خط قرمزهای اقتصادی ایران در دوره بایدن
با گذشت یک روز دیگر، ایالتهای باقی مانده که هنوز نتیجه انتخابات ریاستجمهوری امریکا را اعلام نکردهاند، نتیجه شمارش درصد بیشتری از آرای ثبت شده را اعلام کردهاند و به نظر میرسد جو بایدن اکنون از هر زمان دیگری به کاخ سفید نزدیکتر است. بر اساس آمارهای ارایه شده، جو بایدن تقریبا در تمامی ایالات سرنوشت ساز جلو افتاده است. در واقع ترامپ در روزهای گذشته توانسته برتری خود را تنها در ایالت کارولینای شمالی حفظ کند و هرچند روند شمارش آرا در آلاسکا فعلا متوقف شده اما به نظر میرسد این ایالت نیز رای خود را به ترامپ خواهد داد. جدای از این دو ایالت، وضعیت در جورجیا بسیار پیچیده است. این ایالت که در تمام دورههای اخیر به نامزدهای جمهوریخواه رای داده و بنا به سنت ایالات مسیحی نشین جنوبی در سال جاری نیز بعید نبود که این روند را تکرار کند، در حالی به ساعات پایانی رای شماری رسیده که بایدن در آن با اختلاف کمتر از 10 هزار رای پیش است. در این ایالت با توجه به قوانین داخلی در صورتی که فاصله آرا کمتر از نیم درصد باشد، بازشماری قطعی خواهد بود و از این رو به نظر میرسد سرنوشت این ایالت در روزها و هفتههای آینده معلوم شود.
در پنسیلوانیا نیز بایدن توانسته اختلاف بیش از 900 هزار رایی خود را از بین ببرد و حالا در ساعات پایانی شمارش آرا چند هزار رای بیشتر از ترامپ دارد. با توجه به اینکه تاکنون 253 رای الکترال قطعی برای بایدن ثبت شده، تنها با برد پنسیلوانیا، 20 رای دیگر به سبد او اضافه خواهد شد و با عبور از مرز 270 رای، رسما رییسجمهور بعدی امریکا میشود. حتی در صورتی که این ایالت نیز به شکل معجزه واری به ترامپ باز گردد، بایدن با حفظ پیشتازی خود در دو ایالت آریزونا و نوادا که روی هم رفته 17 رای الکترال دارند، رییسجمهور جدید امریکا خواهد شد. هرچند به نظر میرسد ترامپ به این راحتی شکست را نخواهد پذیرفت و از هماکنون ارایه لایحههای حقوقی و شکایت از مقامات ایالتی به دلیل تقلب را آغاز کرده و شاید همین مساله تعیین رییسجمهور قطعی امریکا را به چند هفته یا چند ماه بعد موکول کند اما به نظر میرسد در صورتی که اتفاق عجیبی رخ ندهد، این جو بایدن خواهد بود که در روز 20 ژانویه 2021 رسما سوگند خورده و کار خود را در کاخ سفید آغاز میکند.
آنچه که در این انتخابات برای ایران اهمیت دارد، تفاوتهای دو نامزد حاضر در امریکا در قبال تعامل با ایران است. هرچند در سالهای گذشته بارها ثابت شده که دشمنی امریکا با منافع ایران محدود به یک شخص یا حزب نیست و بررسی کارنامه روسای جمهور دموکرات این کشور از جیمی کارتر و بیل کلینتون گرفته تا باراک اوباما نشان میدهد که تمامی آنها تحریمهای متعددی را علیه ایران کلید زدهاند اما ترامپ نیز در سالهای اخیر نشان داده که هیچ حدی در دشمنی با ایران ندارد. ترامپ در شرایطی که اجماعی جهانی در رابطه با برجام وجود داشت، ناگهان اعلام کرد که کشورش را از این توافق بیرون میکشد و در حالی که تمام کشورهای مستقل جهان از این تصمیم انتقاد میکردند، تحریمهایی همهجانبه موسوم به فشار حداکثری را علیه ایران شکل داد. ترامپ در ادامه عداوت خود در اقدامی که تمام نهادهای بینالمللی به تروریستی بودن آن اذعان کردند، سردار حاج قاسم سلیمانی را نیز به شهادت رساند تا بار دیگر پا بر روی تمام قواعد بینالمللی بگذارد.
در چنین شرایطی بایدن با انتقاد از سیاستهای ترامپ اعلام کرده که به برجام باز خواهد گشت و سیاستهای ترامپ را اصلاح میکند. البته این موضوع پیچیدگیهای خاص خود را دارد. بایدن از شرطهای جدیدی میگوید که ایران باید آن را رعایت کند، موضوعی که مستقیما بر خلاف قواعد برجام است و در واقع اگر بنا بر بازگشت به توافق هستهای است، دولت امریکا باید بدون شرط به توافقی بازگردد که خود بدون هیچ دلیلی آن را زیر پا گذاشته است. از سوی دیگر تمام برآوردها حاکی از آن است که اقتصاد ایران در طول این سالها ضرر و هزینههای بسیار گستردهای داده و وقتی مقامات ایران از لزوم جبران این هزینهها میگویند، یعنی امریکا باید این زیانها را نیز جبران کند.
دو شرط مهم برای اقتصاد ایران
صرف نظر از تمام ابهامها و تناقضات، اگر بنا باشد امریکا به برجام بازگردد و تحریمها کاهش یابند، اینکه ایران چگونه با این تغییرات مواجه شود، اهمیت فراوانی خواهد داشت.
یکی از مسائلی که بسیار مهم است، نحوه مواجهه ایران با فروش نفت است. در صورتی که با کاهش تحریمها ایران بار دیگر توان فروش نفت خود را پیدا کند، دو تغییر مهم با سالهای اجرای برجام وجود خواهد داشت. نخست آنکه تحت تاثیر شیوع کرونا، هم تقاضا برای نفت کاهش یافته و هم قیمت این محصول در بازار پایین آمده است.
از سوی دیگر بازار ایران نیز در سالهای گذشته از سوی دیگر کشورها پر شده و ایران برای بازگشت به بازار تلاش میکند. اگر تمام این مشکلات برطرف شود نیز ایران با توفیق اجباری تحریمها توانسته وابستگی خود به نفت را کاهش دهد و اگر بنا باشد چه این دولت و چه دولت بعدی، بار دیگر به منابع نفتی اتکا کنند، وابستگی به نفت میتواند بار دیگر از سویی دولت را از دسترسی به درآمدهای پایدار محروم کند و از سوی دیگر در صورت بازگشت تحریمها، بار دیگر بسیاری از طرحهای اقتصادی با مشکل مواجه میشود.
از سوی دیگر در دوره برجام، تعداد زیادی از شرکتهای اروپایی به ایران آمدند و قراردادهای مشارکت و سرمایهگذاری در ایران امضا کردند اما به محض بازگشت تحریمها، بار دیگر تمام آنها ایران را ترک کردند. در صورتی که بنا باشد با کنار رفتن تحریمها بار دیگر پای این شرکتها به ایران باز شود، ایران باید تلاش کند شرایطی که در سالهای قبل به وجود آمد تکرار نشود و این شرکتها برای خروج از ایران مجبور شوند هزینهای بیشتر پرداخت کنند.
تمام این صحبتها به شرط آن است که بازگشت امریکا به برجام اجرایی شود و تحریمها کنار روند. در غیر این صورت ایران باید تلاش کند با استفاده از فعالیتهای بینالمللی خود مانع از تشکیل اجماعی جهانی علیه کشور شود. اجماعی که در دوره اوباما شکل گرفت اما ترامپ توانایی این کار را نداشت. همانطور که مقام معظم رهبری بارها در بیاناتشان تکرار کردهاند و دیگر مقامات کشور نیز بر آن صحه گذاشتهاند، دشمنی دولت امریکا با ایران نه تمام میشود و نه تغییر میکند و در این مورد تفاوتی میان ترامپ و بایدن نخواهد بود اما در صورتی که امریکا مجبور شود با توجه به فشار جهانی، تحریمها را کاهش دهد، ایران باید با شیوهای اصولی از این فرصت استفاده کند تا از سویی فرصت کاهش تحریمها را به عنوان فرصتی کوتاهمدت در نظر بگیرد و از آن نهایت استفاده را ببرد و در صورت باقی ماندن تحریمها نیز با استفاده از ظرفیتهای داخلی و تجارب سه سال اخیر طوری عمل کند که دیگر فشارهای امریکا، توان دورههای گذشته را نداشته باشد.