گشودن دریچه‌های تازه در فقه اسلامی

۱۳۹۹/۰۶/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۰۹۷۱
گشودن دریچه‌های تازه
 در فقه اسلامی

سید رضا اکرمی

مرحوم آیت‌الله یوسف صانعی بین حوزوی‌های دهه 40، 50 و 60خورشیدی، یک چهره فعال، شاداب و کوشا بودند و در زمینه تحصیل، بحث، درس، تحقیق و تدریس و...بسیار تلاش می‌کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم که از طرف امام (ره) به دادستانی منصوب شدند، عملکرد بسیار خوبی داشتند و فعالیت‌های ماندگاری از ایشان ثبت شده است. تا زمانی که تصمیم به بازگشت به حوزه علمیه قم گرفتند تا ادامه کارهای حوزوی را پیگیری کنند. برای حوزوی‌های آن زمان که من هم دهه 40 و 50 در قم بودم از نزدیک این اثرگذاری قابل مشاهده بود. از سوی دیگر، بعد از تاسیس جمهوری اسلامی، یکسری ابهامات در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و...به وجود آمدند که اساسا قبل از سال 57 مطرح نبودند. یعنی قبل از انقلاب هیچ روحانی، قاضی فقیه نبود، هیچ روحانی دادستان نبود و هیچ روحانی مدیریت قضایی را نمی‌دانست و... که این ضرورت‌ها در سال‌های بعد از انقلاب به وجود آمدند. آیت‌الله صانعی یکی از چهره‌های بودند که دریچه‌های تاره‌ای در فقه برای تحلیل و تفسیر این ابهامات جدید ایجاد کردند. در اثر این تلاش‌ها به‌طور طبیعی نظرات جدید و نوینی در حوزه‌های مختلف مطرح شد که تا به آن روز در سطح جامعه مطرح نبودند. ضمن اینکه باید بدانیم اساسا اختلاف نظر الا ماشاءالله در علوم انسانی وجود دارد. مثلا در مورد فلسفه، برخی فقها، فلسفه و علوم فلسفی را نمی‌پسندیدند، اما شخصیت‌هایی در حد علامه طباطبایی که فیلسوف نام آوری بودند در آن دوران مطرح شدند. یا شهید مطهری که هم فقیه بودند و هم بر علوم فلسفی مسلط بودند، در آن زمان تاثیرگذار بودند. همین امروز هم در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...دیدگاه‌های مختلفی میان بزرگان و مراجع مشاهده می‌شود که برگرفته از دیدگاه‌های مختلفی است که در آن موضوع خاص برداشت می‌شود. در حوزه اقتصادی که اهمیت بسیاری هم دارند، برخی از علما مثل آیت‌الله نوری، جریمه دیرکرد وام و تسهیلات را اساسا حرام می‌دانند ولی مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌گفتند که این جایز است، چون قرار داد است.یا موضوع سودهای بانکی که برخی از علما آن را نمی‌پذیرند و حرام می‌دانند، اما برخی دیگر مثل آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی این موضوع را پذیرفته بودند. این مسائل اختلافی است و به نگاه‌های افراد بازمی‌گردد. یا در نمونه دیگر در دوره‌ای، امام خمینی(ره) تصمیم به تفسیر سوره حمد گرفتند و آن را آغاز کردند، در زمان تفسیر یک بحث فلسفی مطرح شد که مرحوم میرزا جوادآقای تهرانی آن بحث را نمی‌پسندید. 

به امام (ره) گزارش داد که من این بحث را قبول ندارم و شما یا باید تصحیح کنی یا باید تعطیل کنی که در نهایت امام بحث تفسیر سوره حمد را تعطیل کردند. بالاخره این مسائل بین علما و بزرگان وجود دارد، همین الان فقهایی داریم که طهارت ذاتی برای همه متولدین را قبول دارند، برخی دیگر طهارت ذاتی را قبول ندارند و معتقدند که هر فرد در سن بلوغ باید شهادتین را بگوید تا پاک شود. برخی علما نه تنها اهل کتاب را بالذات پاک میدانند، بلکه بودایی‌ها را هم پاک می‌دانند و می‌گویند طهارت ذاتی است. اینها مباحث طلبگی میان علماست و نباید برخوردهای سیاسی با آن شود. یا برخی افراد نسبت به قضا زن نظرات مختلفی دارند. برخی معتقدند که می‌توانند قضاوت کنند و برخی دیگر از علما به گونه‌ای دیگر فکر می‌کنند. همین الان کتابی در دست دارم که در آن بحث بر سر این است که آیا بعد از بردن نام پیامبر‌اکرم(ص) در هر شرایطی (نماز و غیر نماز) واجب است که صلوات بفرستیم یا می‌توان در شرایط خاص به گونه‌ای دیگر عمل کرد؟ خوب این بحث علمی است. یا همه این روایت را می‌خوانیم که فریضه علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است. یعنی هر مسلمانی باید باسواد باشد و بدون آگاهی و سواد به درد اسلام و مسلمین نمی‌خورند، اما همین امروز هستند افرادی که معتقدند  ‌مستحب است و واجب نیست، بلکه حتی برخی افراد می‌گویند، بهتر است که فرد بی‌سواد باشد. خوب این هم یک نظر است، باید بررسی شود که آیا با عقل و خرد هماهنگ است یا اینکه نیست، در هر حال با سند و دلیل باید رد یا قبول شود. متاسفانه ما همه مقولات را با عینک سیاسی می‌بینیم و سیاست زده شدیم. این نگاه سیاست زده خطری است که می‌تواند کشور را از دستیابی به اهدافش دور کند.