سهامداری در بورس ایران به ریسکش می‌ارزد

۱۳۹۸/۱۱/۰۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۲۰۳۷
سهامداری در بورس ایران به ریسکش می‌ارزد

گروه بورس|

بازار سرمایه در دو سال اخیر رشد قابل توجهی داشته و همین امر سبب شده تا خیل عظیمی از مردم در این مدت جذب معاملات پرسود این بازار شوند. با این حال آنچه که در این مدت رشد یاد شده را به وجود آورده عاملی است که به خودی خود عامل مناسبی برای اقتصاد به شمار نمی‌رود. اگرچه در دو سال اخیر به خصوص در ماه‌های گذشته مهم‌ترین دلیل رشد قیمت‌‌‌ها افزایش ارزش فروش و به تبع آن سودآوری شرکت‌ها بوده است، نباید این نکته را از نظر دور داشت که آنچه به این شکوفایی منجر شده بهبود آمار مقداری فروش یا بهبود سطح بهره وری بلکه افت ارزش پول ملی بوده است.

در واقع تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده که در این مدت موتور محرک افزایش قیمت دلار در مقابل ریال ایران شده اگر نگوییم تنها عامل،  مهم‌ترین عاملی بوده است که توانسته به صعود 130 درصدی نماگر اصلی بازار در 10 ماه اخیر بینجامد. البته این تحریم تنها به رشد ارزش فروش شرکت‌ها منجر نشده بلکه با تحریم جریان‌های مالی قانونی و بانک‌ها، افزایش هزینه مبادله را نیز در پی داشته است. اتفاقاتی از این دست سبب شده تا بسیاری از تحلیلگران و صاحب‌نظران از بین‌المللی شدن بازار سرمایه مأیوس شوند و آینده بازار سهام را از حیث توانایی جذب سرمایه خارجی تیره ارزیابی کنند.

در این میان اما به رغم نبود سهولت دسترسی به اطلاعات مالی ایران در آن سوی مرزها و ریسک بالای سیاسی برای گسیل سرمایه به ایران برای سرمایه‌گذاران نهادی خارجی، عده‌ای اندک فرصت را غنیمت شمرده و با اتکا بر سوی بالای سرمایه‌گذاری، پول خود را به چرخه داد و ستدهای سهام در بازار ایران سپرده‌اند. به گزارش سنا، اخیرا بلومبرگ مصاحبه‌ جذابی را با یکی از سبدگردانان فعال اروپایی به نام «ماچه وویتال» (Maciej Wojtal)، که در بازار سرمایه ایران فعالیت دارد، انجام داده است. وی از سال ۲۰۱۶ تاکنون مدیر ارشد سرمایه‌گذاری و موسس شرکت «سرمایه آمتلون (Amtelon Capital)» است و ۱۲ سال سابقه در صنعت مالی دارد. شروع فعالیت آقای وویتال به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در «موسسه تحقیقاتی سرمایه‌گذاری سیتی گروپ» بود و در سال ۲۰۰۶ به موسسه «جی پی مورگان» در لندن پیوست. در آن زمان تیم او مدیریت یک میلیارد دلار اوراق بهادار را بر عهده داشت. سپس در سال ۲۰۰۹ به همراه کلیه اعضای همان تیم به شرکت «مدیریت دارایی KS» ملحق شد و نقش مدیر پرتفوی آن را بر عهده گرفت. در سال ۲۰۱۱ نیز به شرکت «Investors TFI» پیوست و یک پرتفوی بازده واقعی را برعهده گرفت.

وویتال پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ و اجرایی شدن آن در سال ۲۰۱۶ به دلیل فعالیت در بخش بازارهای در حال توسعه مانند کنیا، ویتنام و چین به بازار ایران علاقه‌مند شد. وی با مشاهده قابلیت‌های بالقوه مانند جمعیت ۸۰ میلیونی که عمدتا تحصیل کرده هستند و درآمدی کمتر از کشور ویتنام دارند، همچنین وجود تنوع اقتصادی، بزرگ‌ترین منبع نفت و گاز دنیا و از همه مهم‌تر کشوری که سال‌ها تحت شدیدترین تحریم‌ها بوده است، تصمیم به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه ایران گرفت. اما چیزی که به عنوان یک سبدگردان بدان نیاز داشت، بسیار فراتر از داده‌های کلان اقتصادی بود. مواردی همچون حضور بیش از ۶۰۰ شرکت پذیرفته شده با ارزش بازار ۱۳۰ میلیارد دلار و میانگین حجم معاملات روزانه ۱۵۰ میلیون دلار.

«ماچه وویتال» در این باره می‌گوید: «در حالی که سرمایه‌گذاران خارجی بورس ایران تنها حدود نیم درصد را شامل می‌شوند، سود این بازار حدود ۴ برابر بازارهای بین‌المللی است. پس از اینکه با چند کارگزار قرار کاری گذاشتم، یک حساب بانکی برای خودم افتتاح کردم که موفقیت‌آمیز بود. سپس با توجه به تمام اطلاعات مناسبی که به دست آورده بودم، متوجه شدم که نباید این فرصت استثنایی در بازار سرمایه ایران را از دست بدهم.»

در پاسخ به پرسش مربوط به تحریم‌ها در مورد صنایع و شرکت‌های پذیرفته شده، وی ضمن تایید این نکته گفت که بیشترین فعالیت در این زمینه، مربوط به کارهای قانونی و حقوقی مرتبط بوده است و پس از آن مشکلی برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد.

در پاسخ به پرسش خبرنگار بلومبرگ در مورد مشتریان او و نیازهای آنها، آقای «وویتال» گفت که در سال گذشته بورس تهران بهترین عملکرد را در بین بورس‌های دنیا داشت و شاخص آن از لحاظ دلاری دو برابر، دقیقا ۹۹.۵ درصد رشد کرد. متاسفانه به دلیل تحریم‌ها، داده‌های بورس تهران در سایت بلومبرگ مشاهده نمی‌شود. در یک کلام، بازده سرمایه در بازاری وجود دارد که هیچ‌کس آن را مشاهده نمی‌کند.

به اعتقاد وی، ریسک سرمایه‌‌گذاری برای بازاری که سود ۴ برابری دارد، بالا نیست، بلکه ریسک ژئوپلیتیک آن بالا است که این تنها به ایران مربوط نمی‌شود، بلکه این ریسک کل کشورهایی است که در منطقه خاورمیانه قرار دارند. سود حاصل در مقایسه بااین ریسک بسیار بالا است، برای اسناد خزانه دولتی که البته مشمول تحریم است این رقم حدود ۲۰ درصد است، سود تقسیمی شرکت‌ها نیز گاهی اوقات به ۲۰ درصد می‌رسد. علاوه بر آن، شرکت‌های صادراتی، بازار بالقوه صادراتی نیز دارند. به بیان دیگر، با وجودی که نفت مستقیما یکی از صنایع بورسی نیست، اما پتروشیمی یکی از صنایع پرطرفدار بوده و محصولات آن به دلیل نرخ پایین و رقابتی ایران، بازار مناسبی دارند. سال گذشته وقتی به دلیل تحریم‌ها، ارزش ریال ۷۰ درصد سقوط کرد، وضعیت صادرات دشوارتر شد و حتی واردات محصولات ارزان چینی نیز ارزش خود را از دست داد، اما نکته مهم این است که شرکت‌های داخلی توانستند بیش از تورم سودآوری داشته باشند.

در ادامه به دلیل نبود داده‌های آماری در بلومبرگ و سایر منابع بین‌المللی، آقای «وویتال» اشاره کرد که از منابع داخلی که به زبان انگلیسی هستند، برای استفاده تحلیلی استفاده می‌کند.

وی افزود: شرکت‌های ایرانی موظفند گزارش‌های حسابرسی شده شش ماهه و سالانه منتشر کنند و با وجودی که از سیستم حسابرسی داخلی استفاده می‌کنند، شباهت‌های زیادی به سیستم‌های بین‌المللی داشته و البته در جهت بین‌المللی کردن آن نیز گام برداشته‌اند. مهم‌ترین نکته قابل توجه، الزام شرکت‌ها به ارایه گزارش تولید و فروش ماهانه است. گزارش سوددهی شرکت‌ها و تخصیص سود در مجامع هم که کاملا مشخص است. از این رو، با توجه به وجود گزارش‌های متنوع، متعدد و اینکه عمده سرمایه‌گذاران در این بازار، سرمایه‌گذاران جزو داخلی هستند که توجهی به این اطلاعات ندارند، فعالیت ما به عنوان تحلیلگر بسیار ساده است.

در مورد تبدیل ریال به سایر ارزها و خروج ارز، وی مهم‌ترین مشکل را نه تبدیل ریال به سایر ارزها - به‌رغم وجود نرخ‌های متعدد تبدیل (ارز دولتی، نیما و بازار) - بلکه خروج ارز از ایران عنوان کرد. وی گفت: به‌رغم تحریم‌های شدید صنعت مالی، هنوز نهادهای مالی خصوصی وجود دارند و این کار را انجام می‌دهند. در مورد نگرانی از احتمال عدم انتقال سرمایه به خارج در آینده، وی اظهار داشت که قبل از برجام در سال ۲۰۱۶، کل سیستم مالی ایران در تحریم کامل بود، اما سالانه ۸۰ میلیارد دلار مبادله تجاری بین ایران و کشورهای دیگر صورت می‌گرفت. لذا «پول راه خود را پیدا می‌کند» و وجود صدها بلکه هزاران شرکت واسطه‌گری مالی موید همین نکته است. همچنین «رمز ارز» گزینه پیش رو است، و به‌رغم دشوارهای موجود، می‌دانم ایران در این زمینه اقداماتی انجام داده است.

«در زمان افزایش تنش‌ها بین امریکا و ایران، به دلیل نبود پایانه اطلاعات مربوط به بورس تهران در سایت بلومبرگ، هیچ اطلاعاتی در دسترس نبود. سپس خبرنگار بلومبرگ واکنش سرمایه‌گذاران و به‌طور کلی عملکرد بازار ایران در آن برهه زمانی را مورد پرسش قرار داد.»

وی گفت: اصولا من معامله‌ای در آن ایام انجام نداده‌ام و تنها نظاره‌گر معاملات بودم. در روز اول، نهایت نوسان بازار، یعنی حدود ۵ درصد بازار ریزش کرد. اما نکته مهم این بود که نیمی از فروشندگان، سرمایه‌گذارانی بودند که در ۹ ماه گذشته حساب باز کرده بودند و به اصطلاح سرمایه‌گذاران مبتدی و تازه ‌وارد بودند. روز دوم حدود 1.5 تا ۲ درصد، بسته به شرکت و صنعت این روند کاهشی ادامه یافت. در حالی که سرمایه‌گذاران نهادی خریدار بودند. بنابراین در کل کمتر از ۱۰ درصد بازار ریزش داشت و شما آگاهید که در چنین شرایط مشابه، بازارهای دنیا به‌شدت آسیب‌پذیر بوده و احیانا سقوط زیادی را تجربه می‌کنند.

 در مورد بهترین سناریوی ممکن، وی گفت که این هفته، هفته مهمی بود. از آنجا که بازار تهران روزهای پنجشنبه و جمعه (۱۹ و ۲۰ دی) تعطیل است، فرصت واکنش به سخنان ترامپ از روز شنبه مشهود بود. S&P واکنش مثبتی به سخنان اخیر ترامپ داشت. به هرحال امریکا بزرگ‌ترین مقام نظامی ایران را مورد سوء قصد قرار داد و انجام واکنش از سوی ایران، حق طبیعی آن کشور بود. از زمان ترامپ، من در بازار سرمایه ایران حضور داشته و سرمایه‌گذاری کرده‌ام، در زمانی که رابطه دو کشور هر سه ماه یک‌بار بدتر می‌شد، و به این سرمایه‌گذاری ادامه خواهم داد. من معتقدم در بلندمدت شرایط رو به بهبود خواهد گذاشت.