آخرین نخستوزیر شاه
هفتم دی 1357، شاپور بختیار از سوی محمدرضا پهلوی مامور تشکیل کابینه شد، بختیار توسط سپهبد ناصر مقدم رییس ساواک، معرفی شده بود. «من مرغ توفانم نیندیشم به توفان؛ موجم، نه آن موجی که از دریا گریزد». این جمله را شاپور بختیار، زمانی گفت که امام خمینی تصمیم نهایی را برای ورود به ایران گرفته بود. اما مرغ توفان، چند روز بعد از آنکه گفت آیتالله خمینی بیاید، اما من از اینجا تکان نمیخورم، ساختمان نخستوزیری را به همراه دو تن از دوستانش ترک کرد و فراری شد. هفتم دی ماه سال 57 در اوج موج خروشان انقلاب، شاه پس از آنکه هیچیک از گزینههایش، حاضر به پذیرش نخستوزیری نشدند، شاپور بختیار، که خود را مصدقی میدانست و پس از کودتای 28 مرداد 1332، به همراه مهندس بازرگان و رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را تشکیل داد و پس از آن چندین بار به زندان افتاد. وقتی شاه ناچار شد از مخالف دیرینش خواهش کند که تشکیل کابینه بدهد، بختیار علیرغم مخالفت جبهه ملی و بدون توجه به رأی شورای مرکزی مبنی بر خودداری اعضا از پذیرش نخستوزیری این سمت را قبول کرد. با توجه به عدم تمکین بختیار از این موضوع او از جبهه ملی طرد شد و تمامی اعضای آن در رأیگیری که در این خصوص به عمل آمده بود، (حتی بدون رأی ممتنع) رأی به اخراج بختیار از جبهه ملی و همینطور حزب ایران دادند. بسیاری از دوستان و همحزبیهای بختیار او را خائن و سلطنتطلب خواندند و او را متهم کردند که با نخستوزیرشدنش اعتبار و حیثیت جبهه ملی و خط مصدق را از بین برده و تکروی کرده است. اما به زعم بختیار، وی به هدف حزبی، که کسب قدرت از طریق مخالفت قانونی است، پایبند بود و اکنون که بالاترین منصب قانونی ممکن در حکومت پهلوی به او پیشنهاد شده بود، دلیلی برای امتناع از پذیرش نمیدید. سرانجام، توفان انقلاب، مرغ توفان را فراری داد و به فرانسه فرستاد.