فرصت و چالشهای کسب و کارهای نوپا
گروه دانش و فن
استارتآپها بهطور معمول، شرکتهای نوپای حوزه فناوری قلمداد میشوند؛ شرکتهایی که بهواسطه روشهای نوآورانه و مبتنیبر تکنولوژی روز، میتوانند آینده روشنی برای کسبوکارها رقم بزنند و شیوههای سنتی را با شیوههای جدید کمهزینهتر و بهینهتر جایگزین کنند. سازمان نظام صنفی رایانهای کشور (نصر) با انتشار گزارشی تحلیلی با عنوان «فضای استارتآپی ایران»، زیستبوم فضای استارتآپی کشور را مورد بررسی قرار داده است. این گزارش شامل نتایج پژوهشی درباره وضعیت فعلی استارتآپها، چالشها و مسائل مربوط به آنهاست که شرایط کنونی کسبوکارهای نوپای ایران را ترسیم میکند. دادههای آماری مختلفی در این گزارش وجود دارد که از طریق پرسشنامهای که استارتآپها به صورت آنلاین به آن پاسخ دادهاند، جمعآوری شده است. استارتآپها در این پرسشنامه به سوالاتی مانند روشهای تامین مالی، بازارها، انتظار آنها از دولت و تعامل آنها با شرکتهای خصوصی بزرگ نیز پاسخ دادهاند. نتایج این پژوهش میتواند به واقعیت زیستبوم استارتآپی ایران بسیار نزدیک باشد. پرسشنامه این پژوهش و اطلاعات آماری آن میتواند به تمامی فعالان حوزه کمک کند تا از سوی اکوسیستم استارتآپی ایران و نیازهای آن باخبر شوند. جامعه هدف این گزارش، نهادهای تصمیمگیری و سازمانهای مرتبط با کسبوکارهای نوپا، دانشگاههای فعال در حوزه کارآفرینی و نوآوری و سایر علاقهمندان و ذینفعان زیستبوم کسبوکارهای نوپا است.
سازمان نظام صنفی رایانهای کشور، با انجام یک نظرسنجی و طرح ۴۴ سوال از ۳۴۷ استارتآپ، آماری تحت عنوان «تحلیل فضای استارتآپی ایران» را تهیه کرده است و به گستردگی خدمات استارتآپها، رشد آنها، مدلهای درآمدزایی و بسیاری دادههای دیگر پرداخته است. بر اساس این گزارش، ۲۹.۴ درصد از این استارتآپها، عمری بین یک تا دو سال داشتهاند. رتبه دوم با ۱۹ درصد به استارتآپهای ششماهه تا یک ساله رسیده است و ۱۷ درصد از استارتآپها هم عمری بین ۲ تا ۳ سال داشتهاند و البته صرفاً ۱۴.۴ درصد از این این استارتآپها عمری بیشتر از سه سال داشتهاند. در بخش مرحله رشد، ۳۶.۳ درصد از استارتآپها وارد بازار شدهاند و ۳۹.۵ درصد هم به رشد و درآمدزایی رسیدهاند. ۳.۵ درصد کاملاً بالغ هستند و ۱۴.۱ درصد استارتآپها هم نمونه اولیه محصول (MVP) خود را ارایه دادهاند.
آمار مهم دیگری که در این تحلیل به چشم میخورد، مدل تجاری استارتآپها است. بر اساس این گزارش به نظر میرسد که استارتآپهای ایرانی تلاش میکنند تا از راههای مختلفی به درآمدزایی برسند و تمرکزشان صرفاً بر یک روش خاص نیست. برای مثال ۷۶.۹ درصد از استارتآپها از مدل B2C (ارایه خدمات به مشتری نهایی) کسب درآمد میکنند اما همزمان در این زیستبوم، ۶۸.۹ درصد از استارتآپها از مدل B2B (ارایه خدمات به سایر شرکتها) هم کسب درآمد دارند. این آمار همچنین نشان میدهد که ۱۶.۷ درصد از استارتآپها، از دولت و به شکل B2G درآمد کسب میکنند.
«حوزه فعالیت استارتآپها» که بخش دیگری از این گزارش است، میتواند تحلیل و تصویر دقیقی برای افرادی باشد که میخواهند تصمیم بگیرند وارد این اکوسیستم استارتآپی شوند. این آمار نشان میدهد ۲۹.۷ درصد از استارتآپها در حوزه خدمات و ابزارهای پایه فناوری اطلاعات مشغول به کار هستند و تبلیغات و بازاریابی، در کنار آموزش و مشاوره با سهمی ۱۷.۳ درصدی در رتبه اول ایستادهاند. در این میان حوزههای خاصی وجود دارد که فعالیت در آنها بسیار کم است. برای مثال ورزش، موسیقی، کتاب، توانیابان و البته امنیت، حوزههای فعالیتی هستند که سهمی کمتر از دو درصد داشتهاند. از سوی دیگر میبینیم که مدل درآمدزایی حدود ۵۰ درصد از استارتآپها، فروش محصول است. دریافت حق کمیسیون با ۳۴ درصد، دومین مدل درآمدزایی پرطرفدار بین استارتآپهای ایرانی است. نکته قابل توجه در این میان اینجاست که ۳۰.۸ درصد از استارتآپها به واسطه تبلیغات درآمد دارند و ۲۹.۷ درصد از استارتآپهایی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند، گفتهاند که مدل درآمدزایی آنها از طریق فروش حق عضویت است.
اما استارتآپهای ایرانی در چه محدودهای از بازار فعالیت میکنند؟ از بین پاسخدهندگان، ۷۶.۷ درصد اعلام کردهاند که خدمات آنها در کل بازار کشور در دسترس است. این در حالی است که ۱۶.۱ درصد از استارتآپها میگویند بازار منطقهای دارند و ۱۱.۸ درصد هم بازار جهانی. وقتی از استارتآپها پرسیده شده که محدوده بازار مورد نظر آنها در آینده چیست، ۵۵.۳ درصد بازار منطقه و ۵۳.۹ درصد خواستهاند که به سمت بازار جهانی بروند. در این برآورد، سهم بازار کشوری هم کاهش داشته است و از ۷۶.۷ درصد فعلی به ۴۷.۸ درصد در قالب پیشبینی رسیده است.
بخش دیگر این گزارش مربوط به فعالیت استارتآپها در شبکههای اجتماعی است. اینجا مشخصاً اینستاگرام، تنها شبکه اجتماعی پرطرفدار خارجی و فیلترنشده در ایران، رکورددار است و ۸۵ درصد از استارتآپها از آن استفاده میکنند. ۶۹.۲ درصد از استارتآپها هم در تلگرامی که فیلتر است اما همچنان کاربران از آن بهره میبرند، حساب کاربری دارند و فعال هستند. نکته جالب اینکه فعالیت در لینکدین ۳.۵ درصد بیشتر از توییتر بوده است. بخش قابل تامل ماجرا به فعالیت ۴.۹ درصدی استارتآپهای ایرانی در پیامرسانهای داخلی مربوط میشود. ۷.۵ درصد هم اعلام کردهاند که هیچ فعالیتی در شبکههای اجتماعی ندارند. بخش بعدی گزارش مربوط به مدل همکاری استارتآپها با شرکتهای بزرگ است و میبینیم که از بین ۳۴۷ استارتآپ، تنها ۳.۵ درصد اعلام کردهاند که هیچ همکاری با شرکتهای بزرگ ندارند. ۶۲ درصد اعلام کردهاند که محصول یا سرویس خود را به شرکتهای بزرگ میفروشند و ۴۵ درصد نیز پروژه کاری مشترک با شرکتهای بزرگ تعریف کردهاند. در این میان سهم سرمایهگذاری و خرید سهام استارتآپها از سوی شرکتهای بزرگ هم به ۳۷.۲ درصد رسیده است. این گزارش همچنین شامل آمارهای کوتاه و جالب دیگری است. برای مثال ۳۳.۴ درصد استارتآپها تنها یک بنیانگذار دارند و ۲۲ درصد هم با دو نفر تشکیل شدهاند. یا جنسیت بنیانگذاران استارتآپها، ۸۹.۹ درصد آقا و ۱۰.۱ درصد خانم بوده است. آماری دیگر مربوطبه سن بنیانگذاران استارتآپهاست که در این آمار نشان میدهد ۳۰ تا ۳۵ سالهها ۳۳.۱ درصد افرادی را تشکیل میدهند که استارتآپ خود را ایجاد کردهاند. دسته بعدی با ۲۹.۴ درصد به ۲۵ تا ۳۰ سالهها میرسد. ازطرفی تنها ۱.۴ درصد از استارتآپها توسط افرادی که کمتر از ۲۰ سال سن داشتند، بنیانگذاری شده و سهم ۲۰ تا ۲۵ سالهها هم ۱۱ درصد بوده است. نکته جالبتر اینکه از میان ۳۴۷ استارتآپی که در نظرسنجی شرکت کردهاند، ۱۰.۷ درصد بنیانگذاری داشتهاند که سنش بالاتر از ۴۰ سال بوده است. این گزارش همچنین نشان میدهد ۷۷.۵ درصد از بنیانگذاران، به شکل همزمان شغل دیگری ندارند و بر استارتآپ خود تمرکز کردهاند در حالی که ۲۲.۵ درصد اعلام کردهاند که دارای شغل دیگری هم هستند. از سوی دیگر ۴۷.۸ درصد بنیانگذاران اعلام کردهاند که تجربه قبلی شکست نداشتهاند.
وضعیت ایجاد اشتغال توسط استارتآپها، آمار مهم دیگری است که میتوان آن را در این گزارش یافت. از بین ۳۴۷ استارتآپ، ۴۹.۹ درصد اعلام کردهاند که تیم آنها بین یک تا پنج نیروی تماموقت دارد. ۳.۷ درصد هم اعلام کردهاند که بیشتر از ۳۰ نفر کارمند تماموقت دارند. ۱۳.۵درصد هم اعلام کردهاند که هیچ کارمند تماموقتی ندارند. اما در بخش تعداد کارمندان پارهوقت، این معادله تغییر میکند. ۶۲.۹ درصد گفتهاند که بین یک تا پنج کارمند تماموقت دارند و همچنین ۶۹.۵ درصد از استارتآپها گفتهاند که بین یک تا پنج کارمند خانم دارند.
استارتآپها چگونه و از چه روشهایی نیازهای مالی خود را تامین میکنند؟ ۴۸.۷ درصد گفتهاند که استارتآپ درآمدزاست اما فقط ۱۱.۸ درصد اعلام کردهاند که سودآوری هم دارند. ۱۹ درصد اعلام کردهاند که مشکل تامین مالی را با جذب سرمایهگذار حل کردهاند و ۶.۱درصد هم اعلام کردهاند که به دنبال جذب سرمایهگذار در مراحل بعدی هستند. اما استارتآپهای ایرانی چه دلیلی برای جذب سرمایه دارند؟ ۶۲ درصد گفتهاند که میخواهند از سرمایه برای مقیاسپذیری و رشد استفاده کنند. هزینههای پرسنل، بازاریابی، خرید تجهیزات جدید و البته توسعه محصول از دلایل مهم دیگر برای جذب سرمایه بودهاند. استارتآپها همچنین گفتهاند که قرار است از چه روشهایی تامین مالی یا افزایش سرمایه داشته باشند. ۶۰.۲ درصد اظهار کردهاند که میخواهند از سرمایه شخصی استفاده کنند. ۵۰.۱ درصد هم اعلام کردهاند که به دنبال سرمایهگذاران خطرپذیر هستند.
در بخش دیگری از گزارش، استارتآپها مهمترین موانع داخلی و بیرونی برای رشد را بیان کردهاند. در بخش موانع داخلی، انگشت اتهام با سهمی ۵۴.۵ درصدی به سوی محدودیتهای کشور کشیده شده است. ۵۱ درصد مهمترین موانع داخلی، مربوط به نقدینگی پایین بوده است. اما در بخش موانع بیرونی، ۵۶.۲ درصد، قوانین و مقررات را بزرگترین چالش دانستهاند. سیاستگذاری دولت، کمبود سرمایهگذار، کمبود نیروی انسانی ماهر و رکود بازار هم هر کدام سهمی بین ۳۵ تا ۴۰ درصد از بزرگترین چالشهای بیرونی داشتهاند. در این میان استارتآپها سهم تحریم و عدم دسترسی به بازارهای خارجی را ۳۳ درصد ارزیابی کردهاند. در بخش دیگری از این گزارش، ۷۴.۴ درصد از استارتآپها گفتهاند که نقش دولت در اکوسیستم استارتآپی کشور باید اصلاح قوانین و مقررات باشد. ۳۶ درصد هم گفتهاند که نقش دولت باید عدم دخالت باشد.