توان نقد داخلی به از حلوای نسیه غولهای نفتی خارجی
گروه انرژی|
طی سالهای اخیر روند پر تکرار وارد مدار شدن فازهای مختلف میدان گازی پارس جنوبی تبدیل به پایه ثابت اخبار انرژی در ایران شده است. سکوها نصب میشوند، لولهگذاریها انجام میشود، پالایشگاههای گازی افتتاح میشوند و در نهایت توان تولید گاز از این میدان به سرعت افزایش مییابد، اما یک فاز (فاز 11) همچنان درگیر گرههای پیچیده است. مشکل در پیشبینی افت فشار این فاز در آینده نزدیک پس از آغاز بهرهبرداری است که احراز آن نیازمند تکنولوژی و دانش فنی بالایی است. افت فشار در نهایت در همه فازهای گازی اتفاق میافتد و توسعه فاز 11 از این منظر نیز مهم و استراتژیک است که دروازه ورود تکنولوژی دستگاه فشارافزا به ایران به حساب میآید. در دو دهه گذشته ایران سعی کرده با انعقاد قرارداد با غولهای نفتی جهان برای فاز 11 چارهجویی کند، اما جهان پرفراز و نشیب سیاست جهانی مانع از توافق قراردادها شده است. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به بررسی این مسیر تقریبا 20 ساله پرداخته و نتیجهگیری کرده که با توجه به موفقیت شرکتهای ایرانی در سایر بخشهای توسعه پارس جنوبی که هر کدام به نوبه خود اولینها در ایران بودند، بهتر است که به توانایی این شرکتها اعتماد شود و فشارافزایی فاز 11 نیز به آنها سپرده شود.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره سناریوهای پیش رو برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی، سه دلیل عمده برای عدم توفیق در توسعه فاز 11 پارس جنوبی مطرح است. نخست آنکه شرکتهای خارجی به واسطه تحریمهای یکجانبه امریکا علیه صنعت نفت ایران در اجرای تعهدات خود بدعهدی کردند. دوم، طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی نزدیک به 5 میلیارد دلار سرمایه لازم دارد که در شرایط تحریم و محدودیت منابع مالی، تامین آن کار دشواری است. سوم، پیشبینی میشود که بعد از یک سال و نیم تولید گاز، این فاز با افت فشار روبرو خواهد شد و از این رو نیاز به دستگاه فشارافزا وجود دارد که تکنولوژی آن در دست چند شرکت بینالمللی است و در واقع این فناوری در ایران وجود ندارد. توسعه فاز 11 از آن جهت در مقطع کنونی اهمیت دارد که با شروع کاهش تولید از سایر فازهای پارس جنوبی، اجرای طرح مشابه و ساخت سکوهای فشارافزایی برای سایر فازهای پارس جنوبی هم یک ضرورت خواهد بود و از این منظر، اجرای این بخش از طرح در کشور و کسب دانش فنی ساخت این سکو، یک دستاورد مهم و حیاتی برای توسعه آینده میدان پارس جنوبی است. بهطورکلی به رغم وجود توان فنی مهندسی کافی در داخل، تجربه سالهای گذشته حاکی از آن است که صنعت نفت و گاز کشور از یکسو با ضعف مدیریت پروژههای بزرگ مواجه است و از سوی دیگر در تأمین برخی تجهیزات کلیدی و تأمین مالی کلان به دلیل وجود تحریمهای ظالمانه با مشکل روبرو است و طولانی شدن توسعه فازهای انجام شده توسط شرکتهای داخلی و افزایش چند برابری هزینه تمام شده طرحهای توسعه پارس جنوبی نتیجه این قبیل مسائل بوده است. دو سناریو برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی میتوان ترسیم کرد. بر اساس سناریو نخست، باید استفاده از توان و ظرفیت شرکتها و پیمانکاران داخلی در دستور کار قرار گیرد و بر اساس سناریو دوم، باید منتظر ماند تا شرایط برای عقد قرارداد با شرکتهای بزرگ نفتی دنیا فراهم شود.
استفاده از توان شرکتهای داخلی
شرکتهای ایرانیای که در راه توسعه پارس جنوبی توانمند شده و تجارب ارزندهای کسب کردهاند امروز میتوانند از تجارب و توانمندیهای خود در طراحی، مهندسی و اجرای مگاپروژههای نفتی و گازی کشور استفاده کرده و حتی در پروژههای خارج از مرزهای ایران فعالیت داشته باشند. همکاری شرکتهای ایرانی با شرکتهای خارجی در سالهای اولیه توسعه پارس جنوبی و سپس اعتماد به پیمانکاران داخلی در سالهای تحریم مسیری بود که به رشد توان علمی و فنی شرکتهای ایرانی منجر شد و بدونشک برای ادامه مسیر توسعه صنعت نفت و گاز کشور، استفاده از این توان، برگ برنده کشور است.
شرکتهای ایرانی برای نخستینبار در پروژههای پارس جنوبی بود که حفاری اکتشافی و تولیدی در اعماق دریا را کنار شرکتهای اروپایی انجام دادند و بعد از آن با تکیه بر توان داخلی به حفاری چاههای جدید اکتشافی، توصیفی و تولیدی در بخشهای مختلف پارس جنوبی پرداختند. لولهگذاری دریایی فازهای نخست توسعهای پارس جنوبی از سوی شرکتهای اروپایی انجام شد اما امروزه شاهد بهرهبرداری از فازهایی هستیم که صفر تا صد لولهگذاری دریایی آن توسط شرکتهای ایرانی انجام شده و حتی در این پروژهها رکوردهایی جدید با نام شرکتهای ایرانی بهثبت رسیده است. هیچکدام از شرکتهای ایرانی تا پیش از توسعه پارس جنوبی، تجربه و فعالیتی در زمینه ساخت پالایشگاههای گازی و تجهیزات پیچیده آن اعم از تجهیزات دوار، فرایندی، جداکننده و... نداشتند و در جریان توسعه این میدان گازی بود که شرکتهای مختلف ایرانی هرکدام در بخشهای مختلفی چون نیروگاه، یوتیلیتی، طراحی و مدیریت پروژه، طراحی و ساخت تجهیزات و... ورود و فعالیت کردند. بهطوریکه امروز شرکتهایی با تجربه در بخش طراحی، ساخت و اجرای پالایشگاههای بزرگ گازی در ایران داریم. تأمین خطوط لوله گاز ترش در شرایط تحریمی یکی از دغدغههای مسیر توسعه پارس جنوبی بود، لولههایی که با دلالی شرکتهای ثالث و با هزینهای بیشتر از شرکتهای اروپایی خریداری میشد یا لولههایی که از کشورهای آسیایی خریداری شده و با چالش کیفیت مواجه میشد، مسیر پردغدغهای بود که طی شد تا بالاخره شرکتهای ایرانی به تولید خطوط لوله گاز ترش ورود کردند.
طی این راه 20 ساله موجب شد تا امروز شرکتهای ایرانی در مدیریت پروژههای کلان در بخش بالادستی نفت و گاز، ساخت و نصب سکوهای دریایی، تجهیزات سرچاهی، تجهیزات دوار پالایشگاهی، تجهیزات مورد استفاده در حفاری، ساخت و نصب خطوط لوله گاز در خشکی، لولهگذاری دریایی، انجام حفاریها و... توانمند شوند و از این توانمندی، امروز بتوانیم به عنوان برگ برنده تحریمهای نفتی ایران در مسیر توسعه صنعت نفت و گاز بهرهگیریم.
منتظر ماندن برای قرارداد با غولهای نفتی دنیا
فاز 11 پارس جنوبی نمادی از بدعهدی شرکتهای خارجی در صنعت نفت و گاز ایران است. این فاز حدود 19 سال درگیر فرایند امضای تفاهمنامهها و قراردادهای مختلف با شرکتهای بزرگ نفتی بوده که هیچ کدام هم ثمری در پی نداشته است. برای پی بردن به ناکارآمدی این سناریو میتوان به تاریخچه توسعه فاز 11 مراجعه کرد. با این توصیفات سناریو مرجع و منتخب در این پژوهش سناریو اول است یعنی استفاده از توان و ظرفیتهای شرکتها و پیمانکاران داخلی و بومی کشور. این گزارش نتیجه میگیرد که پتانسیلهای داخلی از جمله مپنا و قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا (ص) میتوانند اجرای بخش قابل توجهی از برنامههای وزارت نفت را در این اوضاع و احوال بهعهده بگیرند، کما اینکه در دوران تحریم، فازهای پارس جنوبی را با توان داخلی توسعه دادیم و پیشرفت بسیار خوبی هم در آنها وجود داشت. در دوره اخیر هم میتوان برای توسعه فاز 11 از این ظرفیتهای موجود استفاده کرد. از سوی دیگر شرکت پتروپارس که خود یکی از شرکای توسعه فاز 11 طبق قرارداد سال 1396 است، نیز آمادگی دارد حداقل بخشی از این پروژه را توسعه دهد. ازاینرو بهنظر میرسد وزارت نفت نباید بیش از این منتظر وقتکشی توتالها و سی.ان.پی.سیها بماند و بهتر است غولهای نقد ایرانی را به غولهای نسیه و پر از وعدههای پوچ خارجی ترجیح داده و هرچه سریعتر توسعه فاز 11 پارس جنوبی را با توان داخلی کلید بزند. همچنین برای تأمین مالی طرح توسعه فاز 11 در صورتیکه مصارف ریالی پروژه حداکثر شود، استفاده از ابزارهای متنوع بازار سرمایه مثل صکوک استصناع، منفعت، اوراق مشارکت و صندوقهای سرمایهگذاری پروژه برای استفاده از سرمایههای ریالی مردم بهراحتی امکانپذیر است.
تاریخچه فاز 11 پارس جنوبی
در سال 1379 شرکت ملی نفت ایران 50 درصد، شرکت توتال 40 درصد و پتروناس 10 درصد از سهام توسعه بخش بالادستی و پاییندستی فاز 11 را طی تفاهمنامهای عهدهدار شدند. به دلیل حساسیت روی فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، روند پیشرفت توسعه فاز 11 کند شد. در خلال سالهای 1385 تا 1387، توتال به بهانه افزایش قیمت جهانی فولاد و بالا رفتن هزینه، پیشنهاد جدید خود را در سطح 10 تا 11 میلیارد دلار مطرح میکند که با مخالفت شرکت ملی نفت ایران روبرو میشود و به همین دلیل توتال از این تفاهمنامه کنار میرود. در سال 1388 با هزینه چهار میلیارد دلار شرکت سی.ان.پی.سی چین موظف شد توسعه این فاز را در مدت 52 ماه تکمیل کند. اما به دلیل کوتاهی طرف چینی، شرکت ملی نفت ایران بعد از 50 ماه، قرارداد با چینیها را در پاییز 1391 فسخ کرد. در تاریخ 18 آبان 1395، قراردادی به صورت HOA در کنسرسیومی متشکل از توتال، شرکت ملی نفت چین (سی.ان.پی.سی) و پتروپارس برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی به امضاء رسید. سهم توتال، شرکت ملی نفت چین و شرکت پتروپارس در توسعه فاز 11 به ترتیب 51.1، 30 و 19 درصد بود. با خروج امریکا از برجام و اعمال تحریمهای مجدد علیه جمهوری اسلامی ایران، توتال هم مجددأ از این قرارداد خارج شد. پس از کنارهگیری توتال، شرکت سی.ان.پی.سی.آی رهبر کنسرسیوم طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی شد. اما از همان ابتدا بهدلیل فشارهای امریکا نظر صریح خود را درباره ادامه همکاری در این پروژه بهصورت شفاف اعلام نکرده بود که سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان بهطور رسمی خبر کنارهگیری این شرکت چینی از طرح توسعه فاز 11 اعلام شد. به گفته مقامهای کشورمان، در حال حاضر این طرح توسعه بهطور کامل به شرکت پتروپارس داده شده است. صددرصد سهام این شرکت متعلق به شرکت نیکو است که در حقیقت بازوی بازرگانی بینالمللی شرکت ملی نفت است. بنابراین پتروپارس در حقیقت شرکتی است که با یک واسطه در مالکیت شرکت ملی نفت یعنی همان کارفرمای این پروژه قرار دارد.