سال گذر از انفعال
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
مصائب سال 1398 تمامنشدنی به نظر میرسد. سالی که با بلایای طبیعی آغاز شد و با اپیدمی شدن یک بیماری خاتمه یافت و چندین اتفاق تلخ ریز و درشت در آن رخ داد. اقتصاد نیز از این وقایع در امان نبود و سال سختی بر اقتصاد ایران گذشت. باید پذیرفت که بسیاری از مشکلات پیش آمده عواملی برونزا و خارج از کنترل داشتند. اما واقعیت این است که دولت نیز برنامه مشخصی برای مقابله با این مشکلات نداشت.
حال که بیش از شش سال از عمر دولت میگذرد یک نقد کلی میتوان به دولت تدبیر و امید داشت. دولت روحانی زمانی که فرصتی برایش فراهم میشد تا حدی عملکرد قابل قبولی داشت. برای مثال جامعه جهانی آماده به ثمر رسیدن مذاکرات بود و تیم مذاکرهکننده ایرانی توانست از این فرصت استفاده کند. هرچند در آن برهه تاریخی همزمان زیادی برای این موضوع صرف شد اما به هر حال از این فرصت لازم به عمل آمد. اما زمانی که فرصتی در اختیار دولت قرار نمیگیرد، توانایی فرصتسازی چندانی هم مشاهده نمیشود. از زمان خروج امریکا از برجام، شاهد تنگتر شدن حلقه محاصره اقتصادی هستیم ولی عملا اکثر اقدامات صرفا دفع الوقت و خنثی کردن مشکلات پیش آمده بود. همانطور که گفته شد بخت نیز با دولت یار نبود و مشکلات برونزای مختلفی هم ایجاد شد. اما مساله اینجاست که دولت نیز نتوانست فرصتی برای عرض اندام خلق کند. اوج این انفعال را میتوان در سخنرانی معروف روحانی در مجمع سالانه بانک مرکزی دید که به صراحت اعلام کرد نمیشود تمام ارتباط با خارج خراب باشد و کشور را صرفا از داخل مرزها اداره کرد. این در حالی است که نمیتوان منتظر بود که قضا و قدر فرصتی مناسب برای دولت ایجاد کند. صبر کردن برای مشخص شدن انتخابات آینده امریکا و امید به تغییر نتایج چندان روش مطمئنی نیست. ادامه روش سال 98 در سال 99 عملا باعث میشود که در خوشبینانهترین حالت یک دولت دست و پا بسته و بدون هیچ گونه امکاناتی در اختیار رییسجمهور بعدی در سال 1400 قرار گیرد. از هماکنون نگرانیهای زیادی درباره وضعیت اقتصادی در 1400 و شرایطی که دولت سیزدهم قرار است با آن روبرو شود احساس میگردد. بخشی از این مشکل به ساختار اداری دولتها در ایران مربوط است. دولتهای ایران یک بروکراسی مشخص دارند که حتی با انقلاب هم دچار تغییر جدی نشده است. این ساختار راهکارهای مشخصی برای بعضی مشکلات دارد ولی اگر مشکل جدیدی بروز کند عملا ابزاری برای حل آن وجود ندارد. این موضوع را میتوان به خوبی در تاریخ اقتصاد ایران و راهکارهایی که توسط دولتها برای گذر از بحرانها ایجاد میشد دید. اما امروز نیاز به یک نگاه جدید داریم. صورت مساله باید به شکلی جدید تعریف شود. سوال اصلی این است که وقتی فرصتی در بیرون از مرزها وجود ندارد، چگونه میتوان با پتانسیلهای داخلی فرصت ایجاد کرد. مطمئنا دانشگاههای ایران توان کافی برای پاسخگویی به این سوال را دارند و میتوان سال 99 را متفاوت از سال 98 برنامهریزی کرد. هرچند اینرسی سکونی بیش از حد دولت اولین و مهمترین چالش پیش روی هر جوابی به این سوال است. ایستادن بر سر همان راهکارهای قدیمی نتیجهای جز ویرانی سال 98 به همراه ندارد و از اکنون باید طرحی نو برای سال 99 درانداخت وگرنه انتظار برای تغییر دولت در 1400، فرصت یکساله 99 را هم از اقتصاد ایران خواهد گرفت.