اینجا همهچیز خرید و فروش میشود
مریم شاهسمندی
روزی که برای اولین بار آگهی فروش کلیه را به درو دیوار شهر دیدم زمان زیادی میگذرد، 20 سال و شاید هم بیشتر، اما از همان موقع به این فکر کردم که واقعا چه اتفاقی میافتد که فردی حاضر میشود عضوی از اعضای بدن خود را به فروش بگذارد؟ شاید اولین جوابی که به ذهن هر کدام از ما برسد، فقر است، وگرنه چه دلیل دیگری میتواند ما را به این کار وادار کند، اما حالا فروش مغز استخوان و کبد و حتی نوزادان تازه متولد شده هم به این لیست اضافه شدهاند. حالا اینجا همهچیز خرید و فروش میشود، اینکه پلیس فتا حواسش به همهچیز هست و اینکه فروشندگان نوزادان در اینستاگرام را مورد پیگرد قانونی قرار داده و چند نفری را هم بازداشت کردهاند، چه دردی را دوا میکند. تمام آن نوزادانی که به فروش میرسند، دزدی نیستند، یک مادر حاضر میشود در قبال دریافت مبلغی فرزندی را که از گوشت و خونش است به کس دیگری واگذار کند، یک پدر با دستهای خود فرزند را در آغوش غریبهای میگذارد و به جایش پول فروش نوزادش را بغل میکند و به خانه بازمیگردد
چرا باید چنین اتفاقی رخ بدهد، چرا باید مردم مجبور باشند، آگهی فروش اعضای بدنشان را به در و دیوار شهر بچسبانند و دور از چشم پلیس فرزندانشان را به فروش برسانند؟ قطعا کسانی که این کار را میکنند، برای خوشگذرانی دنبال پول نیستند، برای اینکه بتوانند گرههای کور اقتصادی زندگی شان را باز کنند، تن به این کار میدهند. فروش فرزند، آن هم به قیمتی که شاید با آن بتوان در حومه شهر یک خانه اجاره کرد، دردی است که تا پایان عمر بر دل مادر و پدر آن بچه میماند. جای این زخم خوب نمیشود. اما مگر چارهای جز این دارند. خیلی از آنها از پس هزینه فرزندانی که دارند هم بر نمیآیند، پس یک فرزند تازه یعنی یک هزینه تازه، پس ترجیح میدهند، او را به دست کسانی بسپارند که قطعا از لحاظ مالی آنقدر دستشان به دهانشان میرسد که این نوزاد را در شرایط بهتری بزرگ کنند. حال سوال اینجاست آیا واقعا میتوان با دستگیری دلالان نوزاد در شبکههای اجتماعی مانع از این اتفاق تلخ شد، اصلا این راهکار برای اینکه پدر و مادر بی بضاعتی از فروش فرزندشان منصرف شوند، منطقی است؟ قطعا نه! مسوولانی که خود را به خواب زدهاند، باید بدانند که اوضاع اقتصادی آنقدر بد شده که پدری برای هزینه درمان فرزند معلولش کلیهاش و کبدش و مغز استخوانش را به حراج گذاشته. چطور میشود به چنین پدری گفت این کار را نکن. شرایط اقتصادی هر روز بحرانیتر از روز قبل میشود و در این میان مردم بیشتر از پیش کمرشان زیر بار فشار زندگی خم میشود و خیلی از مسوولان ما هنوز در حال شعار دادن و وعده و وعید هستند. وقتی هزینههای زندگی در ایران روزانه افزایش پیدا میکند، دیگر نه یارانه، نه آن مبلغ ناچیز معیشتی و نه حتی فروش کلیه و فرزند دردی را دوا نمیکند. اگر میخواهیم از معضلاتی مانند، فروش نوزادان در فضای مجازی جلوگیری کنیم، اگر میخواهیم مانع این شویم که دلالان اعضای بدن کسب و کارشان پر رونق ترشود، دستگیری افراد دردی را دوا نمیکند، رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم است که باید در اولویت کاری تمام سازمانها و نهادها قرار بگیرد.ای کاش میشد قانونی تصویب کرد تا تمام وزارت خانهها و نهادهای دولتی موظف شوند که قبل از هر چیز به وضعیت سلامت و معیشت مردم رسیدگی کنند،ای کاش میشد در این بحران پاندمی کرونا دست از بازیهای سیاسی برداشت و کمی هم به فکر مردم بود.ای کاش مسوولان میتوانستند به جای اینکه از حالا به انتخابات 1400 فکر کنند و در تدارک ستادهای انتخاباتی و خرجهای کلان باشند، فارغ از تمام این مسائل به داد مردمی میرسیدند که دیگر توان تحمل این همه سختی و مشکلات را ندارند. چه کسب و کارهایی که در این هشت ماه و اندی از بین نرفت، چه جانهای شیرینی که قربانی نشد، آیا واقعا وقت آن نرسیده که کمی هم به مردم و مشکلاتشان رسیدگی شود. فرزند فروشی نتیجه فقر است، بزههای اجتماعی همه و همه ریشه در فقر دارند، حراج اعضای بدن به دلیل فقر است و... شاید به همین دلیل است که حضرت علی (ع) فرمودند: «فقر که از یک در وارد شود، ایمان از در دیگر بیرون میرود.»