سناریوی امنیتی‌سازی مجدد پرونده هسته‌ای ایران

۱۳۹۸/۰۹/۲۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۹۰۳۳
سناریوی امنیتی‌سازی مجدد پرونده هسته‌ای ایران

جاوید  منتظران| پژوهشگر |

این مقاله ضمن اشاره به مفهوم امنیتی‌سازی و امنیتی ساختن یک موضوع و تبیین روند پیشین امنیتی‌سازی پرونده هسته‌ای ایران، درصدد تحلیل اقدام مشکوک بازرس آژانس به عنوان نشانه موجود در امنیتی‌سازی مجدد موضوع هسته‌ای ایران است.

  مقدمه

در روابط بین‌الملل، اگر امنیتی‌سازی یک موضوع، موفق عمل کند، آن پدیده از جریان امور عادی سیاسی جدا شده و وارد حوزه اضطراری می‌شود که باید با آن برخوردی فوری و قاطعانه داشت، مرور پرونده هسته‌ای ایران نشان می‌دهد که این پرونده به موضوع امنیتی‌سازی دچار شد، کشورهای غربی و به سرکردگی ایالات‌متحده امریکا و رسانه‌های وابسته به آنها توانستند که موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را به بحران هسته‌ای ساختگی و امنیتی‌سازی شده در میان اذهان عمومی تبدیل نمایند و به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند که نهایتاً این پرونده امنیتی شده پس از سال‌ها کشمکش و مذاکره، در شکل توافقنامه‌ای جامع تحت عنوان برجام، حل‌وفصل شد. ماه گذشته برخی رسانه‌ها خبر دادند که در راستای نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران، طبق توافقنامه برجام، مسوولان ایرانی مانع از ورود یکی از بازرسان آژانس به سایت غنی‌سازی هسته‌ای نطنز اصفهان در ایران شده‌اند. متعاقب اعلام این خبر «جکی وولکات» نماینده امریکا در سازمان‌های بین‌المللی و آژانس اتمی اعلام کرد که بازداشت موقت بازرس آژانس، «ارعاب بی‌دلیل» ناظران بین‌المللی از سوی ایران بوده است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در بیانیه‌ای، رفتار ایران با بازرس این سازمان را غیرقابل‌قبول دانست. در بیانیه آژانس آمده است که ممانعت از خروج یک بازرس از کشور، به‌ویژه وقتی‌که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به او دستور انجام این کار را داده غیرقابل‌قبول است و نباید اتفاق بیفتد.

گرچه سازمان انرژی اتمی ایران و سفیر ایران در آن سازمان، علت منع ورود بازرس آژانس به سایت نطنز را نگرانی از احتمال همراه داشتن مواد مشکوک عنوان داشته است و با بیان اینکه به‌طورمعمول همه بازرسان و وسایل همراه آنان در بدو ورود به هر یک از سایت‌های هسته‌ای مورد تفتیش و کنترل قرار می‌گیرند، اما ظاهراً آژانس این توضیحات را از ایران نپذیرفته و درباره مثبت بودن تست مواد خطرناک برای این بازرس موافق نیست.

بر این اساس و با توجه به اهمیت بالای موضوع پیش‌آمده، این مقاله ضمن اشاره به مفهوم امنیتی‌سازی و امنیتی ساختن یک موضوع و تبیین روند پیشین امنیتی‌سازی پرونده هسته‌ای ایران، درصدد تحلیل اقدام مشکوک بازرس آژانس به عنوان نشانه موجود در امنیتی‌سازی مجدد موضوع هسته‌ای ایران است.

  امنیتی‌سازی یک موضوع

مفهوم‌ امنیتی‌ ساختن‌ یکی از کانونی‌ترین مفاهیم در مکتب کپنهاگ است. این مکتب این ادعا را مطرح می‌کند که هر موضوع خاصی می‌تواند غیرسیاسی، سیاسی یا امنیتی‌سازی ‌‌شود‌. ازلحاظ نظری‌ هر‌ مساله عمومی را می‌توان روی طیفی‌ جا داد که از‌ امور‌ غیرسیاسی که دولت با‌ آن‌ کاری ندارد و از هیچ راه دیگری هم موضوع بحث و تصمیم‌گیری همگانی قرار‌ نمی‌گیرد‌ (تا امور سیاسی) که بخشی‌ از‌ سیاست‌گذاری همگانی است‌ و مستلزم‌ تصمیم‌گیری و تخصیص منابع‌ از‌ سوی دولت یا به شکل نادرتر نیازمند گونه‌ای دیگر از اراده جمعی است‌ (تا‌ امور امنیتی) که همچون تهدیدی وجودی‌ جلوه‌ می‌کند که‌ نیازمند‌ اتخاذ‌ تمهیدات اضطراری و انجام اقداماتی‌ در بیرون از مرزهای عادی رویه سیاسی را موجه می‌کند کشیده شده است. در اصل‌ جایگاه‌ یک مساله روی این طیف ثابت‌ و قطعی‌ نیست‌، بسته‌ به‌ اوضاع‌واحوال، هر‌ مساله‌ای می‌تواند روی هر بخشی از طیف جای گیرد. یک موضوع زمانی غیرسیاسی است که موضوع کنش دولت‌ها نیست یا در مباحثات‌ عمومی‌ موردتوجه قرار نمی‌گیرد و زمانی سیاسی می‌شود که در چارچوب نظام سیاسی رسمی یک دولت مدیریت‌ می‌شود. درواقع، یک موضوع سیاسی بخشی از سیاست عمومی است که مستلزم‌ تصمیم‌گیری از سوی دولت‌ و تخصیص‌ منابع است. درنهایت اینکه، یک موضوع زمانی در انتهای طیف امنیتی شدن قرار می‌گیرد که مستلزم انجام کنش‌های اضطراری و فراتر از روال‌های سیاسی و استانداردهای دولت باشند . از دید مکتب کپنهاگ هر مساله‌ای قابلیت امنیتی شدن‌ را‌ دارد‌ به شرطی که بتوان آن را به نقطه‌ای رساند که در نقش تهدید وجودی‌ پذیرفته‌ شود. اینکه چگونه یک فعالیت شکل امنیتی می‌گیرد باید اشاره داشت که در امنیتی‌سازی سه واحد‌ تحلیل‌ وجود دارد: «مرجع اشاره». یعنی چیزی‌ که‌ امنیتی‌سازی‌ درباره‌ آن‌ صورت می‌گیرد یا چیزهایی که موجودیت آنها مورد تهدید قرار می‌گیرد. کنشگر‌ امنیتی ساز‌ به کنشگری‌ گفته‌ می‌شود که بابیان اینکه یک‌چیز یا همان «مرجع اشاره» به لحاظ موجودیت مورد تهدید قرارگرفته، به امنیتی‌سازی موضوعات می‌پردازد. معمولاً‌ رهبران‌ سیاسی، حکومت‌ها، گروه‌های لابی و گروه‌های‌ فشار‌ ازجمله کنشگرهای امنیتی ساز محسوب می‌شوند. کنشگران عملکردی، یعنی‌ فعالیت‌هایی که آثار مهمی بر امنیت دارد‌. امنیتی شدن یک موضوع سیاسی شده زمانی اتفاق می‌افتد که یک کنشگر امنیتی ساز موضوعی را به عنوان یک تهدید وجودی. برای‌ یک مرجع اشاره مطرح می‌کند... پس‌ازآن، کنشگر امنیتی ساز بر ضرورت به‌کارگیری تدابیر فوق‌العاده تأکید‌ می‌کند‌؛ تدابیری که‌ فراتر از هنجارهای معمول در عرصه سیاسی است و باهدف برخورد با این تهدید به کار گرفته‌ می‌شوند این مرجع اشاره می‌تواند یک دولت، حاکمیت ملی، ایدئولوژی و هویت‌های دسته‌جمعی باشد. از‌ منظر‌ نظریه‌ امنیتی‌ ساختن، بازیگر امنیتی ساز‌ نقش‌ بسیار کلیدی و گسترده‌ای بر عهده دارد و تنها شرط حدوث امنیت بیان آن از سوی بازیگر امنیتی‌ساز است.

  روند و چگونگی امنیتی‌سازی

فعالیت هسته‌ای ایران

آنچه از رویه پیش‌آمده بر پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران مشاهده و برداشت می‌شود، نشان از امنیتی‌سازی آن دارد. در بررسی مساله هسته‌ای ایران و بیان چگونگی آغاز روند امنیتی‌سازی این موضوع، مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی‌سازی مکتب کپنهاگ، می‌توان بیان داشت که کنشگر امنیت‌سازی در موضوع هسته‌ای ایران، دولت‌های غربی به‌ویژه ایالات‌متحده امریکا و رسانه‌های تبلیغاتی در اختیار آنها بوده است، مرجع اشاره نیز در این تحلیل، موضوع صلح و امنیتی بین‌الملل و رژیم به‌اصطلاح عدم اشاعه تسلیحات کشتارجمعی بوده است، بدین‌ترتیب که غرب به‌ویژه امریکا، با تبلیغات رسانه‌ای بسیار، اینگونه به اذهان عمومی القا نمودند که برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، تهدیدکننده صلح و امنیت بین‌الملل و برخلاف موازین عدم اشاعه سلاح‌های کشتارجمعی است. در این تحلیل کنشگر عملکردی موثر بر امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا. ایران، گزارش‌های آژانس انرژی اتمی و دبیرکل آن (البرادعی)، مبنی بر عدم شفافیت فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و نیز شائبه عدم همکاری ایران با این نهاد بین‌المللی بوده است، درحالی که جمهوری اسلامی ایران بیشترین همکاری‌ها را با آژانس انرژی اتمی داشته و در مقطعی نیز پروتکل الحاقی را به خواست آژانس به‌طور داوطلبانه اجرا نمود. ارجاع پرونده به شورای امنیت و صدور قطعنامه‌ها حاکی از این است که کنشگر امنیتی ساز با تبلیغات بسیار پیرامون مرجع اشاره نظیر حفظ صلح و امنیت بین‌الملل و تهدیدآمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، دیگر دولت‌های تأثیرگذار در مناسبات بین‌المللی را قانع نماید که مساله هسته‌ای ایران تهدید زاست. سرانجام و متعاقب ارجاع پرونده هسته‌ای ایران، قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ج.ا. ایران صادر گردید و به‌این‌ترتیب مهم‌ترین کنشگر عملکردی موثر که درواقع بهترین دلیل و البته لازمه اصلی برای امنیتی تلقی شدن برنامه هسته‌ای ج.ا.ایران در نظام بین‌الملل بود، با تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ج.ا. ایران، شکل نهایی به خود گرفت.

در تحلیل ابزارهای غرب در امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای ج.ا. ایران، ابتدا باید به اپوزیسیون (منافقین) و ادعاهای آنها نسبت به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران اشاره داشت که این اظهارات درواقع ابزار و گام اول در آغاز امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ایران بوده است، چنانچه بیان گردید، پرونده ایران در آژانس با بهانه واهی انحراف از فعالیت‌های هسته‌ای سمت فعالیت‌های غیرمجاز، آن‌هم بر اساس ادعای گروهک تروریستی منافقین از حالت عادی خارج شد و حالت ویژه به خود گرفت. به دنبال آن، بازیگران غربی به‌ویژه امریکا در راستای امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای ایران، تهدید هسته‌ای ایران را در فضای‌ بین ذهنی‌ سایر کشورها و افکار عمومی جهانی برساخته و بزرگنمایی کردند و به‌تبع‌ آن‌ رسانه‌های غربی نیز با به‌کارگیری واژگان و عبارات، برنامه هسته‌ای‌ ایران‌ را برجسته کردند. علاوه بر بازیگران غربی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز، نقش ویژه‌ای در بزرگنمایی برنامه هسته‌ای ایران در اذهان و ایجاد زمینه‌ای امنیتی داشته است و در این راستا می‌توان به کنش کلامی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه فعالیت هسته‌ای‌ ایران و قطعنامه‌های آژانس علیه برنامه هسته‌ای‌ ایران‌ اشاره داشت. کنش کلامی آژانس اینگونه بود که از واژگان و عباراتی حاوی بار منفی برای بزرگنمایی برنامه هسته‌ای ایران استفاده می‌نمود. آژانس به عنوان بازیگر امنیتی ساز با استفاده و انتخاب مکرر از واژگانی نظیر شک و تردید، تعلیق، قصور و پنهان‌کاری و... این برنامه را به‌مثابه تهدید و ناامنی جهانی جلوه داد. شورای حکام آژانس نیز‌ به عنوان‌ مرجع مهم صدور قطعنامه، از سال‌ ٢٠٠٣‌ چندین قطعنامه در مورد فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تصویب‌ و در قطعنامه‌های تصویب‌شده خود‌، ایران را بارها موردانتقاد‌ قرار داده است.  درمجموع نوع کنش کلامی همراه با قطعنامه‌های شورای حکام آژانس انرژی اتمی، سبب برجسته شدن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران گردید چراکه این نوع بزرگنمایی و تهدید جلوه دادن فعالیت هسته‌ای در اذهان مخاطبان بسیار مهم‌تر از وجود پدیده عینی تهدیدآمیز بوده است.

درمجموع، ابزارهایی نظیر منافقین، جاسوسان غرب در قامت بازرسان آژانس انرژی اتمی، جنگ‌ رسانه‌ای‌ غرب‌ علیه‌ فعالیت هسته‌ای‌ جمهوری‌ اسلامی ایران و تبلیغات و فضاسازی خبری رسانه‌های غربی علیه آن و نیز اقدامات رسانه‌ای و تبلیغاتی آن پس از گزارش‌های آژانس انرژی اتمی، قطعنامه‌های شورای حکام و نیز قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان‌ ملل‌ علیه‌ ایران، موجب گردید که‌ افکار‌ عمومی جهان، به سمت امنیتی‌ ساختن‌ این فعالیت سوق یابد و بدین‌ترتیب پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران که در اصل ماهیتی حقوقی و فنی داشت، به وضعیت امنیتی تبدیل شد.

  بازرس مشکوک آژانس

نشانه‌ای بر امنیتی‌سازی  مجدد  هسته‌ای

بررسی نحوه عملکرد بازرسان آژانس انرژی اتمی در قبال ایران، نشان از بحران‌سازی و امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا. ایران از سوی این بازرسان آژانس درگذشته دارد، بازرسانی که به اذعان مقامات امریکایی به عنوان ابزارهای اطلاعاتی ایالات‌متحده عمل می‌نمودند، چنانچه در سال 1391 «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید بابیان اینکه امریکا برنامه هسته‌ای ایران را زیرنظر دارد، اشاره کرد که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چشم‌های ما هستند. بازرسانی که در ماموریت‌های بازرسی‌ خود در ایران، عمدتاً، درخواست‌های بازدید از مراکز حساس جمهوری اسلامی را طلب می‌نمودند و نتیجه بازرسی‌های این افراد نیز عمدتاً از مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی سر درمی‌آورد که یکی از نتایج این جاسوسی در قالب بازرسی، ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است.

به‌هرحال اکنون‌که برنامه هسته‌ای ایران به‌وسیله توافقنامه‌ای جهانی حل‌وفصل گردیده است و مطابق با این توافق، نظام نظارتی از سوی بازرسان آژانس بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال می‌گردد، جلوگیری ایران از ورود بازرس آژانس به تأسیسات هسته‌ای نطنز، به عنوان موضوعی قابل‌بررسی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی مورد توجه قرارگرفته است. کاظم غریب آبادی سفیر و نماینده دایم ایران نزد سازمان ملل و سایر سازمان‌های بین‌المللی مستقر در وین، در توضیح علت این اقدام از سوی ایران این گزارش را به شورای حکام آژانس ارایه داده است. در 28 اکتبر 2019 گروهی از بازرسان برنامه بازدید از سایت هسته‌ای نطنز را داشته‌اند. مطابق رویه‌های معمول نیز همواره فرآیند بازرسی معمولی در ورودی مجموعه انجام می‌شود که شامل استفاده از دستگاه‌های تشخیص شیمیایی ویژه برای کشف طیفی از مواد انفجاری که حاوی نیترات هستند، می‌باشد. حین انجام فرآیند بازرسی معمول، آلارم دستگاه تشخیص روی یک فرد معینی روشن شد که تیم امنیتی این فرآیند را مجددا چند بار تکرار کرد و نتایج، هر بار برای یکی از بازرسان یکسان بود. طبق گزارش، تنها یک‌بار از تجهیزات کنترلی استفاده نشد، بلکه در محیط‌های مختلف از این تجهیزات استفاده شد و سنجش‌های مکرر با استفاده از تجهیزات تشخیص‌دهنده مختلف، نتایج یکسانی را نشان داده است؛ بنابراین، هیچ شکی وجود ندارد که برخی مواد مشکوک در این حادثه وجود داشته است، حتی وقتی‌که برای کیف‌دستی‌ بازرس مربوطه استفاده شد اما مجددا آلارم و هشدار داده شد.

مرور گزارش موضوع پیش آمده نشان می‌دهد که بازرس آژانس چه عمداً و چه سهواً با خود مواد غیرمجاز و آلوده هسته‌ای همراه خود داشته و قصد واردکردن این مواد را به تأسیسات هسته‌ای ایران داشته است و مقامات ایرانی نیز به‌خوبی این مساله را از طریق دستگاه‌های هشداردهنده متوجه شده‌ و از آن ممانعت کرده‌اند. با این‌حال و با ارایه گزارش مبسوط نماینده ایران به آژانس، شورای حکام آژانس جلسه‌ای غیرعلنی را برای بررسی یک موضوع پادمانی و همچنین وضعیت این بازرس آژانس در ایران، برگزار نمود. نکته اینجاست که برگزاری هر نوع نشست غیرعلنی در شورای حکام برای بررسی دو موضوع عادی که به‌هیچ‌وجه وصف فوری ندارند، رسمیتی ندارد، لذا این اقدام شورای حکام موردانتقاد برخی کشورها قرار گرفت.

در مجموع با نظر به اینکه جاسوسان ِبازرس یا بازرسانِ جاسوس آژانس انرژی اتمی و گزارش‌های مغرضانه آنها، همواره یکی از ابزارهای در اختیار غرب در روند بحران‌سازی و امنیتی‌سازی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران درگذشته بوده است و با توجه به اینکه درگذشته نیز گزارش‌هایی را درباره خرابکاری‌های هسته‌ای در ایران از سوی نهادهای اطلاعاتی غربی داشته‌ایم، بنابراین تحلیل اتفاقات پیرامونِ بازرس آژانس و بلافاصله برگزاری جلسه غیر علنی پیرامون آن در شورای حکام آژانس، به عنوان نشانه‌ای بر امنیتی‌سازی مجدد موضوع هسته‌ای ایران از سوی غرب، تلقی می‌شود. به‌عبارت‌دیگر دقت بر گزارش اتفاقات پیرامون بازرس آژانس در ایران، ذهن هر تحلیلگری را به سمت امنیتی‌سازی مجدد برنامه هسته‌ای از سوی غرب، سوق می‌دهد.

  نتیجه‌گیری

بررسی روند امنیتی شدن موضوع هسته‌ای، منجر به شناخت طراحی راهبردهای امنیتی در برابر تهدیدات امنیتی و شناخت امنیتی‌سازی‌های مشابه دشمنان در آتی و همچنین قدرت تشخیص موضوعات امنیتی و غیرامنیتی از هم در سطح کلان و خرد تصمیم‌گیری برای کشور می‌شود. همان‌گونه که اشاره گردید در سال‌های گذشته مجموع ابزارهایی نظیر اپوزیسیون، جاسوسان غرب در قامت بازرسانِ آژانس، کنش کلامی مغرضانه آژانس، تبلیغات رسانه‌ای‌ غرب‌ و قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان‌ ملل‌ علیه‌ ایران مجموعاً موجب شد که افکار‌ عمومی جهان به سمت امنیتی‌‌سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران سوق یابد.

اکنون، برای امنیتی‌سازی مجدد مساله هسته‌ای ایران و یافتن بهانه‌ای برای فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد لازم است که مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی‌سازی مکتب کپنهاگ، کنشگر امنیت ساز؛ (شامل دولت‌های غربی به‌ویژه امریکا و رسانه‌های تبلیغاتی در اختیار آن‌ها) و مرجع اشاره (منظور صلح و امنیت بین‌الملل و نظام پادمانی و نظارتی پذیرفته‌شده از سوی ایران در توافقنامه برجام) و کنشگر عملکردی موثر بر امنیتی‌سازی (گزارش‌های آژانس انرژی اتمی و بازرسان آن) هماهنگ با یکدیگر، علیه برنامه هسته‌ای ایران عمل نمایند. بر این اساس و با توجه به نشانه‌های موجود این احتمال وجوددارد که سناریوی امنیتی‌سازی هسته‌ای ایران مجدداً در دستور کار قرارگرفته است. با این احتمال وظیفه سنگینی که سازمان‌های اطلاعاتی و حراستی جمهوری اسلامی ایران در مقطع فعلی بر عهده‌دارند، این است که مراقب باشند، به‌هیچ‌عنوان بهانه‌ای به آنها داده نشود تا در امنیتی‌‌سازی موفق عمل نمایند. بر دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران لازم است که مانع از آن شوند که یک‌نهاد بین‌المللی (آژانس) و بازرسانش به عنوان ابزاردست ایالات‌متحده و متحدانش عمل نماید، جمهوری اسلامی ایران باید از آژانس تقاضا نماید که بازرسان، از کشور‌های بی‌طرف و البته غیر غربی انتخاب شوند و البته سازوکار انتخاب بازرسان نیز شفاف شده و درباره انتخاب آنها با اعضا‌ی آژانس مشورت شود.

بر دستگاه‌ دیپلماسی کشور لازم است، به آژانس و کشورهای غربی تذکر دهند تا از بزرگ‌نمایی این موضوعات عادی: (منع ایران از ورود بازرس مشکوک) و متعاقباً جلسه پیرامون این قبیل موضوعات که از طریق تعاملات عادی و روتین ایران و آژانس قابل‌حل هستند (که در واقع به‌منظور امنیتی‌سازی مجدد موضوع هسته‌ای ایران صورت می‌گیرد)، خودداری نمایند و به روال حقوقی و دیپلماتیک جاری پایبند باشند، در غیر این صورت می‌توان گفت که آژانس از آنچه در ورای موضوع پیش‌آمده در خصوص بازرس مربوطه صورت گرفته، باخبر بوده و در این صورت ایران باید روند همکاری‌های خود را با آژانس کاهش داده و از ورود بازرسان آژانس که روزانه از مراکز هسته‌ای ایران بازدید می‌نمایند، جلوگیری نماید. منبع:شمس