کرونا از اثرگذاری بر اقتصاد جهانی تا رفتارهای مردمی
تعادل|
زمانی که چین اعلام کرد که ویروس کرونا در منطقه ووهان آن کشور شیوع یافته، بسیاری از کشورها از جمله خود ایران، باورشان نمیشد که در کمتر از یک ماه و نیم این ویروس بیش از 100 کشور جهان را در بر بگیرد . آن طور که برآورد میشد و در این باره تحلیلهایی ارایه شده ویروس کرونا نه تنها ساختار اقتصادی جهان بلکه امکان آن هم هست که ساختارهای سیاسی را هم تغییر دهد . اما این تغییر چگونه خواهد بود . این موضوعی است که موسسه واشنگتن، خاورمیانه را از این بابت مورد بررسی قرار داده است . آن طور که دیپلماسی ایرانی این گزارش را ترجمه کرده، این موسسه در گزارش خود آورده است:
اگر شیوع بیماریهایی مانند کرونا ویروس از رویدادهای «نادر» به رخدادهای منظم و همیشگی تبدیل شود، گرایشهای جهانیسازی در منطقه وارونه شده و پیامدهای جدی به همراه خواهد داشت.
کماهمیت جلوه دادن تاثیر بیماریهای همهجاگیر به مقامات دولت ایران محدود نمیشود و پدیدهای رایج در میان کارشناسان خاورمیانه است که در پیشبینیهایشان تمایل دارند بیشتر روی خطرات جنگ و تروریسم تمرکز کنند. اما گسترش کرونا ویروس در بسیاری از قدیمیترین و بزرگترین تمدنهای جهان، تحولی مهم است که پیامدهای بلندمدت برای منطقه و جهان دارد. بیماریهای همهجاگیر به زودی هم بسیار رایج و هم پیشرانی کلیدی برای آینده جامعه خواهند شد.
یکی از اصلیترین ایده آینده نگران این است که بیماریهای همهجاگیر، ابعاد جهانیسازی را کاهش یا حتی آن را متوقف خواهند کرد. اکنون نشانههایی از این افول را میتوان در خاورمیانه دید. جنگ، فساد، خدمات ضعیف سلامت و بهداشت و رژیمهای فریبکاری که تلاش میکنند گستره همهجاگیریهای آینده را پنهان کنند خاورمیانه را ضعیف کرده است.
اردوگاههای آوارگان بسیار آسیبپذیر هستند. پناهندگان و سایر مهاجران که کنترل نشده به اروپا سرازیر میشوند عوامل ریسک دیگری برای گسترش همهجاگیریها از طریق خاورمیانه هستند. ارتباطات اجتماعی باز و جوامع فاقد کنترلهای سختگیرانه در معرض همهجاگیریهای آینده، مانند کرونا ویروس، خواهند بود. یکی از ویژگیهای جهانیشدن این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر لحظه کوچکتر میشود، یعنی سفر و سفارش کالا آسانتر، سریعتر و ارزانتر میشود. اما اگر جهانیشدن تحت تاثیر بیماریهای همهجاگیر محدود شود یا از بین برود، در منطقهای مانند خاورمیانه تا زمانی که به هیدروکربنها نیاز است جریان کالاها ادامه خواهد داشت، چرا که ادامه فعالیت بخش نفت و گاز با حداقل نیروی انسانی به خوبی محافظت شده امکان پذیر است و کارشناسان انرژی تقریبا هیچ ظرفیتی برای پذیرش ریسک سرایت بیماری ندارند.
برعکس، تحرک مردم کاملا دگرش خواهد یافت که تاثیرات اجتماعی و اقتصادی عمیقی در برخی از بخشهای منطقه خواهد گذاشت. مثلا، محدودیت جریان زائران به مکه، مهاجرت تکنوکراتهای تبعیدی از دوبی و پایان مهاجرت کارگران آسیایی به خلیج فارس شاهدی بر این ادعاست. بسیاری از جوامع بر پایه سفر بنا شدهاند. در صورت محدودیت تحرک مردم، بسیاری از پادشاهیهای خلیج فارس باید قوانین شهروندی خود را دگرش دهند.
یکی دیگر از چالشهای کشورهای خاورمیانه، بومیسازی اقتصادشان خواهد بود. این عاملی خواهد بود برای کشورهای خاورمیانه تا از وابستگی وارداتی رهایی یافته و به کارآفرینی روی آورند. به این ترتیب، محدودیتهای گسترش بیماریهای همهجاگیر میتواند افزایش ملیگرایی،
بومی گرایی و حمایت از تولیدات داخلی را افزایش دهد. در این صورت از بین رفتن تفاوتهای فرهنگی و ایجاد فرهنگی غالب در تمام مناطق دنیا که یکی از پیامدهای احتمالی جهانیشدن بود، از بین میرود.
در آیندهای که بیماریهای همهجاگیر عاملی تعیینکننده هستند، دولتهای ملی قویتر خواهند شد چرا که آنها به روشنی تعیین میکنند که چه کسانی میتوانند بر مبنای ملیتشان به کشور وارد یا از آن خارج شوند همچنین این دولتهای ملی از مرزهایی برخوردار خواهند بود که به خوبی از آنها حفاظت و نگهبانی خواهد شد. در عین حال، دولتها فقط زمانی مشروعیت پیدا خواهند کرد که هنگام بروز همهجاگیریها و سایر تهدیدات کارایی خود را ثابت کنند.
کشورهای ناکارآمد با مرزهای زمینی گسترده و سیستمهای سلامت عمومی ضعیف احتمالا در اکوسیستم تازه بروز مکرر همهجاگیریها، مستعدترین کشورها خواهند بود. در این کشورهای آسیبپذیر، تفکیک نظام به سیستمهای فرعی کوچکتر، منسجمتر و استبدادیتر میتواند پیامد طبیعی استیلای بیماریهای همهجاگیر در آینده باشد.
اما سیاست تنها موضوعی نیست که کرونا آن را تحت تاثیر قرار داده بلکه رفتارها هم تحت تاثیر این ویروس قرار گرفته است . این موضوع یادداشت اعظم مولایی است که در آن به بررسی رفتارهای ایرانیها در زمان ویروس کرونا پرداخته است.
اعظم ملایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: با شیوع ویروس کرونا در ایران به فاصله اندکی بعد از گران شدن بنزین و ناآرامیهای داخلی بعد از آن، ترور غیرقانونی و ناجوانمردانه سردار سلیمانی و البته سقوط دردناک هواپیمای مسافربری اوکراین، شاید بتوان گفت فاصله فراگیری و وقوع بحرانها در ایران، تا اندازه زیادی کاهش یافته و به راحتی رکورد دولت اصلاحات را که مدعی بود هر 9 روز با یک بحران مواجه میشود، شکسته است!
در چنین شرایطی دولت و وزارت خانههای مربوطه با جدیت و به صورت شبانه روزی در حال تلاش هستند تا با ایجاد همدلی و بسیج اجتماعی به مقابله با کرونا بروند و کشور را از این گردنه خطرناک نیز عبور دهند. با این حال نگاهی به وضعیت جامعه، بازار و البته شبکههای اجتماعی نشان میدهد که رویکرد مردم به این بحران نوظهور تا حدی عجیب و البته قابل تأمل است. در واقع برخی رفتارهای اجتماعی مانند احتکار، کم فروشی، ایجاد جو روانی برای گران کردن کالاها و البته تبدیل کرونا به موضوعی برای طنز، شوخی و ابراز شادی که در زمان دیگر رویدادهای مهم مانند خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریمها یا حمله ایران به پایگاه عین الاسد هم انجام شده بود، بار دیگر رونق گرفت. هر چند چنین رفتارهایی قابل انتصاب به کل ملت ایران نیست و در مقابل برخوردهای سودجویانه شاهد رفتارهای فداکارانه و اخلاقی مردم و بازاریان در اهدای ماسک و لوازم ضد عفونی به سایر هموطنان نیز بودهایم، اما تکرار برخی خلقیات ناصواب که تأثیر زیادی نیز بر جو روانی جامعه و وضعیت معیشتی مردم میگذارد، مسالهای قابل تأمل است و نیاز به بررسیهای دقیق و موشکافانه دارد.
گراهام فولر در بخشی از کتاب خود با عنوان «ژئوپلیتیک ایران؛ قبله عالم» که حاصل 20 سال کار و فعالیت او در غرب آسیاست و در سال 1990 به رشته تحریر درآمده، به برخی از خلقیات و نمودهایی از فرهنگ سیاسی مردم ایران اشاره میکند که این روزها نیز در اوج بحران کرونا به خوبی به چشم میآیند. وی مینویسد: «مردم ایران معتقدند اگر ترتیب امور همواره ... به ناپایداری زندگی دامن میزند، پس هر زمان که موقعیتی پیشآید، باید فرصت را غنیمت شمرد؛ که نوعی حس فرصت طلبی غیراخلاقی است...، از نظر ایرانیان در صورتی که نظام اجتماعی غیرعادلانه یا آلت دست نیروهای فرصت طلب یا خارجی قلمداد شود، رعایت اخلاقیات شخصی در آن احمقانه، بیمعنا و نابخردانه تلقی میشود. در نظامی که هیچ سمت و سویی ندارد، شخص باید در پی منافع خود باشد». حسن نراقی نیز در کتاب ارزشمند خود با عنوان «بازهم خودمانی» که معروفترین کتاب درباره خلقیات ایرانی پس از انقلاب است، به موارد متعددی اشاره میکند که «بی برنامگی، ریاکاری و فرصت طلبی، احساساتی بودن و شعارزدگی، توهم دایمی توطئه، مسوولیت ناپذیری، قانونگریزی، توقع و نارضایتی دایمی، حسادت و حسدورزی، و همهچیزدانی» جزو مهمترین و البته امروزه ملموسترین آنها هستند.
صادق هدایت از دیگر نویسندگانی است که در داستان «حاجی آقا»ی خود از زبان این بازاری منتظرالوکاله که جزو رجل سیاسی است، به برخی از راههای کسب موفقیت در ایران اشاره میکند: «توى دنیا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپیده؛ اگر نمیخواهی جزو چاپیدهها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی...».
بنابراین به نظر میرسد رفتارهای غیر اخلاقی و فرصت طلبانهای که امروز در بخشهایی از جامعه و بازار شاهد آن هستیم، دارای پیشینهای تاریخی است و متأسفانه به عنوان جزئی از فرهنگ سیاسی و اجتماعی در بین مردم نهادینه شده است.
البته رویکرد ایرانیان به بحران کرونا رویه دیگری نیز دارد و آن هم تبدیل این ویروس خطرناک به یک سوژه طنز و راه انداختن موجی از مطالب خندهدار در فضای مجازی پیرامون این بیماری، ریشههای آن و شیوههای برخورد با آن است.
طنز در فرهنگ سیاسی ایران به ویژه از دوره پس از مشروطه، همواره ابزاری کارآمد بوده که با بیانی خنده آور و اغراق آمیز به انتقاد غیرمستقیم از مفاسد، معایب و حقایق تلخ سیاسی و اجتماعی کشور میپرداخته و هدف آن نیز اصولا تلاش برای اصلاح مفاسد و معایب به شیوهای کم هزینه بوده است.
هر چند عرصه ادبیات و فرهنگ ایران زمین در این زمینه از آثار بزرگانی همچون ایرج میرزا، فرخی یزدی، بهار، میرزاده عشقی و ابوالقاسم حالت، بهره مند بوده است، اما این میل به بیان مشکلات، کمبودها و بحرانها در قالب طنز تنها مختص به بزرگان فرهنگ و ادب ایران نیست و به نوعی در ذات و جوهره همه ایرانیان نهفته است. در واقع مردم ایران در طول تاریخ هرگاه احساس کردهاند که در مقابل مشکلات و تحولات پی در پی، کاری از آنها ساخته نیست و انتقادات و اعتراضات مستقیم نیز بینتیجه و پرهزینه بوده و به دستاوردهای مطلوب آنها منجر نشده، به ابزار طنز روی آورده اند؛ طنزی که با کنایههای مشخص دولتمردان و مسوولان کشور را خطاب قرار میدهد، با شیوهای رندانه آنها را به خاطر سوء مدیریت سرزنش میکند و به تغییر رویه فرا میخواند یا حداقل در کمترین کاربرد خود، تحمل سختیها و مشکلات در زمان بحران را برای عامه مردم آسانتر میکند. نکته اینجاست که اگر صادق هدایت در سال 1324 میکوشید انتقادات خود به وضع موجود را در قالب طنز بیان کند و البته جامعه و بازار زمان وی نیز راه و رمز کسب موفقیت در ایران را اینگونه میدانسته که «بچاپ یا چاپیده میشوی»! و در سال 1398 یعنی نزدیک به 75 سال بعد نیز همچنان شاهد چنین خلقیات و رفتارهایی هستیم، مشخص است که این گرایشها و الگوهای رفتاری ریشه دارتر از امروز و دیروز هستند و متأسفانه در گذر تاریخ در سطح جامعه و فرهنگ ایرانی نهادینه شده و جا افتاده است، اما چه باید کرد؟
راهکارهای جامعه شناسانه احتمالا بیشتر بر تلاش برای تجدید و بهسازی نحوه جامعهپذیری مردم تأکید خواهند کرد و رسانهها، نهادهای فرهنگی و اجتماعی را مسوول این نقصان معرفی میکنند، اما به نظر میرسد سرمایهگذاری برای جامعهپذیری و فرهنگسازی مجدد تنها سرگرم شدن به رو بناست. در نگاهی عمیقتر، باید دید چرا جامعه ایرانی (یا حداقل بخشهایی از آن) به چنین رفتارهایی متوسل شده و راه بقای خود را در سوءاستفاده از شرایط به بهای ضایع کردن حقوق دیگران میبیند؟
همانگونه که گراهام فولر هم به درستی اشاره میکند، احساس ناامنی و ناپایداری مداوم شرایط زندگی، غیرعادلانه پنداشتن نظام اجتماعی و شکلگیری این تصور که اداره برخی نهادهای کشور به دست افراد فرصت طلب افتاده، سبب شده که ایرانیان در مقاطع تاریخی مختلف چنین رفتارهایی از خود بروز دهند. در چنین شرایطی کارآمدی سخنان اساتید دانشگاه، واعظان و معلمان اخلاق در دعوت مردم به درستکاری و اخلاق کاهش مییابد و تلاشهای تبلیغاتی رسانه ملی برای الگوسازی نیز راه به جایی نمیبرد؛ چرا که به قول فردوسی بزرگ «بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست.»
از این رو به نظر میرسد دولتمردان، سایر مسوولان سیاسی و قضایی و رسانهها به جای نالیدن از رفتارهای مردم (که البته الحق در برخی موارد آزاردهنده است) و گرفتن ژستهای تبلیغاتی به خاطر مقابله روبنایی با این مشکل، درصدد ریشه یابی و درک آنها برآمده و در کنار برخورد قضایی و سخت افزارانه با متخلفان، نهادی ویژه متشکل از روانشناسان، جامعه شناسان و نخبگان سیاسی تشکیل داده و بکوشند شرایط و زمینههای بروز چنین رفتارهایی را از بین ببرند.
اما این رفتارها را نهتنها در ایران بلکه در کشورهای خاورمیانه باعث بروز یک رفتار دیگری هم شده و آن نوعی فرضیه یا توهم است که آیا این ویروس ساخته و پرداخته آزمایشگاههاست؟ این را میتوان در شبکههای اجتماعی دید. صادق الطایی به این سوژه در القدس العربی پرداخته و اینگونه نوشته:
با شیوع ویروس جدید کرونا نظریههای توطئه و خرافاتهای مختلفی ظهور پیدا کرده است. نظریه توطئهای که بیشترین رواج را پیدا کرده، این است که این ویروس در آزمایشگاهها به عنوان یک سلاح بیولوژیکی ساخته شده است.
این نظریه دو جهتگیری دارد. در جهتگیری نخست، ویروس از یکی از آزمایشگاههای شهر ووهان به بیرون درز کرده است. اما در جهتگیری دوم ایالات متحده امریکا به علت رقابت و کشمکشهای سیاسی و اقتصادی با چین متهم شده که این ویروس را ساخته و در این کشور منتشر کرده و الان در جهان فراگیر شده است.
لازم به ذکر است این نظریه توسط دانشمندان بیماریهای واگیردار و دانشمندان علوم پزشکی کاملا رد شده است. از جمله برخوردهای غیرمنطقی و خرافاتی که در شبکههای اجتماعی در جهان عرب شاهد آن بودیم، این بود که ویروس کرونا انتقام الهی از چین در نتیجه ظلم و ستم حکومت این کشور به مسلمان اویغور است، اما بلافاصله این ویروس در کشورهای مسلمان از جمله ایران شیوع پیدا کرد.
شبکههای اجتماعی در گسترش ترس و وحشت از این ویروس جدید به میزان زیادی نقش داشتهاند. در مقایسه، ویروسهایی که در گذشته شیوع پیدا کردند خطر کمتر و میزان مرگ و میر بیشتری نسبت به کرونا داشتند، اما اینبار سیطره شبکههای اجتماعی بیشتر است بنابراین با پدیده ترس از این ویروس روبهرو شدهایم که این موضوع ابعاد تازهای در جهت مقابله با این ویروس ایجاد کرده است.
آنچه در برخورد با شیوع این ویروس جلبتوجه میکند بعد سیاسی این مساله است. از جمله اینکه انتقادهای شدیدی علیه ایران صورت گرفته و ایرانیها متهم شدهاند که اقدامات پیشگیرانه ضعیفی انجام دادهاند، حتی فراتر ادعا میشود که ایرانیها شمار مبتلایان را پنهان میکنند، در نتیجه این بیماری به کشورهای همسایه این کشور انتقال یافته است.
این ویروس وارد محدوده درگیری ایران- امریکا نیز شده است. به این ترتیب که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده خواستار بیان واقعیت توسط ایران شده و روحانی گفته است که اجازه نمیدهیم امریکا ویروسی به نام ترس را به ویروس کرونا اضافه کند.
به نظر میرسد بعد سیاسی این ویروس در ایران پررنگتر است زیرا نخستین کشوری است که در آن شخصیتهای رسمی و حکومتی برجسته به این بیماری مبتلا شدهاند.
از سوی دیگر بسیاری از هیاتهای دینی در کشورهای اسلامی با این بیماری برخورد آگاهانهای داشتهاند و برخی مراسم و عبادتها مانند نماز جمعه را متوقف کردهاند و از تجمع در مراکز دینی جلوگیری میکنند. به این ترتیب عربستان سعودی اجازه ورود به این کشور برای انجام مناسک عمره را نمیدهد. روز گذشته تصاویری منتشر شد که نشان میداد بیتالله الحرام و مسجد نبوی برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا خالی از زوار است
ولی از هر چه بگذریم این ویروس نشان داد که امریکا برخلاف ادعایی که میکند هیچ رفتار بشردوستانهای ندارد و آن رفتار تروریسمی است که نسبت به داروهای ایران در زمان ویروس کرونا دارد .. موضوعی که محمدجواد ظریف در هفته گذشته آن را توییت کرد و سعید محمدی طی یادداشتی به تشریح آن پرداخته است:
ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، با اشاره به شیوع ویروس کرونا در ایران تحت تاثیر تحریمهای امریکا گفت: «چین به دقت در حال پیگیری پیشرفت شیوع این بیماری در ایران است. چین اخیرا کیتهای تشخیص و تجهیزات پزشکی دیگری را برای ایران فراهم کرده و یک گروه متخصص را هم به ایران اعزام کرده است. ما هر کاری که لازم باشد برای کمک به آنها انجام میدهیم. همچنین از جامعه بینالمللی میخواهیم که همکاری با ایران را تقویت کرده و مشترکا از امنیت سلامت همگانی جهانی حفاظت کند. اشاره کنم که دولت و ملت ایران در موقعیت حساسی در مبارزهشان علیه این بیماری مسری قرار دارند. ادامه تحریمهای یکجانبه علیه آنها وضعیت را بدتر کرده و غیرانسانی است. ما از طرف مربوطه (امریکا) میخواهیم که فورا تحریمها علیه ایران را لغو کرده و مانع از تلاشهای ایران و جهان برای مبارزه با این بیماری نشوند.»
لیجیان در حالی این سخنان را به زبان آورد که دونالد ترامپ و مایک پمپئو، رییسجمهوری و وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا، طی اظهاراتی نمایشی و عوام فریبانه، برای ارسال کمک به ایران اعلام آمادگی کردند. با این وجود و به رغم اهمیت اتخاذ تصمیم فوری در این خصوص، آنها هیچ اقدام عملی در جهت لغو موانع ناشی از برقراری تروریسم اقتصادی علیه ایران یا ارسال کمکهای پزشکی و تجهیزات لازم برای مبارزه با ویروس کرونا از طریق کانالهای بینالمللی یا کاهش تحریمهای ضدبشری به منظور تامین نیازهای اولیه بهداشتی درمانی ملت ایران انجام ندادهاند.
این در حالی است که با توجه به اهمیت مبارزه فوری و جدی با ویروس کرونا و ضرورت دریافت امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی از سوی ایران به منظور مهار گسترش ویروس در ایران، علی ربیعی، سخنگوی دولت ایران نیز پیشنهاد داد که تحریمهای ضد بشری امریکا حتی به صورت محدود به عنوان یک اقدام انسانی و حائز اهمیت لغو شود یا کاهش یابد.
البته در این شرایط خطیر برای جامعه بینالمللی و ملت ایران روشن است که تحت تاثیر تروریسم اقتصادی امریکا، محدودیت و دشواریهایی در مسیر مبارزه دقیق و سریع با اپیدمی کرونا در ایران ایجاد شده و عمده آن به این دلیل است که کانالهای مبادلات مالی، تجاری و اقتصادی ایران از سوی امریکا مسدود است. از این جهت و خصوصا به خاطر محدودیتهای مراسلاتی و مبادلاتی، درمان بیماران و جوانب مرتبط با کنترل و مهارسریع اپیدمی کرونا با دشواری انجام میپذیرد.
بنابر این چنانچه امریکا به رفتار غیرمنطقی و ضد بشری خود در قبال ملت ایران ادامه دهد، بیشک مسوولیت همه عواقب این امر را نیز باید پذیرا شود. این رفتار ترامپ و مقامات دولت امریکا مصداق جنایت علیه بشریت محسوب میشود و بدیهی است که افرادی چون دونالد ترامپ مسوول مستقیم عواقب وخیم توسعه و فراگیری اجتناب ناپذیر این بحران در جهان خواهند بود و حتی ملت امریکا هم از شیوع و گسترش آن در امان نخواهند ماند. از این رو ضروری است دولت ترامپ سریعا به رفتار غیرمنطقی، ضد انسانی و تروریسم اقتصادی علیه ملت ایران پایان دهد و امکان لازم را برای ایران برای مبارزه با این اپیدمی شوم که جامعه جهانی را تهدید میکند، فراهم کند.