دلایل اشتیاق برای دیدن صحنههای خشونت بار
اصغر کیهاننیا
این که مردم ما چرا اینقدر برای دیدن صحنههای خشونت بار اشتیاق نشان میدهند، نشان از این دارد که متاسفانه ما با یک جامعه سالم از نظر روانی رو به رو نیستیم. وقتی برای دیدن صحنه اعدام از 5 صبح صف میبندیم، یا وقتی میدانیم شرایط همهگیری کرونا بسیار خطرناک است اما همین که میفهمیم قرار است چند نفر را به عنوان اراذل و اوباش در شهر بچرخانند بدون رعایت پروتکلها به تماشا میرویم یا از همه اینها تاسف بارتر وقتی است که برای دیدن جنگ میان دو همسایه شمالی خود به نقطه صفر مرزی میرویم و بدون اینکه فکر کنیم ممکن است خود و خانواده مان در این میان آسیب ببینیم به تماشا میایستیم. تمام اینها نشانههایی است از خشم فرو خورده در جامعه ایران. مردم ما از آنجایی که همیشه فکر میکنند در حقشان اجحاف شده از دیدن مجازات افراد مجرم احساس خوبی به آنها دست میدهد. اما این سیل استقبال از چنین اتفاقاتی واقعا نشان از بحرانی در بطن جامعه دارد.
این طرز برخورد با مجرمان به کاهش جرم در جامعه کمکی نمیکند، چرا که اگر چنین بود ما الان دیگر نباید هیچ مجرمی در جامعه میداشتیم. مردم باید با دیدن این صحنهها درس عبرت میگرفتند و دست به هیچ بزه اجتماعی نمیزدند، اما مساله چیز دیگری است. از نگاه جامعهشناسی این رفتارها بسیار خطرناک است. وقتی خانوادهها حتی فرزندانشان را برای دیدن این صحنهها میبرند، باعث بروز خشم در کودکان میشوند. خشونتی که بهطور کاملا غیر مستقیم در وجود یک کودک نهادینه میشود. بسیاری از افراد بزهکار اجتماعی کسانی هستند که خشمهای فرو خورده دارند. ما نمیتوانیم بدون توجه به تاثیر این روشها در دراز مدت تنها به نتیجه لحظهای آن توجه کنیم. در واقع اینکه مردم ما چرا اینقدر نسبت به خشونت اشتیاق نشان میدهند مسالهای است که باید مورد مطالعه قرار بگیرد. باید از افرادی که برای دیدن اعدام در ملا عام میروند یا کسانی که به تماشای گرداندن اراذل و اوباش در محلهها میایستند باید پرسید چه چیز این صحنهها برایشان جذابیت دارد؟ مساله این است که بسیاری از آنها پاسخی مشابه خواهند داد. سرخوردگی اجتماعی یکی از دلایل بروز چنین رفتارهایی است. در حال حاضر خشم در جامعه ما مانند یک فنر است که هر روز جمعتر میشود و زمانی که این فنر از هم باز شود معلوم نیست که چه اتفاقاتی را در پی خواهد داشت. اما مساله دیگر این است که مردم ما سالهاست تفریح کردن درست را از یاد بردهاند. برای خیلی از آنها دیدن این صحنهها یک تفریح به شمار میآید. مثلا آنهایی که مرز میروند و جنگ میان دو کشور همسایه را نگاه میکنند، برایشان حکم تفریح دارد. غافل از اینکه تفریح آنها به قیمت جان انسانها در آن کشورها تمام میشود. این سردرگمی نشانه خوبی برای جامعه ما نیست. آنقدر شرایط بغرنج است که هیچ کس نمیتواند دلیل درستی برای این کار پیدا کند. ما مردمی هستیم که پر از خشم و نفرت شدهایم. دیدن این صحنهها میتواند تا حدودی خشم و نفرت درون ما را تسکین دهد. وقتی خیلی از افراد این اعتقاد را دارند که به حق خود در زندگی نرسیدهاند. وقتی خیلی از مردم از حداقل امکانات رفاهی محرومند و این شرایط هر روز سخت میشود، اشتیاق برای دیدن چنین صحنههایی کاملا منطقی به نظر میرسد. شما نمیتوانید منکر وجود خشم در جامعه شوید وقتی مردم حتی برای معیشت خود با سختیهای بسیار دست و پنجه نرم میکنند. شما نمیتوانید منکر خشم در جامعه شوید وقتی خیلی از افراد حداقلهای لازم برای زندگی را از دست دادهاند. خشم فرو خورده در ایران بیداد میکند، مسوولان باید هر چه زودتر راهکاری برای آرام کردن مردم پیدا کنند. نمیتوان با برخوردهای قهر آمیز این مشکل را حل کرد. چنین برخوردهایی میتواند گره این مشکلات را کورتر کند. بهبود شرایط اقتصادی اولین و مهمترین گامی است که باید برای بهتر شدن اوضاع جامعه برداشته شود.