مردم، قدرت و منافع (149)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل 10
یک زندگی نجیبانه برای همه
در حقیقت ایالات متحده یک کار بهتری حدود 60 سال پیش کرد. در پایان جنگ جهانی دوم، ما بسیار بدهکار و فقیرتر بودیم، در آن دوران با درآمدی کمتر از یک چهارم امروز، توانستیم تحت لایحه «جی آی» آموزش رایگان در بهترین مدارس برای تمام کسانی که در جنگ میجنگیدند، جز امریکاییهای آفریقاییتبار که از بسیاری از منافع این لایحه محروم بودند، فراهمسازیم. به همین ترتبیب تحت ریاستجمهوری آیزنهاور، ما شبکههای جادهای ملی را توسعه دادیم و قانون آموزش دفاع ملی را که با برنامههای وسیعی از علوم پیشرفته و فناوری شروع میشد، را عملیاتی کردیم. تحت ریاستجمهوری جانسون، ما برنامه مراقبتهای درمانی و تحت ریاستجمهوری نیکسون برنامه امنیت اجتماعی را نافذ کردیم. اگر ما توانستیم این کارها را انجام دهیم پس میتوانیم هماکنون هم انجام دهیم. فقط بحث انتخاب است - و ما داریم انتخاب غلط میکنیم. ایده مرکزی در برنامههای پیشنهادی زیر بند «گزینه عمومی» است. دولت ثابت کرده که در بسیاری از حوزهها کارآمدتر از بخش خصوصی است. هزینههای اجرایی دولت در برنامههای بازنشستگی، بخشی از هزینههای بخش خصوصی است. کشورهایی با نظامهای مراقبت درمانی عمومی با هزینههای کمتر نسبت به نظام سود محور امریکا، نتایج بهتری دارند. هنوز امریکاییها، انتخاب را قدر مینهند. دولت با یک گزینه عمومی، برنامه پایهای را برای فراهم آوردن محصولانی مانند بیمه درمانی، مقرری بازنشستگی یا وامهای رهنی، آلترناتیو خلق میکند. رقایت میان بخشهای عمومی و خصوصی، پشت قدرت بازار را میشکند، باعث میشود انتخاب شهروندان تقویت شود، برخی از حس بیقدرتی که مردم امروزه در زمانی که انتخابشان بسیار محدود میشود و غالبا توسط بخش خصوصی هم مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، احساس میکنند. این رقابت آنها را با حسی که کنترل بهتر بر روی زندگیشان دارد، بهتر میکند.