چه باید کرد
حسین حقگو|
تحلیلگر اقتصادی|
این روزها بیشک بیشترین فشار متوجه اقتصاد کشور است. اقتصادی که طی یکی دو سال اخیر به واسطه تحریمهای ظالمانه خارجی و سو سیاستهای داخلی در تنگنای شدید قرار گرفته و بخش مهمی از توان بالای آن کاهش یافته است. چنانکه رشد منفی 4.9درصدی در سال گذشته و مثبت نیم درصدی (البته بدون نفت) در نیم اول امسال و تورم حدود 40 درصدی را در کارنامه خود ثبت کرده که از رکود تورمی شدیدی حکایت دارد. اما شرایط در روزهای آتی و با بالا گرفتن تنشهای سیاسی و نیز امکان پیوستن کشورهای اروپایی به مدار سابق تحریمها (مکانیزم ماشه) و همچنین عدم تصویب افایتیاف میتواند بمراتب سختتر از هر زمان دیگری شود. در این شرایط چه باید کرد؟ اولین و مهمترین کار بهنظر استفاده از تمام پتانسیلهای کشور است. محسن خلیلی، پیشکسوت صنعت کشور، به نقل از پدرشان عبارتی را نقل میکنند که بسیار پندآموز است؛ اینکه «ملتی که قدر مردان خود را نداند به نامردان گرفتار میشود». این سخن وصف امروز ماست. جامعه ایران بیشک مملو از مردان و زنانی است بس فرهیخته و دارای مدارج بالای علمی و نیز فضائل اخلاقی و انسانی . متاسفانه اما این منبع عظیم و بس گرانبها و ارزشمند، نادیده یا ناچیز انگاشته شده و نتیجه آنکه مشکلات و مسائل میهن مان هر روز بیشتر و تبدیل به بحران شده است . اما چه بسا همین مردان و زنانی که به حاشیه رانده شده یا گمناماند و امکان عرضه استعدادهای خود را نیافتهاند، بتوانند برای بسیاری از مسائل، راهحلهای مناسب و بدیع و خلاقانه ارایه و میهن عزیزمان را از مدار بحران خارج کنند. در میان این مردان و زنان در حوزه اقتصاد نیز بیشک نمونههای درخشان و کمنظیری وجود دارد، فرهیختگانی که هم معلمی کردهاند و هم به دانش فکری و تئوریک مجهزند و هم در برنامهریزیهای کلان توسعهای موفق کشور نقش آفرین بودهاند.کسانی که نظر اصلاحی و خیرخواهانه خود را از مسوولان و دولتمردان و افکار عمومی دریغ نکرده اند و دلسوز مردم و میهناند. متاسفانه اما سیاسیون ما راجع به اقتصاد غالبا خالیالذهناند و گروههای سیاسی هم به کمترین موضوعی که اهمیت میدهند اقتصاد است و حداکثر آنکه حرفهای کلی میزنند. لذا راهنمایی این گروه از نخبگان اقتصادی را برنتافته و سر در مسیر آسان اما نامطلوب و امتحان پس داده نهاده و مینهند. این در حالی است که در شرایط حاضر به حرفهای مشخص برآمده از برنامههای تجربی و علمی و کارشناسی نیازمندیم و اتخاذ تصمیمات سخت. تصمیمات سختی که چنانکه بارها از سوی کارشناسان اقتصادی و نیز متفکران سیاسی و اجتماعی بدان تاکید شده است، موفقیت آنها بدون سرمایه سیاسی و پشتوانه اجتماعی و اعتماد عمومی و قدرت طراحی بالا امکانپذیر نیست. در واقع شکلگیری اراده محکم برای اتخاذ و اجرای تصمیمات سخت اقتصادی که در حال حاضر در کشورمان چیزی جز «ریاضت اقتصادی» نیست، نیازمند مولفههای فوق است و نمیتوان بدون برنامه مشخص متکی به اعتماد و پشتوانه اجتماعی و سیاسی و با اتکا به مدیران و مسوولان فعلی که جامعه به سبب فسادها و ناکارامدیهای گذشته نسبت بدانان کماعتماد است، چنین پروژه عظیمی را پیش برد و از مردم خواست مسیر بس صعب و سخت پیش روی این هدف را بپیمایند. بهنظر میرسد مسیر اصلاحات باید با پذیرش اشتباهات گذشته آغاز شود و با نگاهی به عملکرد دولتهای پس از انقلاب، موفقترین آنها را در ابعاد اقتصادی و سیاست خارجی، که امروز دو مساله جدی کشورند، الگو قرار داد و حرکت سریع در مسیر اصلاحات ساختاری را در پیش گرفت . بدانیم استفاده از تمام ظرفیتهای فکری و انسانی و بهرهگیری از تجارب مثبت گذشته ما را موفق و از آزمون و خطاهای آینده بینیاز میسازد.