ضرورت اعاده سهم ایران در بازار نفت

۱۳۹۹/۰۸/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۷۱۷
ضرورت اعاده سهم ایران  در بازار نفت

علی شمس اردکانی

در دوره ترامپ، دست راستی‌های ایالات متحده به دنبال تحقق سه هژمونی کلی بودند، هژمونی نخست، هژمونی نفتی امریکا است که به کمک نفت شل و به صورت استخراج غیرمتعارف پیگیری شد.این رویکرد برای نخستین بار تولید نفت امریکا را حتی بالاتر از کشورهایی چون روسیه و عربستان در راس هرم نفتی جهان قرار داد. در کنار آن این رویکرد امریکا را در زمره کشورهای صادرکننده گاز ال‌ان‌اجی قرار داد. هژمونی دوم، مرتبط با تداوم برتری دلار در فضای اقتصادی بین‌المللی است که به‌طور تنگاتنگی به مسائل نفتی نیز وابسته است چرا که امریکا در یک تقلب عیان از سال60 و 70میلادی کشورهای صادرکننده نفت مثل ایران، ونزوئلا، عربستان و... را مجبور می‌کرد تا با دلار نفت بفروشند. در همین دوران است که نیکسون مبنای اعتبار دلار که بر اساس قرارداد برتن وودز، مبتنی بر جایگزینی طلا بود را مبدل به اعتباری کاغذی و بدون پشتوانه واقعی کرد و بنا به دلایل گوناگون هیچ کشوری هم اعتراض نکرد. در آن زمان هدف اصلی این طرح‌ها این بود که امریکا را هم در اقتصاد و هم در حوزه‌های نظامی، سیاسی و ارتباطی به عنوان ابر قدرت معرفی کند. بنابراین هژمونی نظامی و سیاسی هم رکن سوم برنامه‌ریزی‌های دست راستی‌ها در دوره ترامپ را تشکیل می‌داد.ترامپ و وزیر خارجه‌اش چون سواد کافی تاریخی و راهبردی نداشتند، مثل دانش‌آموزان کلاس ششم فقط مجری این راهبردهای کلان بودند. 

وقتی صحبت می‌کردند کاملا مشخص بود که از سواد کافی برخوردار نیستند. اما با عبور از این مقدمات باید دید تحولات انتخاباتی امریکا و حضور بایدن از یک طرف چه اثراتی در بازار نفت و از سوی دیگر در سهم ایران از این بازار خواهد داشت؟در واقع سهم ایران در بازار نفت از سال‌های ابتدایی دهه 90 خورشیدی که تحریم‌ها آغاز شد در مسیر کاهش مستمر قرار گرفته است . ضمن اینکه دولت‌های ایران هم به خصوص در دوره احمدی‌نژاد  سرمایه‌گذاری در حوزه نفت نکرده‌اند. احمدی‌نژاد صدها میلیارددلار پول نفت را که قاعدتا می‌بایست در مسیر توسعه پایدار و بلندمدت کشور سرمایه‌گذاری شود با ادعای مضحک آوردن به سر سفره‌های مردم، تلف کرد و هرگز هم مشخص نشد که چه بر سر 800 الی 900میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در 8ساله 84 تا92 آمد؟ ایران در دهه 60 و 70 میلادی تقریبا 5الی 6درصد تولید جهانی نفت را در اختیار داشت. به تدریج این بازار به دلایل مختلف از دست رفت تا به امروز که ایران رسما فروشی در بازار نفت ندارد. عمده‌ترین دلیل افزایش دامنه این کاهش هم ناشی از ناآشنا بودن مدیران ما در بازار انرژی و بازار نفت است. باید بدانیم، حتی در شرایط عادی بازار نفت هم پس گرفتن سهم‌های از دست رفته کشورها سخت است، چه برسد به امروز که میزان تولید نفت در جهان به 100میلیون بشکه رسیده و علایمی هم از بهبود اوضاع وجود ندارد، اعاده این سهم از بازارهای نفتی بسیار دشوار (اگر نگوییم محال) است. ضمن اینکه سرمایه‌گذاری‌های لازم برای رشد و به‌ روزآوری صنایع نفتی انجام نشده است.  مشکلات ایران طی سال‌های اخیر در بازار نفت، باعث شده تا به تدریج سهم ایران در بازارهای بین‌المللی کاهش پیدا کند. دولت‌های نهم و دهم نیز درآمدهای نفتی را که به‌طور طبیعی می‌بایست صرف سرمایه‌گذاری‌های پایدار کشور شود را با وعده آوردن به سفره‌های مردم در مسیر اتلاف قرار داد. امروز هم در فضای آکادمیک و هم در اتمسفر میدانی، مساله اصلی در تعیین توسعه‌یافتگی یا عدم توسعه یافتگی جوامع، نرخ کاپیتال فُرمیشن یعنی انباشت سرمایه به جی‌دی‌پی است. از این منظر اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای هم رده خود وضعیت بسیار نامناسبی دارد. بنابراین معتقدم مهم‌ترین رکنی که در شرایط جدید بین‌المللی و اساسا هر زمانی باید در دستور کار قرار بگیرد، خارج کردن در آمدهای نفتی از بودجه و بازگرداندن آن به سمت پروژه‌های مولد و زیربنایی است. جراحی ضروری که برخی افراد و جریانات به خاطر منافعی که در اقتصاد آلوده نفتی دارند در برابر آن مقاومت خواهند کرد.