مهار اسب سرکش تورم
رکود در کسب و کار خرد خطرناک است بدون رشد تولید اشتغال مولد هم نخواهیم داشت
مهدی بیک |«مهار اسب سرکش تورم» ترجیعبندی است که عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس با استفاده از آن تلاش میکند تا دشواری کار بانک مرکزی در مسیر پیش رو برای مهار تورم و دستیابی به تورم 20 الی 22درصدی را یادآوری کند. اسب سرکشی که از منظر علی قنبری بلافاصله پس از هر تکانه اقتصادی ناگهان چهره بر میاندازد و مست از خانه برون میتازد تا نمودارهای رشد قیمت کالا و خدمات در بازار پول و سرمایه ایرانیان سر به فلک بکشد. با توجه به اهمیت موضوع تورم در وضعیت معیشتی خانوارهای ایرانی و تاثیری که در سایر گزارههای اقتصادی دارد در جریان گپ و گفت دوستانه با علی قنبری عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تهران تلاش کردیم تا نوری به ابعاد پنهان موضوعی بتابانیم که بخشی از شکاف طبقاتی و افزایش دامنههای فقر به دلیل رشد و گسترش آن است. قنبری با بازخوانی مهمترین چالشهای پیش روی اقتصاد کشور معتقد است که مهار تورم در محدوده 20 تا 24درصد اعلام شده توسط بانک مرکزی راهبردی نیست که به سادگی قابل تحقق باشد، چرا که از منظر این تحلیلگر اقتصادی، مهار اسب سرکش قیمتها در اقتصاد ایران کار دشواری است و قیمتها به سادگی رام نخواهند شد، مگر با اتخاذ یک سیاست مبتنی بر ثبات اقتصادی پایدار و عبور از دام تحریمهای اقتصادی.
اگر اشتباه نکنم شما 3سال قبل در مقالهای از ضرورت تحقق اقتصاد فرانفتی صحبت و اشاره کردید که تا زمانی که اقتصاد ایران اعتیادش به درآمدهای نفتی را ترک نکند؛ نمیتواند به چشماندازهایی که از توسعه در ذهن دارد، برسد. با گذشت 3سال از آن صحبتها فکر میکنید اقتصاد ایران تا چه اندازه وابستگیاش به درآمدهای نفتی را کاهش داده است؟
هر گفتوگو و اظهارنظری البته متناسب با شرایط زمانی و مبتنی بر دادههای موجود ارایه میشود، امروز که دیگر درآمدهای نفتی نداریم که بخواهیم وابستگی به آن را کم یا زیاد کنیم. در آن زمان که ما در خصوص اقتصاد فرانفتی صحبت کردیم؛ هنوز ترامپ از برجام خارج نشده بود و ایران ابزارهایی در اختیار داشت که از طریق آنها میشد حرکاتی انجام داد. اما در حال حاضر ما درآمد نفتی نداریم و عملا این درآمدها که بخش مهمی از مشکلات کشور را پوشش میداد به حداقل رسیده بهطوری که بر اساس اعلام رییس سازمان برنامه و بودجه درآمدهای نفتی ایران کمتر از یک بیستم شده است. یعنی به محدوده 8 الی 9میلیارد دلار رسیده است. در حالی که قبلا سالانه بین 120 تا 180 میلیارددلار نفت صادر میکردیم. طبیعی است در این شرایط نظام سیاسی (مجلس، دولت و...) تنها به تامین نیازمندیهای ضروری کشور فکر میکند و برنامهریزیهای بلندمدت کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
به نظرتان در این شرایط که درآمدهای نفتی ما بسیار کم شده بهترین زمان برای استارت برنامههای کاهش وابستگی نیست؟
البته مشخص است که چنانچه میتوانستیم در همین بازه زمانی هم مدیریت مطلوب اقتصادی در پیش بگیریم؛ تحریمها فرصتی میشد برای اقتصاد ایران برای آغاز مسیر رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی. اما موضوع به این سادگی نیست که شما مطرح میکنید. تحقق هر برنامه اقتصادی نیازمند بستر و زمینهای است؛ مثلا بستر اشتغالزایی، رشد تولید و خدمات. چنانچه تولید، رشد نداشته باشد یا تقاضایی برای خدمات نباشد اشتغالزایی مولد هم به وجود نخواهد آمد. برای رسیدن به اقتصاد فرانفتی هم باید زمینه و بستر آن مهیا شود. میپرسید بسترش چیست؟ساختار مالیاتستانی مطلوب یک بستر این امر است؛ بهبود فضای کسب و کار زمینه دیگری است. اصلاح سیاستهای پولی و بانکی زمینه دیگر تحقق این امر ضروری است؛ پایان دادن به انحصار بحث بعدی در این خصوص است. حل مشکلات تحریمی از طریق بهبود مناسبات ارتباطی با سایر کشورها و.... با این وجود متاسفانه ما هنوز نتوانستهایم در خصوص تحقق اقتصاد فرانفتی کاری انجام دهیم. یعنی همه دوستان و اساتید و حتی مسوولان از ضرورت تحقق اقتصاد فرانفتی صحبت میکنند اماشرایط اقتصادی کشور بعد از تحریمهای اقتصادی و متعاقب آن کرونا و سایر مشکلات به گونهای است که گمان نمیکنم در چشمانداز کوتاهمدت ما توفیقی در این زمینه داشته باشیم. ضمن اینکه اقتصاد فرانفتی یک شاخصها و المانهایی دارد که اقتصاد ما هنوز فاصله زیادی با این شاخصها دارد. ما هنوز در خصوص مالیاتها نتوانستهایم تکلیف خود را مشخص کنیم و همچنان بسیاری از افراد و ارگانها هستند که مالیات نمیدهند. یعنی هنوز از نظر حقوقی، شرعی، اقتصادی و... مشخص نکردهایم که چه راه و مسیری را برای مالیاتستانی در اقتصاد بر گزیدهایم. مثلا گفته میشود تولید باید رشد پیدا کند اما ساختار حقوقی، مدیریتی و اداری لازم برای این امر وجود خارجی ندارد؛ میگوییم باید تورم مهار شود اما سیاستهای پولی و مالی به گونهای است که بر آتش تورم میدمد. با این رویکردها طبیعی است که بنابراین به نتایج مورد نظر نمیرسیم. موضوع دیگر بهبود فضای کسب و کار برای رونق تولید و صادرات است که در این بخش هم کارهای موثری انجام نشده است. موضوع بهبود ارتباط با جهان نیز رکن دیگری است که هنوز کاری برای آن انجام نشده است. مجموعه این عوامل نشان میدهد که هنوز اقدامات قابل توجهی برای تحقق اقتصاد فرانفتی انجام نشده است.
برخی کارشناسان اقتصادی و اساتید دانشگاهی مثل آقای رنانی و... اعلام میکنند اقتصاد ایران برای پشتسر گذاشتن مشکلات اقتصادی هرچه سریعتر باید از یک طرف مشکلات ارتباطی خود را با کشورهای دیگر به خصوص امریکا ساماندهی کند و از طرف دیگر هم اقدامات داخلی را برای حل مشکلات زیربنایی اقتصاد را آغاز کند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
بعد از تحریمها و کرونا متغیرهای تازهای در فضای اقتصادی مطرح شد که نمیتوان نسبت به آنها بیتفاوت بود؛ یکی در اختیار ماست و دیگری خارج از محدوده اختیارات ماست. به هرحال شیوع کرونا و تبعات اقتصادی برآمده از آن به نوعی ناخواسته است و خارج از دایره تصمیمگیریهای ماست اما مساله تحریمهای اقتصادی و حل و فصل آن به نوعی در دست خودمان قرار دارد.
منظورتان از اینکه میگویید حل مشکل تحریمها در اختیار خود ما است چیست؟ به هرحال ترامپی در کاخ سفید وجود دارد که به هیچ قولی و سخنی و قاعدهای پایبندی ندارد و به سرعت مواضع خود را تغییر میدهد؟
شما درست میگویید؛ شاید به خاطر همین رویکرد ترامپ است که نظام سیاسی ایران منتظر برگزاری انتخابات ریاستجمهوری امریکاست تا راهبرد خود را مشخص کند. با رویکردی که من از ترامپ میبینم و با مواضعی که ایران در خصوص امریکای مدل ترامپ گرفته بعید میدانم که بتوان با این امریکا به یک دستور کار مشخص رسید، من به عنوان یک اقتصاددان، ابعاد اقتصادی موضوع را ارزیابی و تحلیل میکنم و به زوایای سیاسی موضوع کاری ندارم. از منظر اقتصادی باید تکلیف این موضوع مشخص شود. اگر قصد داریم در فضای اقتصاد جهانی کار کنیم؛ صادرات داشته باشیم و مهمتر از آن پول صادرات را به کشور بازگردانیم باید تکلیف مان را با چالشهای ارتباطی که به آن دچار شدیم، روشن کنیم.از چه راهی؟ پاسخ این سوال را باید مسوولان رده بالای دولت و کشور بدهند. من به عنوان یک اقتصاد دان اعلام میکنم و هشدار میدهم با یک چنین وضعیتی نمیتوان کار خاصی برای اصلاح اقتصاد انجام داد. اینکه تا چه اندازه مسوولان به این هشدارها و تذکرها توجه نشان میدهند، بحث دیگری است.
شما و البته بسیاری از تحلیلگران اقتصادی معتقدید که شاخصهای اقتصادی به گونهای است که باید هرچه سریعتر مشکلات تحریمها پشت سر گذاشته شود. اما برای عبور از این دالان تاریخی حساس به نظرتان چه راهکارهایی باید تدارک دیده شوند؟
هر اتفاقی که رخ میدهد نباید فراموش کنیم که جریان سیال معیشتی مردم باید تداوم داشته باشد؛ سکون و رکود در حوزه کسب و کار خرد میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد. میپرسید که از چه روشهایی میتوان در دوره تحریمها ارز وارد مملکت کرد؟ هرچند کرونا بخش گردشگری ما را تحت تاثیر قرار داده اما با به کارگیری برخی تدبیرها میشود بخشی از فعالیتهای این حوزه که ارز وارد کشور میکند و در زمینه اشتغالزایی اثرگذار است را از سر گرفت. نباید کرونا باعث شود تا دست از هر فعالیت اقتصادی بکشیم، باید تعاملات جهانی خود را ساماندهی کنیم، هر تلاشی که در بخشهای دیپلماسی، سیاسی، ارتباطی و... لازم است باید انجام شود تا سنگ تحریمها را از مسیر اقتصاد ایرانبرداریم. در حوزه صادراتی هم مثلا ما به ظرفیتهای پیرامونی خود توجه لازم را نداریم؛ کشورهایی چون عراق، افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و...ارتباطات ریشه داری با ایران دارند؛ ما باید به دنبال توسعه صادرات به این کشورها باشیم. محصولات تولید شده در کشورمان هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی باید متناسب با این بازار انبوه و مناسبات ریشهدار باشد.
دولت برای بهبود شاخصهای اقتصادی، راهبرد مهار تورم 22درصدی را در پیش گرفته است، فکر میکنید این راهبرد متناسب با شرایط اقتصادی فعلی است و نتیجه مورد نظر را خواهد داشت؟
البته این تصمیم، تصمیم سادهای نیست و دولت کار سختی در پیش دارد؛ در شرایطی که تحریمها دست و پای اقتصاد را بسته و کرونا هم عاملی مضاعف شده بسیار دشوار است که بتوان یک چنین برنامههایی را پیش برد. شدنی است، اما سنگین و سخت است و در شرایط فعلی اقتصاد کار دشواری است.
چرا فکر میکنید مهار تورم در شرایط فعلی سخت و دشوار و نشدنی است؟
برای این منظور ساختارهای اقتصادی دولت مثل بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، وزارت صمت و... باید در یک مسیر و یک راه حرکت کنند. متاسفانه طی سالهای اخیر صدای واحدی از مجموعه اقتصادی دولت به گوش نمیرسید؛ موضوعی که مطمئنا باعث بروز مشکل میشود. دلیل این چند صدایی در میان دولتمردان به نظرم رویکردهای فکری است که هر کدام از افراد دارند. یعنی برخی موارد مشاهده میکنیم که رییس کل بانک مرکزی مسالهای را میگوید، بعد وزیر اقتصاد بخشنامهای صادر میکند که از اساس با اظهارات بانک مرکزی متفاوت است. یا وزیر صمت حرکتی میکند که با راهبردهای سایر بخشهای اقتصادی دولت متفاوت است. الان پایه پولی افزایش پیدا کرده، نقدینگی افزایش پیدا کرده؛ قیمت کالا و خدمات افزایش پیدا کرده، قیمت ارز افزایش پیدا کرده. این اعداد و ارقام به ما میگوید که اقتصاد مانند اسبی که بیقرار شده در حال جست و خیز است. در این شرایط مهار این اسب چموش، یک مربی باهوش، مدبر و کاربلد را میخواهد. اگر این تدبیر وجود داشته باشد میتوان این اسب را مهار و رام کرد و اگر وجود نداشته باشد ...به هر حال مهار این تورم افسارگسیخته کار سختی است.
دولت دوازدهم در سال پایانی فعالیتهایش قرار دارد و سال آینده یک دولت جدید را تجربه خواهیم کرد؛ به عنوان یک اقتصاددان اگر قرار باشد پیشنهادی به دولت در امر اقتصاد داشته باشید به چه موضوعی اشاره میکنید؟
دولت خیلی کاری نمیتواند بکند؛ فقط میتواند وضعیت اقتصادی را به همین صورت نگه دارد تا اوضاع بدتر نشود. یعنی تورم را در همان محدوده 25درصدی نگه دارد، بیکاری را سعی کند که بیشتر نشود؛ تولید را به صورت حداقلی سرپا نگه دارد، اجازه ندهد کسری بودجه بیشتر شود، تلاش کند بخشی از بودجههای عمرانی را تخصیص دهد تا چرخ آبادانی مملکت از کار نایستد. اگر قرار است بودجهای حذف شود بودجه نهادهایی حذف شود که نظارت روی فعالیتهای آنان وجود ندارد و معلوم نیست که این بودجهها را چه میکنند. توقع از دولت دوازدهم باید در همین حد باشد.
مجلس یازدهم هم فعالیتهایش را آغاز کرده است. به هر حال یک رکن اصلی مشکلات کشور ما به این دلیل است که مجلس در جایگاه رفیع قانونی خود قرار ندارد.
رفتارهای مجلس نشان میدهد که با یک مجلس بهشدت سیاسی روبه رو هستیم و این برای اقتصاد میتواند خطرناک باشد. با نگاهی به اظهارنظرهای نمایندگان در همین مدت کوتاه متوجه میشوید که بیشتر شعارهای تند سیاسی است که مطرح میشود تا دیدگاههای اقتصادی و معیشتی. مجلس باید سعی کند تا به جای چالش از طریق همکاری با دولت بخشی از مشکلات را کاهش دهد تا بستر لازم برای بهبود اوضاع فراهم شود. به عبارت روشنتر هم مجلس و هم دولت باید سعی کنند تا اوضاع از این بدتر نشود.
برخی شنیدهها حاکی از آن است که رییسجمهوری تلاش میکند تا اقتصاد را بدون تحریم تحویل دولت بعدی دهد. فکر میکنید این امر گزاره شدنی است؟
به نظرم این شدنی نیست؛ ممکن است دوست داشته باشند، اما شدنی نیست. هر روز و هر هفته شاهد هستیم که تحریمها افزایش پیدا میکند، اساسا فکر نمیکنم که این حرف، حرف درست و منطقی باشد و بعید میدانم رییسجمهوری با شرایط فعلی به یک چنین دورنمایی فکر کند.