بمباران دانشآموزان
صابر اکبری خضری|باشگاه اندیشه|
یکی از معضلات جدی آموزش و پرورش در جامعه ما، فشار درسی بیش از اندازه است.
یک- با اینکه ساختار دولت و کابینههای آن در ایران، ملهم از کشورهای اروپایی مخصوص فرانسه – بوده است، در مواردی از جمله وزارت آموزش و پرورش با آن تفاوت دارد. در اکثر کشورهای اروپایی، “ministry of education “ معادل «وزارت آموزش» متولی امر آموزش برای دانشآموزان (و گاه دانشجویان) است. در سال ۱۳۴۳ وزارت فرهنگ به ۳ وزارت تقسیم شد که یکی از آنها وزارت آموزش و پرورش بود. بدینترتیب وزارت آموزش و پرورش برای اولینبار با این عنوان و ماموریت اختصاصی شروع به کار کرد که البته ساختار کلی این وزارت بعد از انقلاب نیز حفظ شد. وجود کلمه پرورش در کنار آموزش، دارای بار معنایی خاصی است که ماهیت و وظایف اصلی این سازمان را مشخص میکند. آیه شریفه «و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»، مبنای نظری این راهبرد است که در این صورت باید نام «وزارت آموزش و پرورش» را به «وزارت پرورش و آموزش تغییر داد. چنانکه در اکثر کشورهای عربی مسلمان از عنوان «اداره التربیه و التعلیم»، استفاده میشود.
دو- شهید مطهری برای تبیین معنای تربیت، مفهوم «صنعت» را در مقابل آن بنا میکند. صنعت در واقع ساختن است و تربیت، شکوفایی. «صنع» طبق روایات چیزی را از عدم درست کردن است ولی تربیت رشد امکانات و استعدادهای اولیهای است که در چیز یا فرد از پیش موجود بودهاند. به عبارت دیگر تربیت، بالفعل کردن استعدادهایی است که بالقوه وجود دارند و پیشینی هستند. از همین جا معلوم میشود که اصل در تربیت، تبعیت از فطرت و سرشت شیء است. شهید مطهری برای فهم تربیت و ابعاد آن، از استعاره «گیاه» استفاده میکند و در یادداشتهای خود مینویسد: «روح از نظر اینکه از نوع حیات است و جسمانی التعلق و ممکن الحرکه و التکامل است، خاصیت گل و گیاه را دارد که باید رشد کند و شکفته شود و بار بدهد. باید دید آن عواملی که سبب شکفتگی گلها و شکوفهها میشود چیست و این شکفتگی چیست؟ رجوع شود به کتب گیاهشناسی. عین همین حالت برای روحیه هست.»
سه- بر اساس پژوهشهای گیاهشناسی، یکی از مهمترین آسیبها در پرورش گیاهان، آبیاری بیش از حد یا همان overwatering است. این پدیده در کوتاهمدت باعث پوسیدگی ساقه و در مدت بلندتر باعث پوسیدگی ریشه گیاه میشود که دیگر قابل درمان نیست.
چهار- جورج زیمل جامعهشناس شهیر آلمانی در باب خصوصیات عصر مدرن میگوید در این دوره، انسان دایماً در معرض بمباران اطلاعات قرار دارد و اولین عارضه این موضوع تشدید تحریک عصبی است. به همین ترتیب یکی از معضلات جدی آموزش و پرورش در جامعه ما، فشار درسی بیش از اندازه است. تعداد بالای کتابهای درسی نسبت به سایر کشورهای دنیا، میزان بالای حضور در کلاس طی هفته، آزمونهای مداوم و… همگی موید این موضوع است. (به عنوان مثال هر دانشآموز در طی ۱۲ سال تحصیلی خود، نزدیک به ۱۴۰ کتاب را باید فرا گرفته و موفق به قبولی در آزمونهای مرتبط شود. این فقط تعداد کتب رسمیمصوب است، اگر جزوات درسی معلمان، کتابهای کمک درسی و … را هم اضافه کنیم به اعداد سرسام آوری خواهیم رسید.) کلاسهای درسی پی در پی و مکرر، تکالیف فراوان، حجم مطالعه زیاد، آزمونهای مداوم و… مصداقی از همان چیزی است که زیمل آن را بمباران اطلاعات مینامد.
پنج- نکته قابل توجه اینجاست که روند ذکر شده نه تنها کاهش نیافته، بلکه روز به روز گستردهتر میشود. رقابت بیوقفه موسسات آموزشی کنکوری، دلیل بر این موضوع است. ساعات پرمخاطب تلویزیون که با هزینههای گزاف به فروش میرسد، به برنامههای کنکوری اختصاص داده شده است. اخیر مدارس غیر انتفاعی مشهور در شهر بزرگ، در ایام تابستان نیز کلاسهای فشرده و حتی آزمونهای دشوار برگزار میکنند و این موضوع به عنوان مزیت رقابتی و تبلیغاتی آنان مطرح میشود. همانطور که زیمل اشاره کرده بود، اولین نتیجه این فرایند، افزایش تحریکات عصبی است. در تحقیقات صورت گرفته پیرامون استرس و اضطراب در دانشآموزان ایرانی، درصدهای مختلفی ذکر شده است که این ارقام با توجه به شرایط گوناگون بین ۱۰ تا ۵۱ درصد متغیرند. استرس و اضطراب خود عامل بسیاری از اختلالات جسمیو روانی دیگر میشود که مجال ذکر آنها نیست. از سویی مشاهده میشود که وقتی به گیاه، بیش از اندازه آب بدهیم، کنترل آب جذب شده برای آن دشوار شده و گیاه از یک یا چند جا ترک بر میدارد.
شش- زیمل در رساله معروفش به نام «حیات ذهنی و کلانشهر» میگوید در دنیای مدرن همهچیز نو، سریع و گذرا میشود و جلوههای گوناگونی از زندگی مدرن را ذکر میکند که آنها را تهدیدات جدی برای درک ما از نفس خویش و توان ما برای عمل به عنوان سوژههای مستقل میداند. در واقع دانشآموزان در شرایط فعلی به افرادی منفعل، با اعتماد به نفس پایین و حتى فاقد انگیزه برای بهبود وضعیت خود و تغییر شرایط موجود، تبدیل شدهاند. بنابرین دانشآموزان رویکردی بهشدت تقلیلگرایانه را برای تحلیل خود و اهدافشان برگزیدهاند که همان راضی شدن به حداقلهاست. تجلی این امر را میتوان در دست کشیدن از اهداف آرمانی و انتخاب چشماندازهای مادی ناظر به زندگی روزمره مشاهده کرد. (قبولی در دانشگاه، ثروتمندی، استخدام در اداره و….)
هفت- زیمل در تبین واکنش افراد به شرایط مذکور، معتقد است که ما ناگزیر در این شرایط، پاسخهای عاطفی خود را کنار میگذاریم و آنچه را که زیمل، «رفتار بیتفاوت» مینامد، انتخاب میکنیم. رفتار بیتفاوت متضمن حفظ خونسردی، تنهایی، کاهش مشارکت با افراد و فاصله گرفتن از محیطی که ما را در بر گرفته است. در این شرایط این میل در ما برانگیخته میشود که به همهچیز پاسخ واحد بدهیم و توجه یا علاقهای به هیچ چیز خاص نشان ندهیم. بر این اساس دانشآموزان دچار بیرغبتی به مدرسه و در موارد شدیدتر دچار نفرت از مدرسه خواهند شد که خود یکی از عوامل مهم ترک تحصیل است. هرچند آمار دقیقی از میزان ترک تحصیل در دسترس نیست، اما به گفته کارشناسان آموزش و پرورش این میزان «درشت و متأثرکننده» است. عدم وجود رابطه متقابل هم افزا و علاقهمندانه بین دانشآموزان، معلمان و مسوولان مدرسه، خود پایه بسیاری از مشکلات بعدی است. در تناظر با همین موضوع، بسیاری از انواع گیاهان در پاسخ به آبیاری بیش از ظرفیت، تا مدت زیادی یا برای همیشه، دیگر آبی جذب نمیکنند که همین امر موجب پژمردگی و مرگ گیاه میشود.
هشت- طبق نظر زیمل، فرد در این شرایط با چالش بین تمایل به ناپیدایی و کنارهگیری از سویی و نیاز به تأکید بر هویت خود و مورد توجه قرار گرفتن از سوی دیگر رو به رو میشود. بنابرین راههای فرعی و کاذب را برای بیان خود برمیگزیند. زیمل به عنوان مثال از پدیده مد و مدگرایی یاد میکند. بر این اساس، میتوان علت روی آوردن دانشآموزان به فعالیتهای عرف شکنانه و نابهنجار را کشف کرد. مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران، در تاریخ ۲ آبان ۱۳۹۶ از آمار ۱۹ درصدی رفتارهای پرخطر در دانشآموزان دوره متوسطه اول و همچنین آمار ۲۰ درصدی خشم بالا در دختران خبر داده است.
محبوبیت و اقتدار در بین دانشآموزان، بر اساس شاخصههایی به غیر از تحصیل به دست آمده و سنجیده میشود. حتی برتری تحصیلی با برچسبی مثل «خرخوان» و مشارکت و تعامل بالا و همدلانه به عنوان «چاپلوسی و تملق» شناخته شده و پارامترهای سلبی به حساب میآیند.
نه- میتوان ریشه همه مسائل بالا را اهتمام و تأکید بیش از اندازه بر انباشت مطالب و اطلاعات و در نظر نگرفتن ظرفیت در یادگیری یا همان overwatering دانست. این همان مطلبی است که شهید مطهری نیز به آن پرداخته و آن را بلافاصله بعد از مبحث تربیت و چیستی آن، در کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام»، خود آورده است. این تلازم و بیفاصله بودن نیز خود نشاندهنده اهمیت نکته فوق است. این مبحث ذیل عنوان «رعایت حالت روح» ذکر شده و ایشان مینویسد: «گیاه به قوه زمینی و خاک، آب، هوا، نور و حرارت رشد میکند. همانهایی را که احتیاج دارد باید به او بدهیم، خیلی هم با لطافت و نرمش و ملایمت -یعنی از راه خودش باید بدهیم تا رشد کند.»
ده- لازم است برای اصلاح آسیبهای ذکر شده، جهتگیری کلی امر آموزش در کشور تغییر کند. در واقع «وزارت آموزش و پرورش» باید تبدیل به «وزارت پرورش و آموزش» شود که این به معنای مقدم کردن پرورش بر آموزش (تزکیه بر تعلیم) در همه شؤون است. بنابر مباحث قبلی جوهره تربیت، خودشکوفایی، و جوهره خودشکوفایی، خلاقیت است. چون خداوند خلاق و باریء است، و عبارت «طرائف الحکم» نیز به همین موضوع اشاره دارد که یکی از ارکان مهم روششناسی «حکمت» (یعلمهم الکتاب و الحکمه) خلاقیت و نو آوری است. پس جهتگیری کلی پرورشی، ایجاب میکند در سطح راهبردها، اولویت را پرورش خلاقیت جمعی قرار دهیم. از سوی دیگر باید توجه ویژهای به «مهارت محوری» و جنبه عملی آموزشها شود، چرا که تلازم علم و عمل به کرات در ادبیات دینی و هنر اسلامیو ایرانی دیده میشود. بنابرین، در نظر گرفتن ظرفیت دانشآموزش، دادن فرصت کافی برای فهم و تفکر، برنامهریزی جدی برای تزکیه، ماموریت بر پرورش خلاقیت فردی و جمعی و مهارت آموزی باید به عنوان راهبرد اتخاذ شوند. این راهبردها باید به راهکارها ختم شوند که مجال مفصل دیگری برای بحث میطلبد.