اقتصاد ایران به خستگی مفرط دچار شده است

۱۳۹۹/۰۵/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۹۶۷۴
اقتصاد ایران به خستگی مفرط دچار شده است

تورم ماهانه در تیر ماه به بالاترین حد خود در سال‌های گذشته رسیده و رکود بر بسیاری از بخش‌ها سایه انداخته است. بانک مرکزی از سویی با سازمان برنامه و بودجه درباره چرایی بالا رفتن نرخ تورم اختلاف‌نظر دارد و از سوی دیگر در چالشی تمام نشدنی با فعالان اقتصادی و صادرکنندگان به سر می‌برد، چالشی که در پایان تیر ماه و همزمان با به پایان رسیدن مهلت صادرکنندگان در ایفای تعهدات ارزی خود به اوج رسید. آنچه که امروز بیش از هر موضوعی، فعالان اقتصادی و مردم را آزار می‌دهد، نبود یک برنامه کلان و هم نظری در میان دستگاه‌های تصمیم‌گیر است. همانطور که در کاهش نرخ تورم میان دستگاه‌های مختلف دولت، اختلاف نظر وجود دارد، در اجرایی کردن طرحی که بتواند مشکلات امروز اقتصاد ایران را مدیریت کند، نگاهی جامع به چشم نمی‌خورد و نتیجه این اختلاف نظر بی‌ثباتی در فضای اقتصادی کشور است. جمشید عدالتیان شهریاری - کارشناس اقتصادی و عضو سابق اتاق بازرگانی ایران- در گفت‌وگو با «تعادل»، بی‌ثباتی موجود در اقتصاد را اصلی‌ترین مشکل و دغدغه فعالان اقتصادی می‌داند. او معتقد است در شرایطی که همه دستگاه‌ها تلاش می‌کنند به جای ارایه راهکارهای اجرایی، تقصیر را به گردن دیگری بیندازند، نه تنها اقتصاد ایران افق روشنی پیش‌روی خود نمی‌بیند که آنچه امروز بیش از هر زمانی خود را نشان می‌دهد خستگی مفرطی است که چه در میان مسوولان دولتی و چه در میان فعالان اقتصادی خود را نشان می‌دهد. اگر اقتصاد ایران را به بیماری کرونایی تشبیه کنیم، امروز این بیمار به مرز کما رسیده است.

 در شرایطی که بانک مرکزی وعده کاهش نرخ تورم را داده، به نظر می‌رسد حتی میان دستگاه‌های دولتی نیز نگاه واحدی به این مشکل وجود ندارد. آیا در چنین فضایی می‌توان به اجرایی شدن برنامه‌ها امیدوار بود؟

برای ارایه یک تصویر دقیق از شرایط اقتصادی کشور، باید ابتدا میان تصویر کوتاه و بلندمدت تفکیک قائل شد. برای آنکه بگوییم چه زمانی اقتصاد ایران از تورم بالا و رکود اقتصادی خلاص خواهد شد، به نظر در کوتاه‌مدت بحث کردن، دور از واقعیت‌هاست. با توجه به عمق مشکلاتی که در برخی حوزه‌ها وجود دارد، در صورتی که تمام برنامه‌ها به درستی پیش برود نیز برای بهبود اوضاع باید چند سال صبر کنیم. البته در کوتاه‌مدت نیز همین اختلاف‌نظرها و نبود برنامه‌ای شفاف و دقیق، امیدواری‌ها را هر روز کاهش می‌دهد. 

  اگر بنا بر اولویت‌گذاری در برنامه‌ریزی برای عبور از مشکلات اقتصادی باشد، امروز نخستین اولویت در چه حوزه‌ای تعریف می‌شود؟

اقتصاد ایران امروز بیش از هر چیز از بی‌برنامگی رنج می‌برد. از سویی دستگاه‌های سیاست‌گذار در میان خود اختلاف نظر دارند و همین امر مانع از ارایه برنامه‌ای برای برون رفت از شرایط می‌شود. از سوی دیگر تلاطم‌هایی که در بازارها وجود دارد، فضا بر تولیدکننده می‌بندد. 

برای مثال فضایی در بازار ارز به وجود آمده را نگاه کنید. بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های تولیدی برای تحویل محصولاتشان نیاز به واردات مواد اولیه دارند و این واردات، ارز می‌خواهد. اگر ارز به موقع تامین شود، تولید محصولات نیز ادامه پیدا خواهد کرد و اگر در این فرآیند مشکل ایجاد شود، تولید به مشکل می‌خورد. ما در ماه‌های گذشته از سویی شاهد افزایش نرخ ارز و به دنبال آن افزایش قیمت مواد اولیه بوده‌ایم که این موضوع خود به افزایش تورم و بالا رفتن قیمت تمام شده محصولات منجر می‌شود. آنچه از گرانی ارز، مهم‌تر است، نبود ثبات و هرج و مرج بازار است. امروز تولیدکننده مواد اولیه را می‌خرد و فروشنده برایش فاکتور 48 ساعته، صادر می‌کند، یعنی اگر تا دو روز پول تسویه نشد، قیمت با توجه به تغییرات نرخ ارز تغییر خواهد کرد. در چنین فضایی چه توقعی می‌توان از تولید و رشد اقتصادی مثبت داشت؟

  تمهیدات کرونایی دولت نتوانسته بخشی از مشکلات شکل گرفته را جبران کند؟

در تمامی کشورهای جهان، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران از بسته‌های حمایتی دولت‌هایشان استفاده کردند اما در ایران یا کمکی نرسید یا اگر هم بود کفاف مشکلات را نمی‌داد. کمترین توقعی که سرمایه‌گذاران داشتند، این بود که تعهدات بانکی آنها در ایام کرونا، تعلیق شده و به زمان دیگری موکول شود اما آنچه رخ داده این است که همچنان بانک‌ها هر روز به تولید‌کننده پیام تهدیدآمیز می‌دهند که اگر بازپرداخت بدهی انجام نشود، جرایمی سنگین در کار خواهد بود.

  اختلاف‌نظرها میان بانک مرکزی و صادرکنندگان در بازگشت ارز نیز اخیرا شدت گرفته است. هر دو طرف هم به واقعیت‌هایی تاکید دارند که واقعی است. در این مسیر چه راه چاره‌ای را می‌توان پیدا کرد؟

ابتدا باید به واقعیت‌هایی که اقتصاد ایران با آن رو به روست توجه کرد. امروز ما از سویی با تحریم‌های امریکا و از سوی دیگر با فهرست سیاه اف‌ای‌تی‌اف مواجه هستیم. این یعنی هیچ بانک و صرافی بین‌المللی با ما کار نمی‌کند و پولی که به مقصد ایران باشد را قبول نمی‌کنند. صادرکننده در این فضا چه کاری می‌تواند انجام دهد؟  در ماه‌های گذشته با شیوه‌هایی چون ارز مسافرتی یا واردات در ازای صادرات، بخشی از ارز بازمی‌گشت که امروز این مسیر نیز مسدود است. برای چاره جویی در این حوزه باید تمام دیدگاه‌ها در کنار یکدیگر قرار گرفته و برای آنها چاره جویی شود. وقتی دولت تاکید می‌کند که باید ارز بازگردد اما خود برای بازگرداندن ارزی که از طریق شرکت‌های دولتی صادرکرده، مشکل دارد، باید چه توقعی از بخش خصوصی داشت؟ متاسفانه به نظر می‌رسد این تاکیدهای بی‌پایه و اصرار بر اعمال زور در صورت اجرایی نشدن دستورات، نوعی به گردن نگرفتن مسوولیت است. 

  آیا بانک مرکزی برای مدیریت اقتصاد کشور و تامین مواد اولیه لازم، چاره‌ای جز فشار دارد؟

وقتی راه‌حلی ارایه نمی‌شود، این فشار هم راه به جایی نخواهد برد. اگر اقتصاد ایران را مانند یک بیمار کرونایی در نظر بگیریم، امروز این بیمار در مسیر فرورفتن به یک کمای عمیق است. متاسفانه سیاست‌های غلط و بی‌نظمی، امروز بسیاری از تولیدکنندگان را با مشکلات جدی مواجه کرده است. اقتصاد ایران امروز از یک خستگی مفرط رنج می‌برد. این خستگی را ابتدا باید در میان مسوولان سراغ گرفت. وقتی تمامی دستگاه‌های اجرایی با مشاورانی دانشگاهی و کاربلد به هیچ راه‌حلی نمی‌رسند یعنی خستگی بر آنها مستولی شده است. 

فعالان اقتصادی نیز شرایطی اینچنینی دارند و وقتی تمام درها را بسته می‌بینند، خسته می‌شوند. ما باید این شرایط را تغییر دهیم. باید برنامه‌ها و طرح‌هایی در نظر گرفته شود که در ابتدا تمامی مشکلات اولویت‌بندی شده و به شکل دقیق محاسبه شوند. سپس با هماهنگی همه دستگاه‌ها و مشاوره فعالان اقتصادی طرح‌هایی کارآمد تعریف شود. اینکه ما صرفا شعار دهیم و به شکل اجرایی به سراغ هیچ برنامه اجرایی نرویم، راه نفس اقتصاد بسته می‌شود. امروز شرایط طوری پیش رفته که راه نفس اقتصاد بسته شده و تولیدکنندگان امکان هیچ حرکتی نداشته باشند. باید این فضا را تغییر دهیم، وگرنه این خستگی مفرط کار را در آینده دشوار خواهد کرد.



برش

  در تمامی کشورهای جهان، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران از بسته‌های حمایتی دولت‌هایشان استفاده کردند اما در ایران یا کمکی نرسید یا اگر هم بود کفاف مشکلات را نمی‌داد. کمترین توقعی که سرمایه‌گذاران داشتند، این بود که تعهدات بانکی آنها در ایام کرونا، تعلیق شده و به زمان دیگری موکول شود اما آنچه که رخ داده این است که همچنان بانک‌ها هر روز به تولید‌کننده پیام تهدیدآمیز می‌دهند که اگر بازپرداخت بدهی انجام نشود، جرایمی سنگین در کار خواهد بود.

  اقتصاد ایران امروز بیش از هر چیز از بی‌برنامگی رنج می‌برد. از سویی دستگاه‌های سیاست‌گذار در میان خود اختلاف نظر دارند و همین امر مانع از ارایه برنامه‌ای برای برون رفت از شرایط می‌شود. از سوی دیگر تلاطم‌هایی که در بازارها وجود دارد، فضا بر تولیدکننده می‌بندد.  برای مثال فضایی در بازار ارز به وجود آمده را نگاه کنید. بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های تولیدی برای تحویل محصولاتشان نیاز به واردات مواد اولیه دارند و این واردات ارز می‌خواهد. اگر ارز به موقع تامین شود، تولید محصولات نیز ادامه پیدا خواهد کرد و اگر در این فرآیند مشکل ایجاد شود، تولید به مشکل می‌خورد ما در ماه‌های گذشته از سویی شاهد افزایش نرخ ارز و به دنبال آن افزایش قیمت مواد اولیه بوده‌ایم که این موضوع خود به افزایش تورم و بالا رفتن قیمت تمام شده محصولات منجر می‌شود.