حکم افکار عمومی

۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۷۵۴۴
حکم افکار عمومی

مهران  فرجی 

دی سال 91 بود. تصویری از یک زورگیری خشن در خیابان ایرانشهر تهران دست به دست در گوشی‌ها و اینترنت چرخید. تصویر مربوط به دوربین مداربسته بود و چند جوان را نشان می‌داد که از مردی که از بانک خارج شده زورگیری می‌کنند. 

این اتفاق و اتفاقی شبیه به این شاید با خشونتی کمتر یا بیشتر، طبق آمار پلیس در همان سال 91، روزی حداقل 20 بار در تهران می‌افتاد. حداقل 20 زورگیری در روز. اما فیلم آن زورگیری آنقدر چرخید آنقدر چرخید و آنقدر افکار عمومی به بحث درباره آن پرداخت، تا 50 روز بعد، حکم اعدام دو جوان 19 و 21 ساله در خیابان ایرانشهر تهران و در ملا عام به اجرا درآمد. حکم آنها محاربه اعلام شده بود؛ حکمی که درباره‌اش باید گفت «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند». در واقع حکم این دو جوان هم مانند بسیاری از سارقان، اعدام نبود، اما افکار عمومی بود که حکم اعدام را برای این دو نفر صادر کرد. در واقع حکم اعدام دو مجرم، که در حالت عادی حکمشان دو تا سه سال حبس بود، به خاطر حرف مردم صادر شد. باید بپذیریم که ما به عنوان افکار عمومی، در بسیاری اتفاقات بی‌تقصیر و بی‌تاثیر نیستیم.  خبر قتل فجیع رومینا اشرفی، دختربچه 13 ساله تالشی خیلی‌ها را شوکه کرده است. اما پدر چه زمانی دست به قتل زده است؟ وقتی قضاوت‌های مای افکار عمومی، در مورد مردی که دخترش از خانه فرار کرده، به کمک تفکرات سنتی او آمده و برای نجات خود از قضاوت‌های افکار عمومی، با داس سر دخترش را جدا می‌کند. این نفرت از افکار عمومی و از قضاوت‌های مردمی، به ذهن پدر آن دختر رفته و خود را در یک سکانس وحشیانه و البته غم‌انگیز، بروز داده است. جدا از نواقص قانونی و حقوقی در مورد رابطه پدر و کودک که بارها به آن اشاره شده است، مقصر قتل رومینای 13 ساله فقط پدرش نیست، ذهنیتی است که به مردم اجازه می‌دهد دختری 13 ساله و به واسطه او، پدرش را قضاوت کنند و حکم صادر کنند. حکم سر بریدن رومینا، پیش از این در جامعه صادر شده بود و مجری بی‌رحم حکم، پدر یا مردی بود که طبق قانون و عرف بخشی از جامعه، خود را مالک لایزال دختر - زن می‌داند.