ریسک بالای صفر شدن ارزش سرمایه گذاریدر ایران
امروز شرکتی میتواند کالا بفروشد و ضرر نکند که ارزانتر اداره شود
مهدی بیک| هر انسانی در دوران زندگی و شرایط حرفهای خود با خطرات و ریسکهای متفاوتی روبهرو است که این فضای ریسکی شرایط را برای فرد با چالشهای جدیدی مواجه میسازد. همانطور که بنجامین فرانکلین گفته است: «در این جهان درباره هیچ چیز نمیتوان قاطعانه و با اطمینان صحبت کرد، بهجز مرگ و مالیات.» یعنی تمام حوادث و رخدادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... به گونهای با نوعی عدم قطعیت و نسبی گرایی روبه رو هستند که از آن گریزی نیست. در اتمسفر اقتصادی از این فضای عدم قطعی ذیل عنوان ریسک اقتصادی یا ریسک دههای و...یاد میشود.برای جلوگری از تبعات منفی این ریسکها اما اقتصاد نیازمند نوع دیگری از پیشبینیهاست تا از طریق این پیشبینیها فضای اقتصادی در شرایط مطلوبتری قرار داشته باشد و خسارات کمتری به داراییهای عمومی وارد شود. با این مقدمات سراغ دیدگاههای محمد حسین ادیب عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان رفتیم تا روایتی از ریسکهای دههای در اقتصاد ایران، تبعات آن و راهکارهای اجرایی برای برونرفت از آن تدارک ببینیم. ادیب با اشاره به این واقعیت که مردم باید از شاخصهای جدیدی که در اقتصاد بروز کرده آگاه باشند و مراقب باشند تا کسب و کار خود را با وعدههای پوچ و کلیشهای به باد ندهند، تاکید میکند امروز تنها شخص یا شرکتهایی میتوانند در بازار ایران کالا بفروشند و فعالیت کنند و ضرر نکنند که از 90درصد از رقبایشان ارزانتر اداره شوند.
شما در خصوص ریسکهای دههای و اثرات آن در اقتصاد کشور بررسیهای دقیقی داشتهاید؛ لطفا درباره اثرات بروز این ریسکهای دههای در اقتصاد ایران هم توضیح بفرمایید؟
ده سال پیش در یکی از بازارهای طلافروشی اصفهان که بهترین بازار در این حوزه است یک مغازه طلافروشی را با فروش 55کیلو طلا خریداری کردند؛ همین مغازه هفته گذشته مجددا به فروش رفت که قیمت روز آن معادل 5کیلو طلا بود. بنابراین یک مغازه تجاری قیمتش از 55کیلو طلا طی 10سال به 5کیلو کاهش پیدا کرده است. این موضوع در چه فضایی اتفاق افتاد؟ تقریبا از سال 50خورشیدی تا 10سال پیش هرکسی که در کلانشهرهای ایران مغازه میخرید، سودی که در این مثلا 40 سال از کسب و کار برده بود؛ تقریبا معادل آن، به قیمت مغازهاش اضافه شده بود. یعنی فضایی که مغازهداری و سرمایهگذاری در خرید املاک تجاری سودی معادل کسب و کار داشت؛ 10سال قبل این دوره تمام شد و از 10سال قبل سرمایهگذاری در املاک تجاری در 99درصد کشور غیر اقتصادی و وارد فاز منفی شد. منتها این مساله به قدری آرام صورت گرفت و به قدری تدریجی بود که بازار دیر متوجه شد و آب از سر آن گذشته بود؛ به این میگویند ریسک دههای. یک سری ریسک داریم که دارایی فرد را بین 5سال تا 10سال بهشدت تقلیل میدهد اما یک دفعه دیده نمیشود. فهم من این است که 90 درصد ایرانیها ریسکهای دههای و بلندمدت را (بین 5سال تا10سال) نمیبینند و بین 5تا 10سال کار میکنند و بعد با یک ریسک دههای 80 درصد دارایی خود را به باد میدهند بعد دوباره از نو.
بهرغم این اهمیت چرا موضوع ریسکهای 10ساله در محافل اقتصادی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؟
در فضای مجازی ایران، ریسکهای بلندمدت به مسخره گرفته میشود؛ ریسکهای بلندمدت سوژه طنز است، برای تفریح کردن. در واقع کسی که ریسکهای دههای را مطرح میکند، سوژه طنز میشود. کلا فضای مجازی ایران در حوزه اقتصادی توانایی درک ریسکهای دههای و بلندمدت را ندارد. مثال دیگری میزنم که موضوع ریسکهای دههای روشنتر شود؛ شما اگر ترکیب سپردهگذاران یکی از بانکهای اقتصادی را از روی صورت مالیاش مطالعه کنید که بسیاری از بانکها هم در این زمینه شبیه هم هستند؛ به یک واقعیتی در بیزینس ایران میرسید و آن اینکه در این بانک 74درصد سپردههای زیر یکسال برای شرکتهای حقوقی است و برای شرکتهای حقیقی نیست. 40درصد سپردهگذاریهای یکساله جامعه هم برای شرکتهای حقوقی است برای حقیقیها نیست. آیا این سپردههای بانکی برای مردم است؟ پاسخ این است که بله بخشی از این منابع برای مردم است اما در کلان که نگاه کنیم تقریبا همین اعداد و ترکیب حاکم است؛ یعنی بخش اعظم سپردهها برای شرکتهای حقوقی است.
سوالی که مطرح میشود این است که چرا شرکتهای حقوقی در اقتصاد ایران این میزان سپردهگذاری کردهاند و نوسانات تورمی اخیر چه اثری بر روی این سرمایهگذاریها خواهد داشت؟
شرکتها اگر سپردهگذاریشان سرمایه در گردششان باشد، نیازی به این میزان سپردهگذاری ندارند. ما الان آمارهایش را داریم، شرکتهای بورسی هزار و 60میلیارد تومان فروش یکساله شان بوده؛ سپردههایشان 50هزار میلیارد تومان است؛ یعنی معادل 5درصد فروش سالانه شان، شرکتها نیاز به سپرده بانکی دارند و این 5درصد حد معقول است. اما ترکیب سپردهگذاران آن بانکی که به عنوان مثال مطرح کردیم نشان میدهد که شرکتها بیشتر از ضرورتی که مطرح کردیم؛ پول نگهداری میکنند. چرا اینگونه است ؟چون بسیاری از این شرکتها شرکتهایی هستند که به علت رقابتی شدن فضای اقتصادی، دیگر قادر به رقابت و بیزینس مولد نیستند و یک مقدار از سرمایهشان را در بانکها سپردهگذاری میکنند و از محل سپردهها در حال شناسایی سود هستند .من نمیگویم همه شرکتها اینگونهاند؛ چون نکتهای در ذهن ایرانی هست که هر مثالی را به صورت فراگیر تفسیر میکند، بلکه یک تعدادی شرکت داریم که اهل سپردهگذاری نیستند و کار میکنند مثل شرکتهای بورسی، اما یکسری دیگر از شرکتها هستند که با ماهیتی متفاوت از شرکتهای بورسی از محل سود سپرده گذران امور میکنند. یا حداقل بیزینس میکنند اما سود سپرده هم بخش وسیعی از کارشان را تشکیل میدهد.
بنده اینجا به شما میگویم که شرکتهایی که از محل سود سپرده بخشی نیازهایشان را تامین میکردند با این افزایش نرخ ارز، شدند هیچ. به این میگوییم ریسک دههای . شرکتهای حقوقی سپرده محور قربانی این ریسک دههای شدند. با همان منطقی که افرادی که املاک تجاری خریدهاند و همانطور که گفتیم در 99درصد موارد قربانی ریسک دههای شدند؛ عرض میکنم که شرکتهای سپردهمحور هم قربانی این افزایش نرخ ارز شدند. شدند هیچی.
چه عاملی باعث غلتیدن این شرکتها در دره سقوط و رکود شد؟
این شرکتها روزگاری از محل سودهایی که شناسایی میکردند تصور میکردند که رگههایی از نبوغ دارند؛ اجازه بدهید در یک معنای صریحتر بگویم سپردهگذاری در بانکها در دولت اول روحانی به آهنگ غالب اقتصاد ایران بدل شد و کم نبودند افراد حقیقی و شرکتهای حقوقی که با سپردهگذاری و سودی که نصیبشان میشد دارای این تصور شده بودند که نابغه اقتصادند و فکر میکردند بقیه عقل معاش ندارند. اما این نرخ ارز که این روزها شاهد بروز آن هستیم، سپرده گذاران بانکی را به هیچ رساند. افرادی که یک دهه بهشدت احساس توفیق میکردند با فعالتر شدن این ریسک، قسمت عمده دارایی شان را از دست دادند.
اجازه بدهید یک مثال دیگر از ریسک دههای و مشاهداتم طی یک ماهه اخیر بگویم . بر اساس مشاهداتم از کف بازار به شما میگویم امروز کسی میتواند در بازار ایران کالا بفروشد و فعالیت کند و ضرر نکند که از 90درصد از رقبایش ارزانتر اداره شود. یکبار دیگر تکرار میکنم هر فعال اقتصادی که در صنف خودش ارزانتر اداره نشود در ضرر است یعنی هزینه گران اداره شدنش را نمیتواند از مشتری بگیرد. ریسک این بحث چیست؟ این 90 درصدی که اقتصاد در چنین سطحی رقابتی شده که نابهرهوران را تحمل نمیکند، فردی که احساس میکند باید از بازار کناره بکشد؛ تکلیف سرمایهگذاریاش چه میشود؟ اینها سرمایه زیادی وارد کردهاند و الان میبینند که از این سرمایهگذاری کاسبی و سود نمیتوانند کنند، به عبارت دیگر سرمایهشان رفت. چه باید بکنند؟ بنده عرض میکنم که 90 درصد سرمایه فعالان اقتصادی ایران که روی کاغذ یک سری حسابهای حسین قلی خانی میکنند که اینقدر سرمایه دارم و...اما واقع آن است که وقتی با این داشته شما نمیتوانید کاسبی کنید ارزشش یک دلار یعنی هیچ است. این یک دلار هم برای این است که بتوانید داراییتان را به نام کسی دیگری بکنید.
آیا یک چنین شرایطی قابل پیشبینی است؟ یعنی اساتید اقتصادی و کارشناسان در این زمینه تذکاری داده بودند؟
با این سه مثال شما ببینید که ریسکهای دههای با اقتصاد ما چه کرده است. سوال این است آیا یک چنین فعل و انفعالی قابل پیشبینی بوده است؟ این تخصص ما است؛ یعنی اگر اقتصاددانها این شرایط را پیشبینی نکرده بودند مسوولند. اما غالب این افراد مالباخته وقتی صحبت میکنند میگویند، چه کسی فکرش را میکرد؟ کی پیشبینی میکرد و... اساس حرف من این است که بدنه فعالان اقتصادی ایران ریسکهای بلندمدت را درک نمیکنند و وقتی ریسک بلندمدت مطرح میشود درکشان این است که فردا ساعت 11 باید همه قیمتها نزولی شود و کامنت برای ما میگذارند که چرا قیمتها نزول نکرده است؟ و بعد هم که ریسک وسیعتر میشود مسخرهکردنها شروع میشود که شما گفتید که ریسک است پس چرا دارد بالا میرود. مجموعه سپرده مردم ایران در آذر84 بر اساس دلار میشد 100تا لیوان در بازار جهانی از دیروز این رقم شده 90 لیوان. یعنی سود سپرده نهتنها صفر بوده بلکه سالی نیم درصد کمی هم بیشتر از سپردهها هزینه دریافت شده است. آنوقت بانکیها هم میگویند بانکها که بیکار نیستند که پول مردم را نگه دارند باید هزینهای برای نگهداری سپردهها دریافت کنند. کسانی که در 5سال اول روحانی خیلی شیر شده بودند از محل سود سپردهها، حالا امروز ریسکهای دههای و بلندمدت را تجربه میکنند.
چه توصیهای به خانوادههای ایرانی در خصوص سپردهگذاریها میتوان داشت؟ به هر حال شما فرمودید که بعد از بروز ریسکهای دههای سرمایههای افراد حقیقی و حقوقی هیچ میشود؟ به هر حال مردم باید مطلع باشند که چه شرایطی در پیش رودارند؟
اینجا درخواستی از خانوادهها و فعالان اقتصادی دارم. کسانی که کسبشان را و پولشان را سپردهگذاری کردند و 5 الی 6سال هم حسابی با آن پولها کیف کردند و خوش گذراندند، بعد از مواجه شدن با ریسکهای 10 ساله و صفر شدن سود و از بین رفتن 90 درصد داراییشان (دوسوم ثروتشان) تصمیم میگیرند تا به شغل قبلی خود و کاسبی گذشتهشان بازگردند، آیا ممکن است؟خیر نمیشود. اگر شما یک کاسبی را رها کنید با سرعت حرکت فعالیتها ممکن نیست که شرایط سابق تکرار شود. بنابراین به خانوادهها توصیه میکنم که شغل خود را بدون دلیل با بیزینسهای داغ و کلیشهای مقایسه نکنند و مقهور اطلاعات نادرستی که درباره بازارهای کاری وجود دارد، نشوند. بعد شغل خود را رها کنند و بعد از شکست دیگر قادر به بازگشت به بیزینس قبلی نیستند.
این اتفاقی است که برای سپرده گذاران، شرکتهای سپرده محور و... افتاده است و بعد از شکست این شرکتها قادر به بازگشت به بیزینس قبلی نیست. در جمعبندی صحبتها میتوان گفت به جز رشتههای مزیتدار، فعال اقتصادی ایرانی برای سرمایهگذاریاش باید روی هیچ سودی حساب نکند تا بتواند بفروشد. فقط در رشتههای مزیتدار اقتصادی است که این معادله به گونهای دیگر محقق میشود. و فرد میتواند برای سرمایهگذاریاش سود دریافت کند. پس ریسک صفر شدن ارزش سرمایهگذاری الان در ایران بسیار بالاست و قوی است منهای بورس. در بورس این قاعده الان وجود ندارد.