مردم، قدرت و منافع (155)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل دهم
یک زندگی نجیبانه برای همه
این اطلاعات و تراکنش برای اقتصاد هزینههایی را دربردارد که در هزینههای صدور و مدیریت کردن یک وام رهنی قادر خواهد بود که کاهش بزرگی را درست کند.
یک وام رهنی 30 ساله با 20 درصد پایینتر از پرداخت را میتوان با یک نرخ بهرهای کمی بالاتر از نرخ 30 سالهای که دولت میتواند از بازار قرض بگیرد فراهم کرد و هنوز دولت میتواند سود هم ببرد و با تمرکز بر کمک کردن به مدیریت ریسک مالکیت خانوادههای امریکایی، محصولات وام جدید رهنی را هم میتوان مثلا برای آنهایی که زمانی که درآمد خانوار بهشدت کاهش مییابد بتوانند در کاهش بازپرداختیها و در یک افزایش متناظر با دوره وام، قادر شوند خلق کرد.اینها نه تنها خطر پرهزینه سلب مصادره خانه را کاهش میدهد بلکه نگرانیهای ناشی از شوکی که افراد در زمانی مثل از دست دادن شغل یا بیماریهای جدی را هم پایین میآورد. حقیقت موضوع این است که بازارهای خصوصی ما در کمک به مدیریت ریسک مشتریان خود وظیفهشان را به خوبی انجام نمیدهند. بانکداران ما بیشتر بر استثمار افراد تا آن اندازه که بتوانند – و در افزایش هزینههایشان – بیشتر متمرکز هستند . آنها در انجام این کار وامهای رهنی سمی درست میکنند، وامهای رهنی که ریسکهایی را که افراد با آن مواجه میشوند را افزایش میدهند .به همین خاطر است که میلیونها امریکایی خانههای خود را از دست دادهاند از جمله بسیاری از افرادی که تقریبا مالکیت کامل خانه را داشتند و برای سالیان سال در خانههایشان زندگی میکردند اما از سوی بانکداران اغوا شدند تا در قبال دیون خانه، نقدا قیمت بالای خانه را دریافت کنند. به آنها گفته شد که نمیبازند و چرا تا زمان مرگ از هدیهای که رونق خانهسازی برای آنها آورده بود صبر
نکردند ؟ اما البته آنها باختند. نظام رهنی که دولت در راس آن است و ما داریم یک مشارکت عمومی – خصوصی است، مشارکتی که بخش خصوصی به شکل مبالغ بالا سود آن را میبرد و بخش عمومی میبازد. این نمونه سرمایه داری کارآمد که در جزوات یا هواداران بازارهای آزاد و و مهار نشده به تصویر میکشند، نیست.این سرمایه داری سطح پایین سبک امریکایی است که در حین انجام شکل گرفته است. این نوعی از اقتصاد بازاری نیست که ما آن را الهام میدهیم، از آن نوع اقتصاد بازاری نیست که استانداردهای زندگی را افزایش بدهد. کوتاه سخن آنکه ما به بازار رهنی با نوعی گزینه ابداعی عمومی که در بالا شرح دادیم نیاز داریم. یک چنین بازاری نه تنها امریکاییهای زیادتری را قادر خواهد ساخت که صاحب خانه شوند بلکه امریکاییهای بیشتری را قادر میسازد تا خانههایشان را که ارزشمندترین داراییهای آنها است نگه دارند .