پنج پیچیدگی کلان اقتصادی در ایران
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: افراد ترجیح دادهاند کارهای خود را تعطیل کنند و پول خود را به بانکها بسپارند و بانکها نیز پول را در بازی سوداگرانه فسادپرور و ضدتوسعه قرار دادند و کشور را با انبوه بحرانها روبهرو کردهاند.
به گزارش ایسنا، فرشاد مومنی اظهار کرد: آن چه به عنوان ماموریت و رسالت اصحاب خرد و دانایی در چنین شرایطی میتواند به عنوان یک ایفای نقش تاریخی در نظر گرفته شود ارایه تحلیلهای عالمانه از علل اصلی وضعیت اقتصادی کشور و پیشنهاد تجویزهای راهگشا برای برون رفت از این شرایط است. به نظر میرسد «رویکرد پیچیدگی» بهطور نسبی در این چارچوب میتواند به عنوان یک ابزار معرفی به تحقق چنین هدفی کمک کند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: آن چه مشاهده میشود، این است که نظام تصمیمگیریهای اساسی، حتی در نهایت دلسوزی و علاقهمندی به اینکه کاری انجام دهد، به واسطه اینکه یک تحلیل قابل قبول از منشاهای اساسی شرایط کنونی ندارد، تحلیلهایی ارایه میدهد که بیش از اینکه راهگشا باشد، شدت بخشنده به بحران است. اگر بخواهیم در این زمینه یک آدرس سرراست ارایه دهیم آن آدرس سرراست را نظریه پردازان بزرگ توسعه با عنوان کانون اصلی بازتولید دورهای باطل توسعه نیافتگی مطرح میکنند. در اندیشه توسعه این بحث بهطور جدی مطرح است که یک کشور توسعه نیافته با انبوهی از بحرانها و دورهای باطل روبهروست و به همین خاطر هم نظام تصمیمگیریهای اساسی وقتی قادر به استفاده کارآمد از ظرفیتهای دانایی کشور نباشد، دچار آشفتگی و سرگیجه میشود و در یک بستر بیبرنامه و انفعالی عملا منابع مادی و انسانی کشور را به سوی هدررفت بیشتر میکشاند.
به گفته این اقتصاددان، متفکران بزرگ توسعه در این زمینه میگویند وقتی آشفتگیها زیاد شد به نظام تصمیمگیریهای اساسی گوشزد کنید که کانون اصلی و حلقه وصل همه دورهای باطل بازتولید توسعه نیافتگی، به مساله بنیه ضعیف تولید و ضعف بهرهوری اندک مربوط میشود و اگر تمرکز داناییها روی این دو مساله قرار گیرد امکان برونرفت از دورهای باطل فراهم میشود.
مومنی با بیان اینکه ما در شرایط کنونی به ویژه از آغاز دهه 1390 در ایران شاهد این هستیم مسیری که برای حل و فصل مسائل اتخاذ شده نوعی بیاعتنایی مطلق به این مساله را به نمایش میگذارد، گفت: یعنی نه تنها اصل مساله درک نشده، بلکه تکاپوها و تخصیص منابعی که صورت میگیرد دقیقا تضعیفکننده بنیه تولیدی و دقیقا شدتبخشنده به بحران بهرهوری است. صورتبندی نظری این مساله در دانش توسعه با عنوان پارادوکس دولت بیان شده است. در این زمینه بیان شده است که دولت میتواند هم عامل توسعه باشد و هم عامل انحطاط. دولت، زمانی میتواند عامل توسعه باشد که روی مساله ارتقای بنیه تولیدی و بهرهوری تمرکز کند و زمانی مسیر انحطاط را طی میکند که تمرکز خود را بر تقویت مناسبات غیرمولد قرار دهد. این چکیده آن چیزی است که اوضاع کنونی ایران را ترسیم میکند و این ترسیم به همان اندازه که غمانگیز است، امیدبخش نیز است. وجه امیدبخشی آن به این است که این مساله در تسخیر علم قرار دارد و اگر ما بتوانیم زور علم را از زور رانت و ربا و دلالی و فساد در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع ملی بیشتر کنیم، هنوز هم ظرفیتهای انسانی و مادی کشور به ما اجازه میدهد که ادعا کنیم میتوان از این مسیر عبور کرد. مومنی خاطرنشان کرد: براساس شواهد موجود، حداقل از پنج زاویه میتوان به اهمیت پیچیدگی از جنبه معرفتی برای برونرفت از گرفتاریهای کنونی کشور فکر کرد. وجه اول این است که دادههای رسمی ملی و بینالمللی حکایت از نوعی از کارکردافتادگی نظام علم و فناوری در ایران دارد و در آن وجوه نمایشی و تظاهری به وجوه کارکردی و ارتقادهنده علم ترجیح داده شده است. آمارهای بسیار تکاندهندهای در این زمینه آماده کردهام که از ذکر آنها به دلیل ضیق وقت صرفنظر میکنم. همگان را دعوت میکنم که بررسی کنند از میان مقالاتی که تعداد آنها مایه مباهات برخی افراد است، چند موضوع که مستقیما مربوط به بنیه تولید میشود، بیرون آمده است. وی با بیان اینکه «الان در ساحت علم و فناوری ایران شاهد این هستیم که مافیاهای مالی دانشگاه ایجاد میکنند و از طریق پولپاشی میخواهند در این ساحت نیز برای خود موقعیت ایجاد کنند»، افزود: بنابراین یکی از مسائلی که میتواند به ما کمک کند، این است که پیچیدگی تاثیر خود را بر دانش مولد میگذارد و ما را از دستکاری واقعیت و آدرس دادنهای غلط به هر اندازه که عمق این مساله بیشتر درک شود، مصون نگه میدارد. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره وجه دوم اهمیت پیچیدگی اقتصادی گفت: وجه دوم اهمیت پیچیدگی در ایران این است که ما شاهد یک سقوط بیسابقه در بنیه تولیدی کشور طی ۵۰ سال گذشته هستیم که نقطه عطف آن سال ۱۳۸۵ بوده و هر چه قدر به جلو حرکت میکنیم وضعیت بدتر میشود. در تاریخ اقتصادی بعد از انقلاب یکی از بدترین سالها سال ۱۳۶۷ است. مطالعات مستند به دادههای رسمی ما نشان میدهد شاخص رابطه مبادله که قدرت نسبی اقتصادی را در پهنه جهانی میسنجد در پنج سال اخیر بین یک دوم تا یک سوم رابطه مبادله در سال ۱۳۶۷ شده است. مومنی ادامه داد: مثلا با استاندارد پیچیدگی، دادههای رسمی میگوید تعداد کشورهایی که ۸۰ درصد درآمد صادراتی ایران را تامین میکردند، از ۲۳ کشور در سال ۱۳۸۰ به حدود ۹ کشور در سال ۱۳۹۷ سقوط کرده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: از میان ۱۴۷ کشوری که مقصد کالاهای صادراتی ایران هستند، ۵۴ درصد کل صادرات غیرنفتی ما فقط به بازارهای امارات، چین و عراق تعلق میگیرد و این نشانهای از سقوط بنیه تولیدی و تنزل ما با استانداردهای پیچیدگی است. در حالی که در میانگین جهانی سال۲۰۱۹، سهم محصولات صنعتی به عنوان درصدی از کل صادرات کالایی حدود ۷۰ درصد است، این نسبت برای ایران کمتر از ۲۰ درصد است.
مومنی درباره وجه سوم اهمیت پیچیدگی، گفت: وجه سوم، سقوط سهم عامل انسانی مولد در ارزش افزوده کشور است. در حالی که در همه اقتصادهایی که روبه بالندگی تولید دارند، این سهم، همچنان سهم قابل اعتنایی است. ما با یک روند سقوط روبهرو هستیم. در گزارشی که در زمینه کارگاههای صنعتی ایران منتشر شده، بیان شده است که سهم مزد و حقوق کارکنان در کارگاههای بزرگ صنعتی از حدود ۱۷ درصد در سال ۱۳۸۰ به حدود ۵ درصد در سال ۱۳۹۷ رسیده است.
این اقتصاددان با اشاره به مطالعهای که درباره حداقل دستمزد انجام داده است، بیان کرد: با استاندارد معادل دلاری حداقل دستمزد و دوره سالهای ۱۳۸۵ تا امروز را بررسی کردم و نتیجه این مطالعه بیانگر این بود که با دلار بالاتر از ۳۱ هزارتومان، حداقل دستمزد پرداختی به ما به زیر ۷۰ دلار در ماه سقوط کرده است. این در حالی است که این رقم در سال ۱۳۸۵، ۳۳۰ دلار بوده است. خود این مساله نیروی محرکه بزرگی برای از کارکرد انداختن سیستمی نظم اقتصادی اجتماعی سیاسی ایران است.
به گفته استاد دانشگاه علامه طباطبایی، «گردن زدن صنعت یا صنعتزدایی در ایران» باعث شده است اکثریت قاطع فقرای ایران را شاغلان سابق و لاحق تشکیل دهند؛ یعنی افرادی که کار میکنند اما با کار شرافتمندانه از عهده زندگی برنمیآیند. دادههای رسمی نشان میدهد که از کل فقرای ایران ۵۹ درصد آنها شاغلان سابق هستند که ۳۰ درصد آنها سهم بازنشستگان است.
وی درباره وابستگی اقتصاد ایران به خارج از کشور بیان کرد: عنصر چهارم افزایش وابستگی خلق هر واحد ارزش اقتصادی در ایران به دنیای خارج است.