپا در انتخابات پارلمان اروپایی دستاورد چندانی نداشتند و احزاب میانه حامی اروپا توانست قدرت خود را در پارلمان حفظ کند. تمایل کلی به تغییر عوامل این فرصت را برای احزاب جریان اصلی که عمدتا به روابط ترنس آتلانتیک ارج مینهند فراهم آورد تا مجددا برای جلب حمایت در میان رایدهندگان سرخورده و نگران درباره مسائلی همچون اقتصاد، محیط زیست، مهاجرت، روسیه و افراط گرایی اسلامی، تلاش کنند. در سوی دیگر اقیانوس اطلس، روی کار آمدن دولتی جدید میتواند به معنای شروعی دوباره باشد. همه نامزدهای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری به کارگیری شیوه موثرتری در حمایت از نظم بینالمللی لیبرال، یعنی ارزش قائل شدن برای اتحادها و همکاریها در چالشهای مشترک جهانی، را وعده دادهاند. اما اگر ترامپ در انتخابات 2020 امریکا رای آورد، متصور شدن تقویت روابط در دو سوی اقیانوس اطلس در چند سال آینده دشوار خواهد بود. تنشها بر سر ایران، صلح خاورمیانه، و سیاستهای تغییرات اقلیمی تشدید خواهند شد و اختلاف نظرها بر سر هزینههای دفاعی بالا خواهد گرفت. در چنین شرایطی، شاید تنها فرصت برای بهبود روابط این باشد که محلیهای امریکایی و همتایانشان در آنسوی اقیانوس همکاریهای خود را در مسائل محیط زیستی و دیگر زمینهها افزایش دهند. در چنین شرایطی ایالتها، شهرها و شرکتهای خصوصی مجبور خواهند شد نقشی تهاجمی در حفظ امنیت و منافع اقتصادی خود ایفا کنند.