تا ثریا میرود دیوار کج
مجید گودرزی
آیا ریزش چند ده هزار واحدی شاخص بورس غیرقابل پیشبینی بود؟ این پرسشی است که بعد از نزول شاخصهای بورس دهان به دهان در میان رسانهها و فعالان اقتصادی میچرخد. اکثر کارشناسان اقتصادی و اساتید دانشگاهی معتقد بوده و هستند که رشد شاخص بورس هیجانی است و ارتباط معناداری میان رشد شاخصهای سهام و سود تقسیمی و... وجود ندارد.
در واقع بیشتر کسانی که بورس را برای سرمایهگذاری انتخاب کردند، برای حفظ ارزش پول و سرمایهشان بورس را انتخاب کردند و رشد بورس ربطی به سیاستگذاریهای انجام شده نداشته است. مطابق این قرائت یعنی مردم از بورس استفاده کردند تا بتوانند ارزش داراییهای مالی خود را حفظ کنند. از طرفی با توجه به اینکه بورس دارای ارزش ذاتی است و در ادامه رشد تولید و خدمات باعث میشود تا یک شرکت در بازار سرمایه رشد مستمری را تجربه کنند؛ رشد بورس در کشور ما بدون ایجاد این ظرفیتهای طبیعی نشاندهنده این واقعیت است که بورس در یک شرایط غیرطبیعی قرار دارد.
در واقع ترکیب این ارزش ذاتی با رشد افسارگسیخته تورم باعث رشد بورس و جهش آن شد. ولی آنچه که باید به آن توجه کرد این است که رشد غیرطبیعی کمکی به اقتصاد نمیکند و تنها باعث کسب سودهای بادآورده برای برخی افراد و جریانات میشود. مثلا در حوزه سپردههای بانکی بین 3.5 تا 5 سال زمان نیاز است تا سودی نهادینه شدهای به سپردهگذارها تعلق بگیرد؛ اما برخی سهمها در بورس کشورمان متوسط رشد قیمتی بیش از 40، 50 یا 500درصدی را تجربه میکنند. این اعداد و ارقام نشان میدهد که یک فضای هیجانی و کاذب در بورس حاکم شده است. در این میان دولت هم بهجای اصلاح وضعیت بهدنبال این است که مشکلات بودجهای خود را در کوتاهمدت از طریق بورس جبران کند. ضمن اینکه از این طریق میتواند برخی از شرکتهای خود را در بورس واگذار کند و از این طریق هم کسری بودجه خود را جبران کند و هم هزینههایی که برای حقوق کارکنان، تامین مواد اولیه و... در بنگاههای اقتصادی دارد را کاهش دهد. این رویکرد، رویکرد غلطی است چون باعث افزایش دلالی، سوداگری و واسطهگری میشود در حالی که اقتصاد ایران به تنها چیزی که در شرایط فعلی نیاز ندارد؛ رشد واسطهگری و دلالی است. آنچه که اقتصاد ایران به آن نیازمند است بسترسازی مناسب برای رشد تولید و پویایی صنعت است. بدون تولید نه اشتغالی در کشور صورت میگیرد؛ نه ارزش افزودهای ایجاد میشود و نه صادراتی شکل میگیرد. اما بهجای توجه به رشد تولید به نظر میرسد که دولت بهدنبال افزایش دامنههای سفتهبازی و سوداگری است. متاسفانه برخی اخبار و حوادت در خصوص بورس منتشر میشود که بههیچ عنوان با منطق اقتصادی همخوان نیست. مثلا برخی اخبار درباره فروش متری زمین از طریق بورس مسکن و... شنیده میشود که اتفاقا نگرانیها را بیشتر میکند. بنابراین سنگ بنای رشد بورس در کشور ما بر اساس گزارههای درست اقتصادی و تولیدی گذاشته نشده است و در یک چنین شرایطی شنیدن خبر ریزش شاخصهای بورس نباید باعث تعجب و بهت شخصی شود؛ چرا که مدتهاست کارشناسان اقتصادی و دلسوزان کشور درباره خشت کجی که در بازار سرمایه ایران گذاشته شده است؛ صحبت میکنند؛ خشت کجی که در ادامه حتی اگر تا ثریا هم بالا رود، باز هم کج خواهد بود. بر این اساس معتقدم نکتهای که در دل ارزیابیهای تحلیلی در خصوص بورس باید مورد توجه قرار بگیرد این واقعیت است که چنانچه نقدینگی برآمده از بورس در مسیر تولید و رشد صنعت بهکار گرفته شود؛ نکته مثبتی است و چنانچه صرف سفتهبازی و دلالی و ... شود، امری خطرناک و نگرانکننده است.