بدهی کلان دولت به طرح جامع حمل و نقل عمومی
محسن هاشمی
بدهی دولت به سیستم حمل و نقل شهری همچنان رو به افزایش است و به مبلغی بیش از 450 هزار میلیارد تومان رسیده است. جمعیت تهران در حال حاضر 9 میلیون نفر برآورد شده است و تعداد سفرهای درون شهری به 20 میلیون سفر در روز رسیده که بر اساس طرح جامع حمل و نقل عمومی تهران باید 10 میلیون سفر با مترو، 5 میلیون سفر با اتوبوس و 5 میلیون سفر هم با تاکسی و خودروهای شخصی انجام شود. اما در حال حاضر چنین امکانی در تهران وجود ندارد، چرا که برای انجام 10 میلیون سفر با مترو ما باید حدود 450 کیلومتر خطوط ریلی در تهران داشته باشیم که درحال حاضر تنها 200 کیلومتر از این خطوط ساخت و راهاندازی شده است. برای این تعداد سفر نیاز به 12 خط مترو داریم که تنها 7 خط مترو در تهران راهاندازی شده است. بر اساس همین طرح باید 9 هزار دستگاه اتوبوس عمود بر مترو حرکت کنند و از ایستگاههای مترو مسافران را به مقصد نهایی برسانند که البته این تعداد اتوبوس هم نداریم. اما بر اساس قانونی که سال 54 درایران به تصویب رسیده دولت موظف است هزینه ساخت و راهاندازی حمل و نقل ریلی را پرداخت کند. همچنان که موظف است هزینههای شرکت واحد اتوبوس رانی را برای تهیه اتوبوسهای نو بپردازد. زمانی که طرح هدفمندی یارانهها به تصویب رسید قرار بود که دولت 10 درصد از درآمد افزایش قیمت سوخت و دیگر حاملهای انرژی رابه حمل و نقل شهری اختصاص دهد، که این مبلغ میشد معادل سالی 4 هزار میلیارد تومان که تا کنون پرداخت نشده است. این پول مانند بودجه تصویبی در مجلس نیست که اگر به سال بعد موکول شود سوخت میشود و دیگر قابل پیگیری نیست. این بدهی دولت به حمل و نقل شهری و هر سال هم افزایش پیدا میکند و تا کنون به بیش از 450 هزار میلیارد تومان رسیده است. در واقع ما اگر میخواهیم مصوبات مدیریت مصرف سوخت، مبارزه با آلودگی هوا و ... اجرا شود باید حمل و نقل شهری را به شکلی درست گسترش بدهیم. اینکه ما از اتوبوسهای فرسوده که خود باعث آلودگی هستند در حمل و نقل شهری استفاده کنیم، نوعی قانون شکنی به حساب میآید. تا زمانی که بدهی دولت به حمل و نقل شهری چه در تهران و چه در دیگر شهرهای کشور پرداخت نشود، گسترش و بهینه سازی آن غیرممکن به نظر میرسد. ما همین الان هم از برنامه طرح جامع حمل و نقل عمومی عقب هستیم در حالی که دولت میتواند در این شرایط که دلار گران شده با در نظر گرفتن مبلغی کم ارز مورد نیاز این بخش را پرداخت کند به این وضعیت خاتمه دهد. از سوی دیگر اگر قرار باشد قانون مدیریت مصرف سوخت در تهران به خوبی اجرا شود، باید 30 درصد از حمل و نقل عمومی تهران توسط مترو، 20 درصد توسط اتوبوس و 25 درصد آن توسط تاکسیها انجام شود. از سوی دیگر مصوبهای در سال 95 در دولت مطرح شد که بر اساس آن دولت موظف است 2 میلیارد یورو به قطار شهری بدهد و وزارت کشور هم باید این پول را صرف تولید واگن مترو در داخل کشور بکند، ولی متاسفانه هنوز اعتبار اسنادی برای آوردن تجهیزات و دادن آن به کارخانجات ساخت واگن عملی نشده است. همچنین قرار بود با این پول 19 هزار دستگاه اتوبوس برای کل شهرهای ایران به حمل و نقل درون شهری اختصاص یابد که از این میزان 5 هزار دستگاه اتوبوس متعلق به تهران بود، ساخت 40 هزار دستگاه مینی بوس هم در دستور کار قرار داشت که از این تعداد هم 10 هزار دستگاه به تهران تعلق میگرفت اما هیچ کدام از پولها پرداخت نشده است. مادامی که این روند ادامه داشته باشد ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که طرح جامع حمل و نقل شهری به بهترین شکل اجرا شده و ما هم در مدیریت مصرف سوخت موفق باشیم و هم در مبارزه با آلودگی هوا.