سهراب سپهری و پاسبان‌هایی که شاعر نبودند

۱۳۹۹/۰۷/۱۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۱۸۷۹
سهراب سپهری و پاسبان‌هایی که شاعر نبودند

سهراب سپهری می‌نویسد: «من کاشی‌ام. اما در قم متولد شده‌ام. شناسنامه‌ام درست نیست. مادرم می‌داند که چهاردهم مهر به دنیا آمده‌ام. درست سر ساعت ۱۲. مادرم صدای اذان را می‌شنیده. من کودکی رنگینی داشته‌ام. دوران خردسالی من در محاصره‌ ترس و شیفتگی بود...»  «صدای پای آب» می‌گوید «پدرم وقتی مرد پاسبان‌ها همه شاعر بودند»؛ او می‌نویسد: «وقتی که پدرم مرد، نوشتم: پاسبان‌ها همه شاعر بودند. حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن طرف سکه بود. وگرنه می‌دانستم و می‌دانم که پاسبان‌ها شاعر نیستند. چیزی در ما نفی نمی‌گردد. دنیا در ما ذخیره می‌شود. و نگاه ما به فراخور این ذخیره است. وقتی که به این کنار بلند نگاه می‌کنم، حتی آگاهی من از سیستم هیدرولیکی یک هواپیما در نگاهم جریان دارد. ولی نخواهید که این آگاهی خودش را عریان نشان دهد. دنیا در ما دچار استحاله مداوم است.»