مردم، قدرت و منافع (145)

۱۳۹۸/۱۰/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۰۹۱۸

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

     فصل نهم

     احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل

و فرصت برای همگان

     احیای عدالت در طول نسل‌ها

بعدی از عدالت وجود دارد که سیاستمداران غالبا به تملق‌گویی از آن می‌پردازند اما توجه کمی به آن می‌کنند و آن هم به زیستن نسل‌های آینده است. لایحه مالیاتی 2017 کسری بزرگی در بودجه دولت به وجود خواهد آورد و بنابراین بدهی دولت را بالاتر خواهد برد. طنز ماجرا این است که جمهوری‌خواهان در کنگره علیه بدهی‌های مازاد و بیش‌از‌حد بحث می‌کردند که بار زیادی بر نسل‌های آینده خواهد گذاشت تا اینکه آنها فرصتی به دست آوردند تا شرکت‌ها و میلیاردرها را ثروتمندتر سازند. در اینجا سه جنبه از عدالت بین نسلی وجود دارد که کوتاه است و اینکه برای تصحیح یک دستورالعمل پیشرفته‌ای را نیاز دارد.

اول، آنچه که نسل‌های آینده بار زیادی را تحمل می‌کنند، فقدان سرمایه‌گذاری است چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی. بهترین برآوردها نشان می‌دهند که بازار سهام امریکا همراه با رشد درآمدها گام برنمی دارد. اگر ما نسل‌های جوان خودمان را آموزش کافی ندهیم، آنها قادر نخواهند بود تا از توانایی‌های بالقوه خود بهره‌برداری کنند. و اگر ما در زیرساخت‌ها و فناوری سرمایه‌گذاری نکنیم، جهانی که آنها به میراث می‌برند با انواع استانداردهای زندگی که ما داریم همخوان نخواهد بود. دوم، کره خاکی ما قابل جایگزین نخواهد بود. اگر چیزها به خوبی کار نکنند، جای دیگری نخواهد بود که ما بتوانیم برویم. با این‌حال ما دنیای خودمان را داریم آلوده می‌سازیم که خطرناکترین آن تغییر اقلیمی است. هر سال، در مسیری که اکنون قابل پیش‌بینی است، آسیب‌ها بیشتر می‌شوند. حتی راهی که دولت نسبت به محیط زیست فکر می‌کند و با تصمیم‌گیری‌ها پیش می‌رود نسبت به کودکانمان ناعادلانه است. فصل 7 را به یاد بیاورید که در آن گفته بودیم هر زمان که دولت مقرراتی را بررسی می‌کند باید یک تحلیل هزینه – فایده داشته باشد. بخشی از تحلیل هزینه-  فایده مستلزم مقایسه است، این‌طور بگوییم، هزینه یک مقررات امروزه محیط زیست با فایده‌ای که نه امروز بلکه در آینده می‌گیرند مقایسه شود. اگر ما برای مثال تولید نیروگاه‌های برق را که با زغال سنگ می‌سوزد محدود‌سازیم شاید هزینه امروز بالا برود اما برای سال‌های آینده فایده آن در بهداشت بهتر و کاهش تغییرات اقلیمی خواهد بود. کلید موضوع در اجرای تحلیل‌های هزینه - فایده است، اینکه: چگونه ما یک دلار از منافع آینده را با یک دلاری که امروزه هزینه می‌کنیم مقایسه کنیم؟ تحت روش دولت ترامپ یک دلار («واقعی») در 50 سال، یعنی زمانی که کودکان ما به کمال بلوغ خود می‌رسند فقط 3 سنت ارزش دارد. در اصل این به راحتی آینده را فریب می‌دهد. مگر آنکه فایده مقررات محیط زیست برای کودکان ما بیش از 30 برابر بزرگ‌تر از هزینه امروزی باشد اما نگاه دولت این است که این روش را نباید درپیش گرفت. با این حساب که در حق کودکان ما کوتاهی می‌شود، هیچ تعجبی ندارد که در انجام چیزهایی که مربوط به تغییرات اقلیمی است، نفعی وجود نداشته باشد.

سوم، به دلایل گوناگونی، بخش‌های بزرگی از افراد جوان فرصتی ندارند، که بگویند ‌ای کاش از این زمان شروع می‌کردم. میلیون‌ها نفر با بدهی‌های دانشجویی مواجه هستند که توانایی شان را برای انتخاب آزادانه یک شغل با سد روبرو می‌کند -  آنها همیشه به فکر بازپرداخت بدهی‌ها هستند- یا حتی یک زندگی خانوادگی را شروع کنند یا یک خانه متعلق به خودشان داشته باشند. در همین حال، قیمت مسکن نسبت به درآمد به خاطر پول‌های بادآوره، طرح ضعیف مالیاتی و مقررات زدایی مالی، سر به فلک کشیده است. نسل ما منفعت سرمایه را گرفته است. نسل بعدی مجبور است روشن کند که چطور به یک مسکن دست یابد. همین امر، به زیستی را در طول نسل‌ها تقسیم می‌کند یکی از مصایب سخت است. اولیایی که در یک مدت کوتاهی به یک ملک دست یافته‌اند شاید این ثروت را با کودکانشان شریک شوند که آنها هم به نوبه خود آن را با کودکانشان شریک خواهند شد. اما اولیایی که از خودشان خانه ندارند چیزی را ندارند که به کودکانشان و نوه‌هایشان منتقل کنند و آنها هم برای اسلافشان چیزی جز تقلا باقی نمی‌گذارند. نابرابری در این نسل باعث می‌شود که در نسل بعدی چند برابر شود. تغییر در سیاست مالیاتی که بعدا در این فصل آن را شرح خواهیم داد و برنامه‌های وام‌های رهنی و وام دانشجویی می‌تواند یک برون‌رفت را فراهم سازد.