مردم، قدرت و منافع (177)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل یازدهم
بازپسگیری امریکا
ناامیدی امروز در دورنمای تاریخی
بازنگری تاریخی دیگر بخشهای خطرناک امریکا و جهان میتواند به ما مقداری امید و الهام برای پیش رفتن به جلو بدهد. ترامپ اولین رییسجمهوری نیست که از قدرت خود سوءاستفاده میکند و این برای اولینبار نیست که ما با نابرابری موهن مواجه شدهایم و اینکه اقتصاد ما به خاطر قدرت بیش از اندازه بازار از مسیر خود منحرف شده است. ما در هر کدام از این موارد سوءاستفادهها را مهار کردیم و مسیرمان را تصحیح کردیم.
گزارش شده که آندرو جکسون از یک تصمیم دادگاه عالی که قبول نداشت گفته بود: «جان مارشال تصمیمش را گرفته حالا بگذارید که اعمال کند!» او میدانست که در نظام سیاسی ما قرار بر این است که رییسجمهور قوانین را اعمال کند- آنها کنترل تمامی آژانسهایی که مسوولیت چنین کاری را دارند بر عهده دارند. دادگاهها خودشان ظرفیت اعمال را ندارند. جکسون در یک جمهوری جوان در یک دوره دیگر از شکاف بزرگ ریاست کرد.
نهادهای ما در مسیر جمهوری، پالایش و بازنگری فکری کردند. تجربه مصیبت باری که با نظام «پلشت» آندرو جکسون به دست آوردیم در نهایت به خلق و ایجاد خدمات مدنی حرفهای منجر شد.
این همچنین اولین دورهای نیست که در آن سیاستمداران سعی میکنند تا از غرایز پست برای امتیازهای سیاسی بهره ببرند. بعد از جنگ داخلی، (گروه) نوسازان و دههها، جیم کرو، نمونههای زیادی از بحرانهای پایدار و بیعدالتی ایجاد کردند که حداقل برای مردم امروز ستیزهجویانه و ناامیدکننده به نظر میرسد - به ویژه برای قربانیان نژادپرستی. در آن دوران مشکلات فقط تبعیض و پیش داوری نبود بلکه نظام بهره کشی مداوم اقتصادی هم بود. وضعیت فعلی امریکا با ترامپی که بهطور مستقیم خشم رایدهندگان طبقه کارگر سفیدپوست را متعصبانه علیه مهاجران برمیانگیزد، بازتاب این وضعیتهای پیشین است.
جنگهایی که برای عدالت نژادی در راستای نبردی که برای عدالت اقتصادی روی میداد، نقطه مقابلی هم داشت. در عصر طلایی اواخر قرن نوزدهم، نابرابری و تراکم بازار و قدرت سیاسی به اوج تازه خود رسیده بود. در آن زمان قانونگذاری پیشرفته از جمله قوانینی که در نظر داشتند تا رقابت را تضمین کنند، از آن پرتگاه برای ما پشتیبانی فراهم کردند. بعد از آنکه نابرابریهای اقتصادی دوباره در دهه 1920 به اوج تازه خود رسید، قانونگذاری اجتماعی و اقتصادی «نیودیل»، عصر تازهای که در آن امریکاییها از امنیت اقتصادی که تامین اجتماعی و بیمه بیکاری برای آنها فراهم میکند باز شد و قدرتهای اقتصادی دوباره از طریق قانونگذاری که بخش مالی را مهار میکرد و زندگی تازهای به نهضت کارگری میداد، متوازن شدند.