«خونبس» مایه افتخار نیست
مریم شاهسمندی
حتما شما هم این خبر را شنیدهاید که سنت «خونبس» قرار است ثبت ملی شود، سنتی که طی سالهای متمادی جز خشونت و درد برای زنان چیز دیگری به همراه نداشته است، حال چه چیزی باعث شده تا دست اندرکاران میراث فرهنگی بخواهند این سنت ناپسند را به ثبت ملی برسانند، جای بسی سوال و شگفتی دارد. «خون بس» سنتی است که در آن برای تمام شدن قتل و کشتار بین دو طایفه یک دختر از طایفه قاتل را به عقد مردی در طایفه مقتول در میآورند و البته که در بسیاری از موارد این دختران بسیار کم سن و سال هستند تا بتوانند رضایت طایفه قاتل را جلب کنند. اما بعد از این عقد و ازدواج چه به سر دختر میآید، مسالهای است که انگار در تلاش برای ثبت ملی این سنت نادیده گرفته شده است. جدای از اینکه آن دختر بدون رضایت قلبی و از روی اجبار تن به این ازدواج میدهد و گاه آنقدر خردسال است که اصلا نمیداند چه چیزی در انتظار اوست، مساله دیگر رفتاری است که از سوی خانواده مقتول با این دختر به عنوان عروس و البته جزای «خون بس» به آنها داده میشود.
بعد از ازدواج این دختر از طبیعیترین حقوق خود محروم میشود، او حق ندارد بدون اجازه فامیل شوهر و گاه حتی اهالی طایفه آب بخورد. آرزوی دیدار پدر و مادر و اقوامش را به گور میبرد. هر روز مورد شدیدترین اهانتها و خشونتها از سوی همسر یا خانواده او قرار میگیرد، خشونتی که گاه به جان باختن این دختران میانجامد. شاید خون بس نوع دیگر برده داری باشد، سنتی که به اشتباه سالهای سال در ایرانی که ما داعیه هزاران سال فرهنگ آن را داریم اجرا میشود و حالا مسوولان ما تلاش میکنند، این سنت ناپسند را به ثبت ملی هم برسانند. تمام اینها در حالی صورت میگیرد که لایحه منع خشونت علیه زنان مدت مدیدی است که در مجلس خاک میخورد و هر از گاهی سر از شورای نگهبان در میآورد و بعد دوباره به مجلس باز میگردد و در نهایت هم هیچ اتفاق مثبتی در این زمینه رخ نمیدهد. در این بین هر از گاهی هم مسوولی دست به کار میشود و در مصاحبهای مفصل درمورد این لایحه صحبت میکند و وعده تصویب زودهنگام آن را میدهد و بعد دوباره سکوت طولانی. حالا در این شرایط طرح ثبت ملی سنت «خون بس» مانند خنجری دیگر بر گرده فعالان حقوق زنان مینشیند. کسانی که تمام این سالهای تلاش کردند، تا زنان را از حقوق قانون و بر حقشان آگاه کنند و در این را سختیهای زیادی را هم متحمل شدند. سوال اینجاست که چه کسانی برای این ثبت ملی تلاش میکنند. وقتی ما این همه سنت ماندگار و شایسته داریم آیا واقعا باید به دنبال ثبت ملی سنتی باشیم که کم از برده داری ندارد و خشونت علیه زنان را ترویج میدهد. شاید اگر این مسوولان یک بار پای حرفهای زنی مینشستند که قربانی این سنت ضد انسانی و ضد زن است آن وقت دیگر تلاشی برای ثبت ملی آن نمیکردند. زنان قربانی خون بس اگر زنده بمانند تا پایان عمر رنجهای بیشماری را متحمل میشوند، خیلی از آنها دست به خود کشی میزنند وتعدادی دیگر زیر دست و پای شوهرانشان جان میسپارند. زنان قربانی سنت خونبس همان زمان که به عقد یکی از مردان طایفه مقتول در میآیند میمیرند. این سنت نیازی به ثبت تاریخی ندارد چون جای زخمهایش تا ابد بر گرده زنان این سرزمین بوده و هست. خونبس مایه افتخار نیست که میخواهید آن را ثبت ملی کنید.