تحلیل کوتاه بر شرایط فعلی بازار سرمایه
محمدکفاش پنجه شاهی
از لحاظ عوامل بنیادی بسیاری از سهام در شرایط فعلی ارزندگی دارند و بر اساس محاسبات و بررسیهای انجام شده روی گزارشهای عملکرد منتشر شده برای شش ماهه اول سال 1399، سود بسیاری از شرکتها بر مبنای دلار 15 هزارتومانی بوده است. برای شش ماهه دوم سال فارغ از اینکه کدامیک از نامزدهای ریاستجمهوری امریکا برنده انتخابات شوند، پیشبینی میشود که نرخ دلار در محدوده بالای 20 هزار تومن و ارقام بالاتر باشد و این بدان معنی است که بسیاری از شرکتها (عمدتا دلاری) در نیمه دوم سال 1399 جهش سود خواهند داشت و با توجه به افت قابل ملاحظه بازار سرمایه در ماههای اخیر قیمت فعلی سهام آنها ارزنده است. از لحاظ وضعیت بازاری سهام و شرایط روانی سرمایهگذاران، به نظر میرسد که بخشی از سرمایهگذاران تصمیم دارند تا زمانی که تکلیف انتخاباتامریکا مشخص نشود وارد بازار نشوند و برخی سهامداران نیز ترجیح میدهند در موعد انتخابات امریکا نقد باشند که این امر باعث تضیف تقاضا و تقویت عرضه در بازار سرمایه شده است و احتمالا پس از مشخص شدن نتایج بازار روند بهتری خواهد گرفت. البته این مورد بستگی دارد که کدام کاندیدا برنده شود چرا که هر کدام از نامزدها میتوانند تاثیر متفاوتی برای اقتصاد و به تبع آن بورس کشور داشته باشد. بدیهی است که کل اقتصاد جهانی از این انتخابات تاثیر خواهند پذیرفت. تا زمانی که عوامل مهمی چون نرخ ارز، نرخ سود بانکی، شرایط بازارهای جهانی و سیاست دولت در قبال برخی صنایع دارای ابهام باشند در کوتاهمدت نمیتوان روند دقیقی برای بازار پیشبینی کرد ولی همانطور که اشاره شد بسیاری از شرکتها با شرایط فعلی اقتصاد کشور از لحاظ بنیادی ارزنده هستند. در این میان برخی بانکها که تراز ارزی مثبت قابل توجهی دارند در هر حالتی تاثیر مثبت خواهند گرفت. در جامعه ما بیشتر افراد خود را کارشناس اقتصادی میدانند (که در مکانهای عمومی و جمعهای خانوادگی به وضوح قابل مشاهده است) و همین امر در مورد بازار سرمایه و بورس هم صدق میکند. متاسفانه بسیاری از کسانی که فکر میکنند متخصص هستند در عمل به اندازه کافی دانش اقتصادی و مالی ندارند و صرفاً با یادگیری سطحی تحلیل تکنیکال خود را در فضای مجازی کارشناس سرمایهگذاری معرفی نموده و پیشنهاد و مشاوره خرید فروش میدهند. البته طی دو سال گذشته و تا مردادماه امسال اکثر پیشنهادها و به اصطلاح سیگنالهای خرید این افراد درست بوده و منجر به سود شده که این موضوع به آنها اعتماد به نفس کاذب داده ولی باید توجه کنیم که علت اصلی رشد بازار به ویژه در سال گذشته سرازیر شدن بخش قابل توجهی از نقدینگی جامعه به بورس بود که باعث عدم تعادل عرضه و تقاضا شد و در واقع خریداری سهام به راحتی و بدون تحلیل و بررسی هم منجر به سود میشد. البته با خروج بخشی از این نقدینگی در دو سه ماه گذشته و ریزش بازار، بسیاری از سیگنالهای این افراد غلط از آب درآمد. در شرایط فعلی به نظر میرسد که نقدینگی دیگر نمیتواند عامل اصلی رشد بازار باشد و عوامل بنیادی نقش بسیار تعیینکنندهتری در تصمیمات سرمایهگذاران خواهد داشت. برای بررسی و کارشناسی در مورد یک سهم علاوه بر دارا بودن دانش اقتصادی، مالی و سرمایهگذاری باید به صنعتی که هر شرکت در آن فعال هست نیز آشنایی پیدا کرد و این امر نیاز به صرف وقت و مطالعه گسترده دارد. به افرادی که دانش و فرصت کافی در این زمینه را ندارند توصیه میشود که از روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری نظیر خرید واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری و تشکیل سبدهای اختصاصی نزد شرکتهای سبدگردان وارد بازار سرمایه شوند.