تبریز بر بلندای فوتبال ایران
مهدی بیک| یکی از موضوعاتی که در میان هیاهو و هیجانات برآمده از قهرمانی تیم تراکتورسازی تبریز در جام حذفی بعد از پیروزی قاطع برابر استقلال، کمتر مورد توجه قرار گرفت، این واقعیت بود که اینبار بر خلاف سوابق گذشته در برگزاری جامهای سراسری، تیمی توانسته بود بر بلندای جام حذفی به عنوان یکی از دو جام اصلی فوتبال کشورمان بایستد که سکان هدایت آن را نه نهادهای با نفوذ دولتی و وزارتخانههای بزرگ صنعتی و حاکمیتی، بلکه چهرهای از بخش خصوصی بهعهده دارد. از این منظر و با توجه به اینکه موضوع که جبران کسری بودجه و جذب سرمایههای بخش خصوصی این روزها مهمترین معادله پیشروی اقتصادی کشورمان است، موضوع قهرمانی تراکتورسازی تبریز در جام حذفی واجد ویژگیهایی است که به بهانه آن میتوان یکبار دیگر پروندهای را ذیل عنوان «چالشهای پیشروی بخش خصوصی در فوتبال» باز کرد و آن را روی میز ارزیابی تحلیلی روزنامهای چون «تعادل» نشاند. اما واقع آن است که مسیر فعالیتهای ورزشی برای فعالان بخش خصوصی در کشورمان مسیر پرسنگلاخ و پرمسالهای است. از نمونههای قدیمیتر حضور فعالان بخش خصوصی مثل برادران شفیعزاده در استقلال خوزستان و حسین هدایتی مالک استیلآذین گرفته تا مالکان جدید تیمهایی چون نساجی قائمشهر، تراکتورسازی تبریز و پدیده مشهد، همگی از بیسروسامانی دهشتناکی که در پهنه اقتصادی فوتبال کشورمان جریان دارد، مینالند و مدام تذکار میدهند که هزینهها در فوتبال با درآمدها نمیخواند و نمیتوان این وضع را بر همین منوال تداوم بخشید. این در حالی است که دولت هر سال بهطور مستقیم و غیرمستقیم صدها میلیارد تومان هزینه صرف فوتبال میکند، اما به اذعان اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان این سرمایهها بیشتر نصیب دلالان و سوداگران میشود تا اینکه به بسترسازی مناسب برای فوتبال کمک کند. اصل اساسی و گام اول هر نوع فعالیت اقتصادی، مشخص شدن سود و هزینه است؛ یعنی هر نوع فعالیت اقتصادی بدون این 2 اصل یا فعالیت اقتصادی نیست یا اینکه سرانجامی نخواهد داشت. حتما شما هم بارها این جمله را بارها از طریق رسانهها، شنیدهاید که «صنعت فوتبال قادر است، هم هزینههای خود را پوشش دهد و هم سود فراوانی را نصیب سهامداران خود کند.» اگر تصور میکنید این عبارت در خصوص فوتبال ایران هم صدق میکند سخت در اشتباهید. تمام گزینههای روی میزی که سایر تیمهای فوتبال در جای جای جهان میتوانند روی آن حساب باز کنند برای تیمهای ایرانی رویای در دوردست است. مهمترین منبع درآمد تیمهای فوتبال در دنیا حق پخش تلویزیونی است که در ایران دهههاست در خصوص بودن یا نبودن آن میان مسوولان صداوسیما و مخاطبان فوتبال بحث و جدل جریان دارد و صداوسیماییها اساسا حاضر نیستند این حق را به رسمیت بشناسند. سایر گزینههای درآمدزایی مثل تبلیغات محیطی، فروش پیراهن، بلیتفروشی و... هم به دلیل ساختار نامناسب سختافزارهای لازم در وضعیت نابسامانی قرار دارد. در این شرایط طبیعی است که یا بخش خصوصی به فوتبال ورود نکند یا اگر حضور پیدا میکند، این حضور چندان تداوم نداشته باشد.
رسول کربکندی سرمربی اسبق تیمهای لیگ برتری که با ذوبآهن سابقه حضور در آسیا و قهرمانی در جام حذفی را نیز دارد در جریان گفتوگو با «تعادل» در خصوص تبعات قهرمانی تراکتورسازی در اقبال عمومی صاحبان سرمایه برای ورود به فوتبال میگوید: قهرمانی تراکتورسازی تبریز در مسابقات فوتبال جام حذفی فصل 98-99ورای تمام شور، هیجان و انرژی که در استان آذربایجان شرقی و غربی و سایر استانها ایجاد کرده از یک منظر دیگر هم واجد ویژگیهای تحلیلی است که بهنظرم ضروری است، رسانهها به ابعاد و زوایای آن توجه کنند. در شرایطی که موضوع جذب سرمایههای بخش خصوصی و جبران کسری بودجه امروز در کشورمان به یک مقوله کلیدی و حساس بدل شده، اینکه یک تیم در فوتبال کشورمان که سکان هدایت آن را بخش خصوصی به عهده گرفته، توانسته در یکی از مهمترین بخشهای فوتبالی قهرمان شود میتواند یک اتفاق قابل توجه محسوب شود. چنانچه بتوانیم جایگاه بخش خصوصی را بهدرستی تعریف کنیم و بستر لازم برای پویایی آن را به خوبی فراهم کنیم؛ مالک و سرمایهگذاری که آمده میلیاردها تومان سرمایه خود را وارد فوتبال کرده، حداقل انگیزه بیشتری برای سرمایهگذاری پیدا میکند. البته باید بدانیم که در فوتبال ما هنوز به فرآیند بازگشت سرمایه فکری توجهی نشده و سرمایهگذاری که وارد فوتبال ایران میشود، امیدی به بازگشت سرمایههای خود ندارند.
جذب سرمایههای بخش خصوصی
کربکندی در ادامه خاطرنشان میکند: درهمه جای دنیا سعی میکنند تا آپشنهای جذابتری برای جذب سرمایه ایجاد کنند تا سرمایهگذاری که سرمایه خود را به این بخش منتقل میکند از بازگشت سرمایه و سود خود مطمئن شود. مثلا اگر منچسرسیتی در اختیار سرمایهگذاران اماراتی در آمده یا پاریسنژرمن که امسال فینالیست لیگ قهرمانان اروپا شده بود در اختیار سرمایهگذاران قطری قرار میگیرد یا اینتر در اختیار مالک چینی قرار میگیرد به دلیل جذابیتهایی است که لیگ برتر و لیگ فرانسه و سری آ، برای فوتبال ایجاد کردهاند. سرمایهگذار در فوتبال انگلیس، ایتالیا، فرانسه و... میداند که فلان عدد را از پخش تلویزیونی، فلان عدد را از تبلیغات محیطی و بلیتفروشی، فلان میزان را از فروش پیراهن و... دارد. اما در فوتبال ما هیچ دورنمایی برای حضور اثرگذار بخش خصوص وجود ندارد. صداوسیما که اساسا حق پخش تلویزیونی را به رسمیت نمیشناسد، فدراسیون هم که پول بلیتفروشی باشگاهها را پیشخور میکند، تبلیغات محیطی هم هزار تا شریک دارد. بنابراین باشگاهها در برابر هزینهای که میکنند و سرمایهگذاری که ترتیب میدهند هیچ بازگشتی نمیبینند.
دروازهبان سابق تیم ملی فوتبال کشورمان در ادامه خاطرنشان میکند: اگر دولت این تفکر را ایجاد کند که باید به صنعت فوتبال و صنعت ورزش کمک شود؛ مثل ترکیه که آمد وامهای خوبی به باشگاهها با سودهای کم یا بدون سود بدهند و شهرداریها در تامین زیرساختهای لازم برای توسعه فوتبال و ورزش مشارکت کنند و در کل بستر لازم برای پویایی اقتصادی در فوتبال ایجاد شود و صدا و سیما هم قبول کند باید حق پخش را بپردازد و سایر ملزومات لازم برای پا گرفتن صنعت فوتبال فراهم شود میتوانیم به حضور صاحبان سرمایه و بخش خصوصی در فوتبال امیدوار باشیم در غیر این صورت در برای مدیران کشورمان بر همان پاشنه سابق میچرخد.
کربکندی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید قهرمانی تراکتور با بخش خصوصی این رویه را تغییر دهد؟ گفت: به نظر میرسد که برنامهریزی مدونی برای حضور بخش خصوصی در فوتبال تدارک دیده نشده است؛ یک سرمایهگذار ثروتمندی برای برههای میآید و مدیریت دو تیم فوتبال تراکتورسازی و ماشینسازی را میگیرد؛ هزینههای بعضا غیرضروری زیادی هم انجام میدهد. باید بدانیم که یک جریان نیست؛ این یک نمونه انحصاری است؛ این آدم فردا اگر دلش خواست میتواند تیم را رها کند.