نهادها در برابر تغییر مقاومت میکنند
دولت ناچار شد به بورس پناه ببرد
گروه پشتیبانی تولید| شنیدن داستانهای هزار و یک شب توسعه در ایران از آن دست موضوعاتی است که بررسی ابعاد و زوایای گوناگون آن درک تازهای را پیش روی مخاطبان ایجاد میکند. تلاشهای تاریخی ملتی که قرنها قبل و بسیار زودتر از بسیاری از کشورهای توسعه یافته به ضرورت دستیابی به توسعه پی برد، اما بنا به دلایل گوناگون هنوز نتوانسته به کرانههای توسعه دست یابد و همچنان در اقیانوس بیکران تلاطمات اقتصادی غوطه ور است. محسن رنانی عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان از جمله اساتید اقتصادی است که از هر فرصتی برای مرور این داستان تراژیک استفاده میکند و به سبک نقالان شاه نامه خوان، چراغ به دست میگیرد و رو به روی مخاطبانش میایستد و از هزار و یک شب توسعه در ایران سخن میگوید. از هفت خوان مشکلاتی که اقتصاد برای گذرکردن از چالشهای پیش رو باید طی کند و از مسیری که برای رستگاری در اقتصاد باید پیموده شود. اینبار نشست انجمن فارغالتحصیلان دانشگاه شریف فرصتی شد برای رنانی که ارتباط متقابل تکانه کرونا و توسعه در ایران را بررسی کند. ارتباط متقابلی که از منظر این استاد اقتصاد باعث شده تا اقتصاد ایران چارهای جز تغییر و تحول را در برابر خود نبیند. رنانی با بازخوانی مفهوم ستون پنجم در ادبیات نظامی به دنبال آن است که کرونا را درشمایل ستون پنجم توسعه در ایران ارزیابی کند، ستونی که توانسته زمینه اصلاح و به روزآوری نهادهای گذشته در ساختار اقتصادی کشور را فراهم کند.
محسن رنانی عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان در ابتدای صحبتهایش میگوید: «اجازه بدهید اول با مفهوم ستون پنجم شروع کنیم؛ اگر قرار است کرونا ستون پنجم توسعه در کشورمان باشد؛ باید ببینیم مفهوم ستون پنجم دقیقا چیست. در دهه 30میلادی درواقع سالهای 36 تا 39 میلادی در اسپانیا جنگهای داخلی بین جمهوریخواهان و نیروهای ژنرال فرانکو بود. وقتی که جمهوریخواهان مادرید را تصرف کرده بودند، ژنرال اسپانیایی که از فرماندهان فرانکو بود مامور شد که برود مادرید را تصرف کند بنابراین از چهار ستون نظامی از چهار سمت شهر (شمال، جنوب، شرق، غرب) به طرف مادرید حرکت کرد؛ وقتی ژنرال اسپانیایی حرکت کرد به سمت مادرید ژنرال به جمهوریخواهان پیام داد که من با 4ستون به سمت شما حرکت کردم، اما نگران این 4ستون نباشید؛ نیروی اصلی من ستون پنجم است و آن نیروها، مردمی هستند که در شهر حاضر هستند و به من کمک خواهند کرد. بنابراین ستون پنجم یعنی نیروهایی که از پشت در داخل هستند و ما نمیشناسیم اما کمک میکنند برای اینکه مقاومت ما در برابر هجوم خارجی شکسته شود. آنجا هجوم یک نیروی خارجی بود، اینجا میگوییم؛ توسعه همهجانبه به سمت ما آمده و ما مقاومت میکنیم. انرژی زیادی صرف این مقاومت میکنیم که به نظر میرسد کرونا کمک میکند تا آن بخش از مقاومتهای ما شکسته شود. دقت کنید که اینجا مقاومت اصلا بار مثبت ندارد، ستون پنجم هم اصلا معنای منفی ندارد فقط از این استعاره برای انتقال مفهوم استفاده کردیم.»
رنانی در ادامه خاطرنشان میکند: «من برای ابتدای بحث باید نهاد را توضیح دهم چون توسعه تحول نهادی است. نهاد به مجموعه ترتیباتی گفته میشود که رسمی هستند یا غیررسمی، سازمانیافته یا غیرسازمانیافته، مکتوب یا غیر مکتوب که همه یا بخشی از رفتارهای همه یا بخشی از جامعه را مدیریت میکند. مثلا بانک مرکزی یک نهاد مجسم سازمانیافته قانونی و رسمی است که همه رفتارهای پولی ما را ساماندهی میکند. از آنطرف هم دین یک نهاد غیررسمی غیر سازمان یافته است که رفتارهای عبادی، اخلاقی، اعتقادی و بخشی از رفتارهای مدنی ما را مدیریت میکند. قانون اساسی یک نهاد نوشتاری مکتوب رسمی است؛ اما مجسم نیست، یعنی در شکل یک فرد یا شیء خاص نمیگنجد؛ پول یک نهاد رسمی مجسم سازمان یافته است که رفتارهای اقتصادی و مبادلاتی ما را مدیریت میکند. پس ببینید مسجد، پول، دولت، قانون اساسی، خانواده و... همه نهادند. نهادها کارشان چیست؟ نهادها کارشان کاهش هزینه مبادله است. ما 2 دسته هزینه داریم؛ همه هزینههای یک جامعه در 2 بخش خلاصه میشود. یک هزینههای تبدیل و دوم هزینههای مبادله. » او در تشریح معنای این واژه میگوید: «هزینه تبدیل کلیه هزینههایی است که انجام میشود تا موادی را به کالایی بدل کنیم. هزینههایی که خرج آب و خاک، کارگر، بذر و کود و... میدهیم تا مثلا یک هندوانه داشته باشیم یا خودرو داشته باشیم. بنابراین هزینههای تبدیل، هزینههایی است که صرف میشود تا بستههای انرژی را به بستههای جدیدی بدل میکند.آب، برق؛ خورشید، نیروی کار و... بستههای انرژی هستند که بعد از ترکیب در نهایت هندوانه تولید میکند. اقتصاد کارش همین است؛ تبدیل بستههای انرژی به بستههای جدید. هزینههای تبدیل، هزینههایی هستند که برای این تبدیلها به کار گرفته میشوند. ما حتما کارگر میخواهیم؛ آب میخواهیم، بذر و کود و... هم لازم است. تا اینها نباشد تبدیلی انجام نمیشود. اینها هزینههای تبدیل است. بخش زیادی از هزینههای جامعه در صادرات، واردات، صنعت، معدن و...همین هزینههاست. حتی وقتی که میخواهیم خدمات پزشکی ارایه کنیم، باید امکاناتی به کار گرفته شود تا یک بیمار درمان شود. آموزش میخواهیم بدهیم باید امکاناتی به کار گرفته شود تا این فرآیند انجام شود. اما بقیه هزینهها که از جنس تبدیل نیستند به آن هزینههای مبادلهای میگوییم. چرا مبادلهای؟ چون هزینههایی هستند که برای تولید محصول نیست اما برای ارتباط با هم برای مبادله، داد و ستد، مصرف، حمل و نقل و... باید انجام شود. هندوانه را بعد از تولید باید بفروشم، بعد به یک عمده فروش میدهم، بعد حمل و نقل میشود تا به یک مغازهدار میرسد.» او میگوید: «پس هندوانه بعد از تبدیل باید مبادله شود. خودرو و هر کالای دیگری هم همینطور. هزینههای مبادله هزینههایی است که نباید باشد اما هست. برای اینکه من هندوانه بخورم به هزینه مبادله نیازی نیست اما هست. حالا چه مکانیسمی دارد؟ من وقتی هندوانه را میفروشم، طرف به من یک چک میدهد؛ چک نقد نمیشود، باید وکیل بگیرم؛ وقت بگذارم و... هزینه کنم تا پول شود.
میشود هزینه مبادله. رانندهای که هندوانه را میگیرد تا به شهر ببرد؛ تصادف میکند هندوانه من به پول تبدیل نمیشود، این هزینه مبادله است. همه هزینههای دیگری که نباید باشد اما هست، هزینه مبادلهای است. هزینه مبادلهای را اینجا تمام میکنم.»
کارکرد نهادها
رنانی در ادامه میگوید: «نهادها کارشان چیست؟ این است که هزینههای مبادلهای را کاهش دهند. یعنی قانون؛ دین، بانک مرکزی، مسجد، اخلاق، فلسفه، علم و همه آن چیزی که زندگی ما را به عنوان یک نهاد احاطه کرده، کارشان این است که هزینههای مبادله را کاهش دهد. توسعه یعنی جامعهای که در مسیر رشد خودش هزینههای مبادلهای را کاهش میدهد نه افزایش. توسعهنیافتگی یعنی جامعهای که در مسیر تولیدش (تولید هندوانه، خودرو، خدمات پزشکی و...) هزینههای مبادله بالایی دارد. پس یک تعریف ساده توسعه این است؛ توسعه جامعهای است که نهادهایش به گونهای تحول مییابد که هزینه مبادله در آن آرام آرام کاهش یابد. یعنی روابط تسهیل شود و ارتباطات تسریع شود؛ این جامعه توسعه یافته است. پس ما انواع هزینه، مفهوم نهاد و توسعه را شرح دادیم.» عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «توسعه فرآیندی که بهطور مستمر در یک جامعه هزینه مبادله را کاهش میدهد؛ در واقع برای کاهش هزینه مبادله باید روز به روز و نسل به نسل، نهادهای یک جامعه (قانون اساسی، تجارت و...) اصلاح شود تا هزینه مبادله کاهش یابد. اما نهادها در برابر تغییر مقاومت میکنند. در حالی که نهادها متناسب با رشد بشری باید هزینه مبادله را کاهش دهند. تعریف توسعهنیافتگی این است که وقتی انسانهای امروز میخواهند با نهادهای دیروز برای فردا تصمیم بگیرند میشود؛ توسعهنیافتگی. توسعهیافتگی زمانی است که نهاد امروزمان، متناسب با فردایمان تغییر کند. چون نهادها بعد از استقرار در برابر تغییر مقاومت میکنند و تحول نمیپذیرند، جامعه دچار گرفتگی توسعهنیافتگی میشود. یکی از مشکلترین مسائل در مسیر توسعه باید رخ دهد، شکستن حمایت و انحصار نهادهای گذشته است. در واقع نهادها یا به خاطر منافع ساختار موجود یا به دلیل تقدس در برابر تغییر مقاومت میکنند.» رنانی با ذکر نمونهای مصداقی میگوید: «مثال سادهای در این زمینه میشود مطرح کرد؛ من در سال 79 از بخشی از وزارت دارایی آن زمان دیدار کردم با یکی از مسوولان وزارتخانه و ایشان توضیح میداد که تلاش میکنیم فعالیت هایمان را به صورت آنلاین و دیجیتال انجام دهیم. کاری که کرده بودند این بود که چند هزار کامپیوتر خریده بودند تا تغییرات لازم را ایجاد کنند. این فرد تعریف میکرد که کارمندان حاضر نیستند با کامپیوترهای جدید کار کنند. از زمان آن دیدار 20سال گذشته ولی هنوز مالیات ما دیجیتال نشده؛ ظاهرا همه کارمندان کامپیوتر دارند روی میزهاشان اما نظام دیجیتال مالیاتی وجود ندارد هنوز باید بهطور دستی کارهای مالیاتی انجام شود . این میشود مقاومت در برابر توسعه. پس مهمترین کار برای بسترسازی امر توسعه تسهیل تحولات نهادی است.»
شروط بعدی توسعه
او تاکید میکند: « شرط دوم توسعه مدرنیته است؛ تحول در نظام سیاسی، تفکیک قوا، تحول در قانونپذیری مردم، گسترش مدارا و رواداری؛ جانشینی عقلانیت به جای عاطفه، تغییر ارزشهای سنتی به ارزشهای عقلانی، پیدایش سرمایه اجتماعی مدرن به جای سرمایه اجتماعی سنتی و... اینها تحولاتی است که باید در حوزه مدرنیته یعنی فرهنگ و اجتماع عملیاتی شود. شما اگر بخواهید یک سنت پرهزینه بیفایده مثل مراسمات خاص عروسی و... را از بین ببرید، مقاومت میشود. در این حوزه کرونا تحولات جدی ایجاد کرده. همین موضوع دست دادن و روبوسی کردن؛ که الان به سادگی این رفتار سنتی جای خود را به رفتار عاقلانهتری داده است. یا داستان رفتار عاقلانهای که در مراسمات ترحیم در حال انجام است. دیدیم که میشود متوفی را چند نفر محدود به خاک بسپارند. سوال این است: تحولات توسعهای چگونه رخ میدهد؟ یعنی شکستن نهادها، اصلاح نهادها وپیدایش نهادهای جدید چطور رخ میدهد؟ 5گزاره است که این تحول را ایجاد میکند؛ اول تلاش نخبگان و شخصیتهای برجسته مرجع که میتوانند رویهها را عوض کنند و سنتهای اشتباه و غیرعاقلانه را بشکنند. مثلا یک عالم دینی میتواند در حوزه دین برخی احکام را دچار تحول یا یک هنرمند در رویکرد هنری میتواند تغییر ایجاد کند.البته از زمان امیرکبیر تا همین امروز این همکاریهای نخبگان به خوبی انجام نشده است. آقای مصدق هم نمونهای در این زمینه است که تلاش میکرد تا تحولات ماندگار ایجاد کند. دسته دوم از نیروهای تحول آفرین؛ روی کار آمدن حاکمان مصلح است که هم خیرخواه باشند و توسعه خواه. رضاشاه حاکمی بود که ظاهرا توسعه خواه بودولی خیرخواه نبود و همین باعث شکستش شد. سوم؛ جنگها هستند که میتوانند تحولات نهادی ایجاد کنند. چهارم؛ تعییرات تدریجی فناوری هم نهادها را میشکند و تغییرات جدیدی را ایجاد میکند. مثلا فناوری دیجیتال جای پول کاغذی و پول سکهای را میگیرد. و پنجمین عامل شکستهای نهادی تصادفات و بحرانهای تاریخی است که تحولات را ایجاد میکند.»
رنانی با اشاره به شرایط امروز اقتصاد کشور میگوید: « مثال دیگری در حوزه بورس میتوان مطرح کرد. میدانید که الان که ما در حال گفتوگو هستیم، بورس تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. کرونا شرایطی را ایجاد کرد که دولت ناچار شد به بورس پناه ببرد. برای اینکه بورس را داغ کند و رونق بدهد و برای اینکه فشار عوارض ناشی از کرونا را کاهش دهد؛ سهام عدالت را به بورس بردند و به مردم گفتند که میتوانید سهام خود را بفروشید که طبقات محروم فشار کمتری را حس کنند. ظرف مدت کوتاهی 50میلیون ایرانی وارد بورس شدند. در غرب و اروپا 200سال طول کشید تا 40درصد مردم به بورس بروند. ما در یک دوره کوتاه مردممان به بورس هجوم بردند؛ این امر منافعی دارد، خطراتی هم دارد. از سال68 تا امروز 30 سال است خصوصیسازی میشود سال 68 حجم دولت در اقتصاد 44درصد بود، سال 97 حجم دولت در اقتصاد 80 درصد بود. بعد از 30سال خصوصیسازی دولت حجمش در اقتصاد، جیدیپی، درآمد ملی و...2برابر شده است. در این داستان هم دولت با سرعت سهام خود را واگذار میکند و یک خصوصیسازی واقعی انجام میشود. مردم کوچه وبازار هستند که سهم را میخرند نه گروههای قدرت و دلالان صحبتهایی که درباره حباب و...می شنوید در جای خود اهمیت دارد ما از یک تحول ساختاری حرف میزنیم.. این تحولات بلندمدت است. این خصوصیسازی واقعی دارد رخ میدهد. وقتی بورس بزرگ میشود و همه اقتصاد به بورس گره میخورد شما نمیتوانید کاری کنید که این ساختار به تلاطم بیفتد. یک رییسجمهوری در ایران رییسجمهور شد که در همان ماه اول شروع کرد فحش دادن به بورس. بورس بلافاصله سقوط کرد؛ الان نمیشود به این روش عمل کنید؛ کوچکتری اشتباهی باعث تلاطم در بورس خواهد شد و این نگرانی باعث خواهد شد که مسوولان بیگدار به آب نزنند. بورس حساسیت تصمیمسازی در ایران را بالا برده است. یکی از محاسن بورس این است که حساسیت حوزه اقتصاد را بالا برده است.»