کشاندن جنگ اقتصادی به سفرههای مردم
تکانههای بازار خودرو تابعی از شرایط کلی اقتصاد است
مهدی بیک|
«خودرو رکوردهای قیمتی تازهای را به جا گذاشت.» این عبارات و عباراتی از این دست، محتوای اصلی اخباری است که این روزها در خصوص بازار خودرو و البته سایر بازارهای اقتصادی به تناوب در ویترین رسانههای گروهی مینشیند و بحث خودرو را به یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی کشور بدل میکند. دامنه وسیع افزایش قیمتهایی که قبلا در بازارهای ارز، طلا، مسکن و... باعث بروز نوسانات گستردهای شده بود، اینبار در بازار خودرو به عنوان یکی از 5 بازار اصلی کشور نمایان و طول و عرض این بازار را به هم دوخته است. آنگونه که بر اساس اعلام رییس انجمن قطعهسازان در خصوص خودروهای ردههای پایین و میانی در هر خودرو حداقل 50 الی 100میلیون تومان رانت نهفته لانه کرده و هزینه این رانت را مصرفکنندگان واقعی خودرو میپردازند. اما مقصد بعدی هجوم نقدینگی در کشورمان کدام بازار است؟ آیا اساسا حوزهای در اقتصاد کشور باقی مانده که دست توانمند تورم و گرانی به آن نرسیده باشد؟ اگر معاملهای در بازار خودرو و مسکن و...ثبت نمیشود، معنا و مفهوم این نوسانات چیست؟ بررسیهای تحلیلی «تعادل» که از دل گفتوگو با بیش از 70 استاد برجسته اقتصادی کشورمان گردآوری شده، نشان میدهد که هدف اصلی طراحان فشار بر اقتصاد ایران سفرههای عمومی مردم باشد که در نهایت قرار است مجموعه نوسانات بازارها در آن سرریز شود. به عبارت روشنتر مجموعه برنامهریزیهای تحریمی و جنگ اقتصادی با ایران با هدف کشاندن جنگ اقتصادی بر سفرههای عمومی مردم برپا شده تا بهزعم دشمنان جنگ مختومه شود. در مسیر جستوجوی این ابهامات و پرسشها به نشست گفتوگو با محمد خوش چهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده مجلس هفتم رسیدیم تا نور به ابعاد پنهان این بحث تابانده شود. خوش چهره با اشاره به این واقعیت که در حال حاضر مردم تحت شدیدترین فشارهای معیشتی قرار گرفتهاند اعلام میکند که در شرایطی که ترامپ رسما اعلام کرده که جنگ با ایران را نه در صحنه نظامی بلکه در میدان اقتصاد و از طریق کاهش ارزش پول ملی تداوم میبخشد، اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب مهمترین سنگری است که میتواند بدخواهان داخلی و خارجی کشور را در رسیدن به اهدافشان ناکام بگذارد.
سالهاست که مسوولان صنعت کشورمان در دولتهای مختلف از بومیسازی صنعت خودرو و بهرهمندی از خودروهایی با بیش از 90 درصد قطعات داخلی سخن میگویند؛ اما هر بار که تکانه قیمتی در بازار خودرو رخ میدهد، متولیان این بازار اعلام میکنند که به دلیل افزایش قیمت ارز، قیمت تمام شده در صنعت خودرو افزایش مییابد چرا که اغلب قطعات از خارج وارد میشود. فکر میکنید چرا علیرغم این همه سرمایهگذاری در این صنعت هنوز نه خودروی با کیفیت داخلی داریم و نه این خودروها با قیمتهای معقول بهفروش میرسند؟
اگر بحث خودرو را به مثابه یک بیماری در نظر بگیرید که پیکره اقتصاد را با مشکل مواجه کرده از بُعد آسیبشناسی موضوع که به آن پاتئولوژیک میگویند باید دید که ریشهها و دلایل وقوع این مشکلات چیست؟ تا در نهایت به یک تشخیص درست برسیم، بعد تازه بعد از تشخیص درست باید برای درمان این بیماری، اقدامات کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت را هم تدارک ببینیم تا بتوانیم بخشی از مشکلات را کاهش دهیم. بخشی از مشکلات صنعت خودرو برآمده از وضعیت کلی اقتصاد و وزارت صمت است که از یک طرف متولی رسمی آن هنوز مشخص نشده و از سوی دیگر هم وظایف سه وزارتخانه در یک وزارتخانه ادغام شده است. ضمن اینکه این حوزه حیاط خلوت برخی افراد و جریانات سیاسی هم محسوب میشود که به وقت مقتضی از آن بهرهبرداری میکنند. این فضای رانتی نهادینه شده، بنابراین که هر حرکت اصلاحی در این بازار با واکنش ذینفعان بانفوذ که گاهی جزو چهره بانفوذ سیاسی هم هستند روبهرو میشود. این فضا باعث شده تا برخی از تحلیلگران همانطور که شما هم اشاره کردید اشاره کنند که در حال حاضر خودروسازی اساسا در اقتصاد ایران مزیت محسوب نمیشود. این یعنی چه؟ یعنی یک اشکالات ساختاری در این میان وجود دارد که باید برای رفع آنها اقدامات اجرایی و مدیریتی انجام داد وگرنه هم خودروسازان زیان ده خواهند بود و هم مردم همواره ناراضیاند. اما باید بدانیم که این راهحلها، بلندمدت هستند و برای شرایط امروز اقتصاد ایران که قیمت خودرو، مرزهای قیمتی را در مینوردد و افکار عمومی را درگیر خود ساخته کاربردی ندارد.
شما بفرمایید، مشکل امروز صنعت خودروی ما از منظر اقتصادی چیست؟
مشکل اصلی امروز ما این است که خودرو در یک جریان سیال سوداگری افتاده است؛ برخی میگویند ریشهاش پولهای سرگردانی است که از سایر بازارها مثل بازار سهام و... وارد صنعت خودرو شده و سوداگرانی که سود بالایی کسب کردهاند برای تنوع بخشیدن به داراییهای خود وارد سایر بازارها مثل خودرو، سکه و ارز میشوند. مساله بعدی آن است که فعل و انفعال مالی موجود در صنعت خودرو از شفافیت لازم برخوردار نیست و از دایره نظارت نهادهای نظارتی خارج است. نمونهاش ماجرای برخی افرادی است که توانستند هزاران خودروی ثبت نامی را از طریق روابط خارج از محدوده با کارمندان وزارت صمت و... در اختیار بگیرند و موضوعش چند ماه پیش رسانهای شد. یعنی تا زمانی سازوکارهای فروش خودرو در کشورمان بر اساس یک مکانیسم شفاف، کارآمد و قانونی ساماندهی نشود و از طرف دیگر تلاش نشود تا فاصله قیمت بین کارخانه تا کف بازار از میان نرود تا همیشه باید منتظر مشکلات بازار خودرو باشیم. یک بستر رانتی در اقتصاد ایجاد شده بعد مدام به مردم میگوییم که وارد این فضای رانتی نشوید. باید این بستر رانت زا اصلاح شود بعد بازار خودش را اصلاح خواهد کرد.
به نظر میرسد یکی از مشکلات بارز در صنعت خودرو تبدیل این کالا از یک کالای مصرفی به یک کالای سرمایهای باشد. یعنی مردم به دنبال خرید خودرو هستند برای اینکه از این کار سود ببرند و ارزش پول خود را حفظ کنند. ظاهرا خودروسازان هم مخالفتی با این سوداگریها ندارند. برای تغییر این روند چه باید کرد؟
همینطور است اگر خودرو از یک وسیله مصرفی به یک گزاره برای افزایش داراییها بدل شود و مردم احساس کنند که حالا یک خودرو، 2 خودرو دارم، ایرادی ندارد باز هم میخرم و در بازار بفروش میرسانم، وضعیت تقاضا همواره در وضعیت آشوبناک قرار خواهد داشت.جالب اینجاست که دولت برای جلوگیری از سوداگری اعلام میکند به هر فرد با کد ملی یک خودرو میفروشد، باز هم برخی با کارتهای ملی اعضای خانواده و اقوام و فامیل ثبتنام میکنند. این یک تقاضای غیر ضرور و کاذب در بازار خودرو است که هنوز این تقاضاها بدرستی مدیریت نشده است. از طرف دیگر عرضه خودرو هم اشکالات مدیریتی و برنامهریزی فراوانی دارد. یعنی مدیران ما نتوانستهاند، تولید را بر اساس تقاضاهای بازار مدیریت و برنامهریزی کنند.
یعنی با افزایش عرضه خودرو همه مشکلات صنعت خودرو حل میشود. با بروز هر تکانه در بازار خودرو، خودروسازان به سرعت عرضه را افزایش میدهند اما این افزایش در عرضه دردی از مشکل خودرو دوا نمیکند. بازار تقاضای خودرو درایران مثل حفره عمیقی شده که هرچه در آن بیشتر ریخته میشود باز هم بیشتر میخواهد؟
فراتر از همه اینها قیمت تمام شده خودرو هم مساله است. قیمت تمام شده خودرو در کشورما بالاست، مردم به شوخی میگویند کیلویی چند. چون مدیران اقتصادی و صنعتی ما قادر نیستند تا هزینه بنگاه داری و تولید را در مسیر بهرهوری بیشتر کاهش دهند قیمت تمام شده بالاست. امروز در فضای اقتصاد جهانی بنگاهی که نتواند هزینههای خود را مبتنی بر واقعیات و در راستای بهره وری کاهش دهد، از عرصه رقابت در فضای بینالمللی خارج میشود. این در حالی است که مدیریت فشل خودروسازی در کشور باعث شده تا تولید افزایش یابد و این افزایش هزینه در قیمت تمام شده خودرو اثرگذار است. یک سیستمی در اقتصاد تدریس میشود تحت عنوان «جاستین تایم» که یک روش ژاپنی است و مطابق آن اعلام میشود که قطعات خودرو نباید یک سال 6ماه در گمرک یا انبارها بماند تا تولیدکننده برود از بانکها وام بگیرد تا بتواند خط تولید خود را راهاندازی کند. این خواب سرمایه است، تازه در کیفیت نهایی خودرو هم اثرگذار است. به خاطر همین است در ایران، ملت خودرو را صفر میخرند؛ باطریش خالی میکند؛ موتورش مشکل دارد و لاستیکش فرسوده است؛ از نمایندگیهای خودرو، پیگیری میکنید میگویند در انبارها مدت زمان زیادی مانده است، چرا ملت این مشکلات را باید تحمل کنند. این مشکل در خودروسازی ما بصورت گسترده وجود دارد و در نهایت قیمت خودرو در اقتصاد ایران را بالا میبرد. این هزینهها که در صنعت خودروسازی وجود دارد اگر تحت نظر یک مدیریت مدرن و دلسوز و عالم قرار میگرفت، با حذف هزینههای غیر ضروری و الگوهای نوین تا حد زیادی هزینههای تولید در خودرو را کاهش میداد و در سوی دیگر کیفیت را ارتقا میداد.
همانطور که مستحضرید بازارهای اقتصادی به نوعی با هم همگرایی دارند، یعنی مثلا رشد بازار ارز در بازار خودرو، مسکن، سهام و... تاثیرگذار است. در شرایطی که وضعیت ارز در دالان صعودی قرار گرفته و سایر بازارها هم نوع خاصی از نوسانات پیدر پی را تجربه میکنند؛ آیا این تفسیر که سرریز مشکلات سایر بازارها به بازار خودرو هم سرایت کرده، تفسیر درستی است؟
اینها جزو تحولات کوتاهمدت و آنی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. یعنی باید جلوی برخورد ناگهانی این حجم بالای نقدینگی که ارزش آن هم مدام در حال کاهش یافتن است به بازارهای اقتصادی گرفته شود. جالب است میگویند دلار 10درصد رفته بالا نمیگویند مردم 10درصد فقیرتر شدهاند. شمای خبرنگار فقیر شدهاید، من استاد دانشگاه و کارمند و کارگر و... فقیر شدهایم. بعد اوضاع دلالان و سوداگران حسابی سکه است و بدون هیچ تلاش و کوششی سودهای افسانهای میکنند. به نظرم مشکلات بازار خودرو هم تابعی از مشکلات کلان پولی و مالی کشور است که تا زمانی که آنها حل نشوند؛ طبیعی است که بازارها در مسیر نوسانات مدام افزایشی قرار بگیرند .
این موارد اصلاحی در سیاستهای پولی و مالی چگونه باید دنبال شود؟
اگر ریشه بسیاری از موارد تورمی از جمله گرانی بازار خودرو را بخواهید پیگیری کنید، باید تمرکز نظام تصمیم ساز، برنامهریز و سیاستگذار ملی در یک انسجام رفتاری روی حفظ ارزش پولی ملی باشد. یعنی اینکه دلار را نیاورند وسط تا مشکلات جاری و هزینههای خود را حل کنند و بعد اقتصاد را به آشوب بکشانند. بنابراین مسیر حل مشکل خودرو از ساماندهی سیاستهای پولی و مالی میگذرد، که قیمت خودرو هم بهنحوی تحت تاثیر این سیاستها نوسان پیدا میکند.
مقامات دولتی در پاسخ به این نوع انتقادها بحث تحریمها و فشار ترامپ را مطرح میکنند. یعنی مسائل فرامتنی را دلیل اصلی مشکلات میدانند. این استدلال دولتمردان درست است؟
اتفاقا اگر یک چنین رویکردی داشته باشند برای مقابله با دشمنیها باید راهکارهای معقول اقتصادی را در پیش بگیرند. من بیش از سه دهه است دکترای مدیریت استراتژیک در اقتصاد درس میدهم. در این کلاسها ارزیابی دقیقی روی اظهارنظرهای مقامات امریکایی در خصوص ایران صورت میگیرد؛ تحلیل این است که اظهارات ترامپ طی یکسال گذشته درباره ایران، اظهارات پمپئو طی یک سال گذشت اظهارات بولتون را طی یک سال گذشته و... را بررسی کنید؛ ترامپ به صراحت اعلام کرد که به جای مداخلات نظامی و... از کارایی بالای فشار اقتصادی در موردایران استفاده میکنیم. در همانجا ترامپ به کنگره گزارش داد که توانستهایم ارزش پولی ایران را بیش از دوسوم کاهش دهیم. این نشان میدهد جدا از غفلت و سوءمدیریتهای داخلی و... یک جریان هم با تمرکز و قدرت از بیرون در حال فشار اقتصادی است. وقتی امریکا ورودی دلار به کشور را مسدود میکند و تلاش میکند که خروج دلار را تسریع کند، طبیعی است که فشار اقتصادی دامنه داری متوجه ایران میشود. دلار که این وضعیت را پیدا کرد؛ با فاصله زمانی کوتاهی سایر بازارها هم به آن واکنش نشان میدهند و در نهایت این فشار وارد سفرههای مردم میشود.
یعنی التهابات بازار مسکن هم ناشی از تحولات در نرخ دلار است؟
از اول سال به قول بنگاهیها مسکن تکان خورده است. یعنی چی تکان خورده؟ اگر مسکن تکان خورده باشد آن هم در شرایطی که کرونا اقتصاد دنیا را وارد رکود کرده و همه اقتصادهای برجسته دنیا مثل انگلیس بیش از 25درصد کاهش در تولید ناخالص داخلی داشته اند؛ آلمان با همه قدرتش 10درصد کاهش در تولید ناخالصی داشته، تولید و خدمات و... ایران هم باید رشد داشته باشد. اما چرا در ایران، قیمت مسکن، خودرو، سکه و... در مسیر رشد است؟ معلوم است، بخشی از مشکلات در اثر سوءمدیریتها، خام خیالیها و ضعفها و... بروز میکند و بخشی از آن هم بهدلیل تمرکزی است که دشمن خارجی در خصوص اقتصاد داشته است.
در شرایطی که امریکا فشار همهجانبهای را روی اقتصاد ایران وارد ساخته است، دولت و کل نظام سیاسی چطور میتوانست این فشارها را خنثی کند؟
متاسفانه در برخی موارد مسوولان حتی با نیت درست تصمیماتی را با مشورت مشاوران اقتصادی گرفتهاند که نتایج عکس در بازار ارز داشته است. مثل ماجرایی که آقای رییسجمهوری مطرح میکردند که به ما گفتند که قیمت دلار را واقعی کنید تا تولید و صادرات کشور تکانی بخورد. ما هم برای رشد تولید این پیشنهاد را اجرایی کردیم؛ دیدیم که قیمت دلار بالا رفت اما تولید و صادرات تکانی نخورد. به هر حال آن افرادی که یک چنین پیشنهاداتی دادهاند باید مشخص شوند که چرا یک چنین پیشنهاداتی را دادهاند و حالا که مشکل به وجود آمده چرا این افراد معرفی نمیشوند یا چرا استعفا نمیدهند.
فشار مسکن کدام اقشار و طبقات را تحت فشار دقیقی قرار داد؟
اگر مسکن گران شده باید ساخت و سازها افزایش یافته باشد، معاملات بیشتر شده باشد، اشتغال بالا رفته باشد، رونقی در بازار مسکن ایجاد شده باشد و...؛ اما آمارها را که بررسی میکنید، میبینید که هیچکدام از این گزارهها در اقتصاد محقق نشده است اما قیمت رفته بالا. این افزایش قیمت خودش را در رهن و اجاره نشان میدهد. یعنی افزایش قیمت مسکن در حوزه خرید و فروش کاذب است اما در حوزه رهن و اجاره واقعی است. در این میان مردم طبقات متوسط، زوجهای جوان، دانشجویان و... میگویند نمیشود سمت اجاره و رهن مسکن رفت و اگر قبلا مسکن داشتهاند میگویند نمیشود تمدیدش کرد.
از صحبتهای شما اینطور برداشت میکنم که مشکلات بازارهای خودرو، مسکن و... ریشه در مشکلات پولی و مالی دارد. درست است؟
بله صنعت خودرو مشکلاتی دارد که برای حل آنها تنها با نسخههای صنعتی و نظام عرضه و تقاضا و... نمیتوان آنها را حل کرد. بلکه باید نگاه جامع و استراتژیک داشت عوامل غیراقتصادی که به اندازه عوامل اقنتصادی تاثیر میگذارد چه بیرونی و چه درونی را باید احصا کرد و بعد از دل این ارزیابیهای تحلیلی راهکار حل مشکل مسکن هم نمایان میشود. الان تورمهای لجامگسیختهای در لایههای پنهانی اقتصاد لانه کرده که کمتر به آن توجه میشود. مشکلاتی که نشانههای آن را در اقلام مصرفی مردم مثل مرغ، کره و... امروز میتوان مشاهده کرد؛ نشانههایی که چشماندازهای آینده را نشان میدهند. اینکه آرام آرام برخی اقلام مصرفی از سفرههای طبقات محروم حذف میشوند، آلارم خطرناکی است که نباید نسبت به آن بیتفاوت باشیم.خاطرم هست در مجلس هفتم به عنوان یک چهره اقتصادی وارد مجلس شدیم. در آنجا شرایطی برای نمایندگان در نظر میگرفتند که مثلا خودرو و پول برای اجاره مسکن در اختیار نمایندگان قرار میگرفتند. البته من حقوق دانشگاه میگرفتم و این دریافتیهای نقدی را نداشتم. در آن زمان خاطرم هست که ماشین سمند به عنوان خودروی ملی تازه سر زبانها افتاده بود. در کنار این خودرو زانتیا هم خودروی نسبتا لوکسی بود که بیش از 190 نفر از نمایندگان مجلس زانتیا را انتخاب کرده بودند. وقتی که برخی از دوستان بسیار شناخته شده در مجلس هفتم متوجه شدند که من برای دریافت خودروی داخلی سمند، ثبت نام کردهام، تمسخر میکردند که چرا وقتی زانتیا هست سمند را باید انتخاب کرد. در همان زمان به نمایندگان گفتم که ما باید این خودروهای داخلی را سوار شویم تا از مشکلات مردم باخبر شویم. امروز هم همین وضعیت حاکم است. نمایندگانی که عادت کردهاند سوار خودروهای لوکس و میلیاردی شوند، طبیعی است که خبر ندارند، خودروهای ارزان قیمت زیرپای ملت چه دشواریهایی دارد. این خاطره را گفتم تا یادآوری کنم بخشی از مشکلات امروز ما در بخشهای مختلف اقتصادی ناشی از این واقعیت عریان است که فاصله بعیدی بین مسوولان و مطالبات مردم ایجاد شده، فاصله زیادی که برای پر کردن ان باید از همین امروز برنامهریزی و تلاش کنیم.