پولی شدن اقتصاد
مجید قاسمی: کشور در 3 سال اوج جنگ با 21 میلیارد دلار اداره شد
محسن شمشیری | برخی کارشناسان برای تلنگر زدن به مسوولان و مردم، گاهی موضوع مخارج کمارزی دوره جنگ را مطرح میکنند که کشور در مجموع با سالی 7 تا 8 میلیارد دلار مخارج ارزی اداره میشده و البته نصف این مقدار نیز خرج جنگ میشده و نیم دیگر نیز برای تامین مایحتاج اساسی زندگی مردم صرف میشده است. همچنین کنترل در سطح زیر 10 درصد و نهایتا تا 27 درصد بوده است و مردم فشارها و مشکلات را تحمل میکردند و شاخصهای اقتصادی مثل تورم و نرخ دلار مثل امروز رشد نکرده است. مجید قاسمی رییس کل اسبق بانک مرکزی ایران نیز که در دورانی یکی از روسای بانک مرکزی بوده اخیرا به این شاخصها اشاره کرده و گفته است: مجموع درآمدهای ارزی کشور درسال ۶۵، ۶۶ و ۶۷ بیشتر از ۲۱ میلیارد دلار نبود ولی کشور با تکیه بر تواناییهای خود روی پای خود ایستاد. کل درآمدهای ارزی کشور در سال 1365 به پنج میلیارد و 700 میلیون دلار رسید و بخش عمدهای از دریافتیهای ارزی در همان سال برای دفاع مقدس هزینه شد. نرخ تورم در این دوران سخت از 6.9 درصد تا 27 درصد در برخی از سالها بالا رفت. نقدینگی در دوران هشت ساله دفاع مقدس تا 19.5 درصد رشد پیدا کرد به غیر از سال 1359 به سبب اعمال تحریمها و شروع جنگ تحمیلی رشد نقدینگی در کشور به 27 درصد رسید. براین اساس، این پرسش مطرح است که چرا در آن سالها کشور با مخارج کم اداره شده و نرخ ارز افزایش نمییافت و تنها یک تا دو شوک ارزی در کل 8 سال جنگ وجود داشته اما اکنون با هر بار تحریم اقتصادی، کشور هر سال با یک شوک بزرگ ارزی مواجه میشود؟ عدهای با تکیه بر این تجربه طولانی مشکلات ارزی در 40 سال اخیر، معتقدند که دولت باید با سختگیری و مداخله شدید، واردات را بهشدت کنترل کند، بازار ارز را با نظارت شدید همراه کند و نرخ را تثبیت کرده و تنها به واردات کالاهای اساسی بپردازد. در مقابل این تحلیل، عدهای دیگر از کارشناسان معتقدند که فضای کشور با دوران جنگ کاملا فرق کرده و حداقل روحیه کار، بهره وری، کارایی، رشد اقتصادی، منافع ملی، امنیت اقتصادی، حقوق مالکیت و... با گذشته متفاوت است در گذشته کار کردن ارزش بود و کمک به همنوع و دست دیگران را گرفتن فرهنگ برجسته ایرانیان بوده است و ساختار اقتصاد نیز بیشتر تولیدی بود نیازهای مردم تولید میشد و حتی کالاها قابل تعمیر بوده است و میلیونها شغل به تولید و تعمیرات مشغول بودهاند. اما امروز روحیه رشد بهره وری و کارایی تضعیف شده و خرید وفروش، دلالی، واردات به جای تولید، سود بردن در خرید و فروش و دلالی به جای تولید و کار و خلق ارزش، باعث شده که به جای تولید، به خرید و فروش مسکن، خودرو، سهام، ارز و طلا روی آورند و عامل عمده ایجاد این وضعیت، نبود فضای کسب و کار مناسب و سیاستهای غلطی بوده که عملا تولید را تضعیف کرده است. به عنوان مثال وقتی در دهه 1380 به دلیل رشد درآمد نفت بر قیمت دلار ارزان تاکید شد نتیجه آن رشد واردات بود، کاهش تولید و از دست رفتن بسیاری از شغلها بود. بانکهای خصوصی ایجاد شد و خلق پول و نقدینگی شدت گرفت و حتی به پشتوانه دلارهای نفتی نقدینگی رشد کرد. در تمام چهار دهه اخیر تلاش بسیاری صورت گرفته که نرخ دلار را پایین نگه دارند در حالی که دلار تنها پول امریکایی نیست بلکه پول فروش نفت و منابع کشور و صادرات و مزیتهای نسبی ایران است و نباید صرف واردات کالاهای خارجی شود. اما این تاکید بر حفظ نرخ پایین دلار، عملا تولید را تضعیف کرد و واردات را افزایش داد و ساختار بودجه و رفتار مالی دولت را به سمت رشد نقدینگی و تورم سوق داد. شبیه این موضوعات که عملا رفتار شاخصها و دولت و مردم و تولید و خدمات و فضای کسب وکار را تغییر داده موجب شده که پایان قرن 14، عملا روحیه دیگری و عملکرد دیگری در اقتصاد را شاهد باشیم و امروز نمیتوان اقتصاد ایران را مانند دوران جنگ مدیریت کرد. زیرا از رفتار مصرفی و مخارج دولت، تا رفتار مصرفی مردم، شاخصهای اقتصادی، روحیه کسب درآمد در مردم و فعالان اقتصادی، رفتار بانکها، واردات، صادرات، بازار ارز و سهام، مسکن و خودرو و.... همگی تغییر کرده است و به همین خاطر است که به صدها میلیارد دلار در طول سال و روزانه به 2.2 هزار میلیارد تومان نقدینگی نیاز داریم و مشخص نیست که این همه نقدینگی روزانه صرف کدام عدم کاراییها و نبود بهره وری و رشد اقتصادی و نبود روحیه تولید و... میشود؟ براین اساس علاوه بر دو برابر شدن جمعیت، افزایش مصرف سرانه، روحیه مصرف گرایی و دلالی و خرید و فروش به جای تولید، تغییر عمیق فضای کسب وکار و روحیه دلالی و کارهای خدماتی به جای تولید و تعمیر کالاها، بیتوجهی به حقوق مالکیت و امنیت سرمایهگذاری و کارآفرینان و تولیدکنندگان و سرمایهداران بزرگ و خروج بسیاری از کارآفرینان از کشور، تشدید و چند برابر شدن واردات کالای خارجی به جای تولید داخلی، ثبات نرخ ارز حداقل برای 12 سال و در نتیجه چند برابر شدن واردات، صادرات کالاهایی که در داخل تامین کنند نیاز مردم کشور بوده و حالا متاثر از رشد بیضابطه دلار صادر میشود و باعث گرانی کالای داخلی شده است، کاهش روحیه کمک به دیگران و فرهنگهای محاط بر انسان دوستی، تغییر ساختار تولید در مناطق مختلف کشور، مجوزهای بیحساب وکتاب و.... موجب شده که عملا بهرهوری و کارایی در کشور کاهش یابد و واحدهای اقتصادی برای سرپاماندن و ادامه حیات خود دایم نیاز به تزریق نقدینگی بانکها داشتهاند و بانکها نیز برای جذب نقدینگی سود بانکی را بالا برده و با رشد هزینههای آنها رشد نقدینگی و خلق پول و تورم تشدید شده است. براین اساس ساختار امروز با سالهای دهه 1350 و 1360 حداقل در نوع نگاه به بهره وری و کارایی و تولید متفاوت است و در گذشته ساختار اقتصاد هنوز به تولید، منافع ملی و کارآفرینی توجه داشت و کار مولد و خلق ارزش و عرق ریختن و کارگر بودن ارزش داشت. اما امروز روحیه خرید و فروش و سوداگری به جای تولید موجب شده که بهره وری و کارایی و رشد اقتصادی منفی شود و در نتیجه اقتصاد گرفتار دور و تسلسل رشد بودجه، رشد نقدینگی، رشد مخارج دولت و واحدهای اقتصادی، رشد خلق پول و تورم شده است و در بازخورد آن با رشد تورم، دوباره نیاز به نقدینگی بیشتر باعث رشد شاخصها در سالهای بعد شده است و در نتیجه قیمت کالاها و خدمات و ارز نیز متناسب با رشد نقدینگی و تورم بیشتر شده است اما همچنان رشد اقتصادی، بهره وری، کارایی، کارآفرینی، سرمایهگذاری، احترام به حقوق مالکیت، خلق ارزش، تضعیف میشود. الگوی مصرف زندگی و کسب وکارها تا حدی تغییر کرده که اکنون هر ایرانی بهطور متوسط یک گوشی موبایل و لپتاپ و کامپیوتر دارد و هر چند سال یکبار آنها را تغییر میدهد. وسایل زندگی، رفتار مصرفی، خوراک و پوشاک، سفرهای خارجی، مبلمان و اثاثیه منزل، تعداد خودروها و بسیاری دیگر از وسایل رفاهی موجب شده که سالانه میلیاردها دلار برای آنها صرف شود. از سوی دیگر، فضای کسب وکار و تولید، تغییرات زیادی داشته و نیازمند واردات انواع مواد اولیه و ماشین آلات از خارج است. در این رابطه لازم است توجه داشته باشیم که فضای اقتصاد ایران تغییرات زیادی نسبت به آن سالها داشته و قابل مقایسه با آن سالها نیست. در کنار تغییر فضای کسب وکار که نیازمند مخارج ارزی بیشتر، نیاز به نقدینگی و خلق پول بیشتر است، تغییرات فرهنگی، سیاسی و جمعیتی نیز ایجاد شده و سطح اطلاعات و دانش و رفتار مصرفی مردم نیز تغییر کرده است.
از جمله جمعیت کشور که در اوایل جنگ زیر 40 میلیون نفر بوده اکنون بیش از دو برابر افزایش یافته است. در نتیجه فشار بر امکانات موجود افزایش یافته و توزیع درآمد نامتناسب شده و درنتیجه فاصله طبقاتی نیز بیشتر شده است. رشد اقتصادی میانگین 2 درصد بوده و متناسب با رشد جمعیت، تغییر سبک زندگی و رفاه و امکانات و کالاهای امروز دنیا نیست و در نتیجه احساس فقر بیشتر شده و درآمد خانوار و سرپرست خانوار کفاف نیازهای امروز را نمیدهد. ضمن اینکه با تغییر الگوی مصرف و سطح زندگی و تغییر سبک زندگی، اکنون هر نفر به اندازه چند نفر در دهه 50 و 60 کالا مصرف میکند و حتی مصرف شویندهها و شامپو، کرم و صابون، لوازم بهداشتی و آرایشی نسل امروز چند برابر نسل گذشته است. نسل آن زمان تحت آموزشها، خرده فرهنگها و تربیت دیگری بودهاند و امروز اطلاعات بسیاری در دسترس نسل جوان است که تفاوت بین این نسل و آن نسل ایجاد کرده و در نتیجه میزان تحمل و صبوری و رفتار مصرفی آنها متفاوت است. در آن سالها هر کسی به سادگی تقاضای خرید خودرو، سفر خارجی، خرید موبایل و بسیاری از وسایل امروزه را نداشته است. الگوی مصرف در سطح وسیع با امروز متفاوت بوده و تعداد رستورانهای موجود در برخی شهرها از انگشتان دست نیز کمتر بوده و بسیاری از امکانات و وسایل زندگی امروز اصلا وجود نداشته است از جمله وسایل الکترونیکی و برقی مانند تلویزیونهای نسل امروز، مبلمان منزل، و حتی ساخت واحدهای مسکونی متفاوت با دوران گذشته است . در آن دوران با آجر و آهن و سیمان و خاک و ماسه خانه میساختند و شکل خانهها تفاوت بسیاری با آپارتمانهای امروزی داشت اما امروز بسیاری از قطعات بتنی، یوپیویسی، سنگ و گرانیت و کاشی و درب و پنجره و حتی قفل و لولا نیز متفاوت از گذشته است و همه اینها هزینههای بسیار داخلی و ارزی به همراه دارد.
نسل گذشته و خانوادهها آماده حضور در شرایط سخت و تحمل فشارها بودند و زندگیها تقریبا شبیه هم بود و افراد یار و یاور هم بودند و در خیر و شر زندگی شرکت میکردند. قوانین و مقررات سختگیرانه نبود و اگر کسی کنار خیابان میافتاد یا در راه میماند مردم کمک میکردند و مانند امروز از کنار هم بیتفاوت رد نمیشدند.
همه در یک سطح متوسط از امکانات آن زمان قرار داشتند و توزیع درآمد و امکانات تقریبا متناسب توزیع میشد، و خانهها اکثرا شبیه به هم بود وامکانات نزدیک به هم داشتند. هزینه زندگی و خوراک و مسکن نیز قابل اداره بود و اجاره خانه سنگین، نرخ سود بالای اقساط بانکی، نوسان قیمتها و تنوع کالاهای رنگارنگ مانند امروز نبود و در نتیجه برای اداره یک زندگی، یک نان آور خانواده کافی بود و همان سطح زندگی را اداره میکرد. اما امروز تنوع کالاها و مخارج بسیار متفاوت شده و چند نفر باید کار کند تا یک زندگی اداره شود. همچنین تحت تاثیر رشد طبقات مرفه نوظهور، و مشاهده برخی رفتارهای رانت خواری، سوداگری، فساد، فرصتطلبی، منافع گروهی و جناحی و شخصی، اخلاق اقتصادی و حرفهای و کسب وکارها تغییر کرده و وقتی عدهای به سرعت و در کوتاهمدت صاحب ثروت میشوند، دیگران را آزار میدهد و از خود میپرسند که چرا عدهای بدون زحمت قادرند به پول بادآورده برسند. در کنار این تغییر جمعیتی و اخلاق و روحیات مردم، ساز و کار اقتصاد و شاخصها عمدتا به سمت دلالی، سوداگری، سفته بازی، خرید و فروش، و فعالیتهای غیر مولد رفته است. در حالی که در گذشته با نبود ماشینآلات و فناوریهای امروز، بسیاری از کارها توسط نیروی انسانی و زور بازو انجام میشد، مردم به هم مراجعه میکردند و رو در رو حرف میزدند و به درد هم میرسیدند و نیازهای زندگی را تامین میکردند. نکته مهم دیگر این بود که همهچیز پولی نبود و اقتصاد غیرپولی، یعنی هدایا، تهاتر کالا، حتی تهاتر غذا و امکانات وجود داشت. مردم خانه خود را به همسایه میدادند تا مراسم عروسی و عزاداری برگزار کند و هیچکس برای مراسم عروسی، سالن عروسی کرایه نمیکرد به اندازه کافی باغ و زمین و پارکینگ و سالن و گاراژ وامکانات مختلف داشتند و حتی ماشین خود را در اختیار دیگران قرار میدادند و در پخت و پز غذا مشارکت میکردند. به بهانههای مختلف سوغات از روستا و شهرها به مناطق دیگر ارسال میشد. افراد حتی در ساخت خانه به هم کمک میکردند. در کار محل و نظافت ساختمان شرکت میکردند و لازم نبود که مانند امروز برای هر کاری پول پرداخت کنند.
اما یکی از دلایل عمده مشکلات نقدینگی و خلق پول، تورم و کاهش رشد اقتصادی، پولی شدن بیش از اندازه اقتصاد است. افراد به جای تولید و کار و عرق ریختن، سعی میکنند که با خرید و فروش کسب سود کنند و این روحیه دقیقا به دلیل بیثباتی در قیمتها و شاخص قیمتها رخ داده است. دولت با سیاستهای مالی و پولی و با اتکا به نفت و انتشار پول، رشد بودجه عمومی، رشد استخدام دولتی، و بسیاری از برنامههای دیگر، عملا روحیه کار مولد را کاهش داده و افراد به جای تولید به خدمات، کارمند شدن وحقوق گرفتن، پشت میز نشینی، گرفتن مدرک و حقوق بالاتر، خرید وفروش و دلالی روی آوردهاند. در حالی که در گذشته، میلیونها نفر از طریق کسب وکارهای مختلف تولیدی و حتی تعمیرات نانآور خانواده بودند. یکی کفش تولید میکرد. دیگری کفش تعمیر میکرد. یکی چرم برای کفش داخلی تولید میکرد و صدها هزار نفر تنها در صنف کفش و چرم و پوشاک کار میکردند. اما امروز سیل کفش خارجی در بازار را شاهد هستیم که اکثر آنها قابل تعمیر هم نیست. تغییر این سلیقهها و رفتارها، در کنار سیاست نرخ دلار ارزان در 4 دهه اخیر و تاکید بر فروش ارز به قیمت پایین عملا واردات را افزایش داد و موجب شد که کالای خارجی جای کالای داخلی را بگیرد و صنعت و تولید و اشتغال داخلی را تضعیف کند.
کشور در 3 سال اوج جنگ با 21 میلیارد دلار اداره شد
رییس کل بانک مرکزی ایران در دوران دفاع مقدس گفت: مجموع درآمدهای ارزی کشور درسال ۶۵، ۶۶ و ۶۷ بیشتر از ۲۱ میلیارد دلار نبود ولی کشور با تکیه بر تواناییهای خود روی پای خود ایستاد. «مجید قاسمی» در برنامه رهیافت رادیو اقتصاد با بیان اینکه نگاه به اقتصاد ملی باید یک نگاه ملی و عمومی باشد، افزود: در بند اول سیاستهای اقتصاد مقاومتی بیخود نوشته نشده که باید همه امکانات برای مشارکت تمامی آحاد جامعه فراهم شود. وی اظهارداشت: اگر زمینهها برای مشارکت مردم در اقتصاد ملی فراهم شود همین مردم با پس اندازهای خرد و کوچک خود بعضا نقدینگی به این بزرگی را در نظام بانکی جمع کرده ا ند میتوانند با نقدینگی و امکانات خود اقتصاد کشور را راه بیندازند منتها ما نیاز به بنگاههای بزرگ داریم. رییس کل بانک مرکزی ایران در دوران دفاع مقدس گفت: پیام من به عزیزانی که در مناصب راهبردی برای اقتصاد کشور تصمیم میگیرند اینکه واحدهای کوچک با پولریزی و پول پاشی لزوما حمایت نمیشوند بلکه باید تقاضا و خدمات برای کالاهای این واحدها ایجاد کرد. وی در ادامه ضمن اشاره به وضعیت اقتصادی کشور در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی افزود: نرخ تورم در این دوران سخت از 6,9 درصد تا 27 درصد در برخی از سالها بالا رفت. قاسمی بیان داشت: سال 68 سال خاتمه جنگ هشت ساله بود و آثار جنگ هنوز در مملکت وجود داشت از 12 هزار مگاوات ظرفیت منصوبه برق کشور فقط دو هزار مگاوات کار میکرد و مردم در سالهای 68 و 69 در طول روز با ساعتهای خاموشی زیادی رو به رو بودند. وی ادامه داد: کل درآمدهای ارزی کشور در سال 1365 به پنج میلیارد و 700 میلیون دلار رسید و بخش عمدهای از دریافتیهای ارزی در همان سال برای دفاع مقدس هزینه شد. رییس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس گفت: آن چیزی که دوران طاغوت تحویل انقلاب داد همه وابستگی بود حتی سادهترین نیازهای کشور مثل سیم خاردار از خارج وارد میشد.