درسهای اقتصادی برجام
تعامل اصولی و هدفمند با جهان، این شاید نخستین و اصلیترین اولویت و شعاری بود که حسن روحانی در دوره انتخابات ریاستجمهوری سال 92 مطرح کرد و احتمالا یکی از اصلیترین دلایل اقبال مردم به او بود. دولت یازدهم در حالی تشکیل شد که کشور در دوره هشت ساله محمود احمدینژاد به سمت انزوایی جدی حرکت کرده بود و چند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، با اجماعی جهانی علیه برنامه هستهای ایران، تحریمهایی همهجانبه را وضع کرده بودند. در این دوران حتی چین و روسیه به عنوان تنها متحدان ایران در میان اعضای دایم شورای امنیت نیز از حق وتو خود استفاده نکردند تا شرایط در اقتصاد ایران بر هم بریزد. با آغاز دولت روحانی، موضوع مذاکرات هستهای شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل شد و در نخستین ماهها از مذاکرات، ابتدا بخشی از تحریمها کنار رفت و سپس در ماههای بعد با نهایی شدن مذاکرات، توافق هستهای ایران و شش کشور قدرتمند جهانی به امضا رسید. با کنار رفتن تحریمهای هستهای، ایران در سال 95 به رشد اقتصادی دو رقمی دست یافت و شرایط در سال 96 نیز بسیار مثبت به نظر میرسید.
با این وجود با پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون در انتخابات سال 2016 امریکا، شرایط را بر هم ریخت. رییسجمهور جمهوریخواه امریکا از همان روزهای نخست آغاز به کارش به انتقاد جدی از برجام پرداخت و آن را توافقی بد نامید. ترامپ اصرار داشت که باید مذاکراتی جدید با ایران آغاز شود و در چارچوب آن امتیازهای بیشتری فراتر از مسائل هستهای گرفته شود، موضوعی که نه با موافقت ایران مواجه شد و نه در برجام به عنوان توافقی مستند امکان تغییر وجود داشت. به این ترتیب ترامپ پس از چند بار تهدید، سرانجام تصمیم گرفت در اردیبهشت سال 97، رسما خروج امریکا از برجام را اعلام کند و به این ترتیب دور جدیدی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران آغاز شد، تحریمهایی که کاخ سفید از آنها به عنوان فشار حداکثری یاد میکرد و معتقد بود، ظرف چند ماه ایران را وادار میکند که بار دیگر به میز مذاکره بازگردد.
هرچند این اقدام ترامپ از نظر تمامی قواعد بینالمللی غیرقانونی و خارج از عرف بود و تمامی کشورها این موضوع را رد کردند اما در نهایت تهدید به تحریم از سوی کاخ سفید باعث شد، بسیاری از شرکتهای خارجی، عطای ماندن در ایران را به لقایش ببخشند و با گسترش تحریمها ایران، چه از فروش نفت خود و چه از تجارت مستقیم در جهان و انجام تبادلات بانکی محروم شد.
با وجود آنکه نمیتوان تقصیر عهدشکنی دولت امریکا را به گردن دولت ایران انداخت اما تحلیل بسیاری از کارشناسان این است که ایران میتوانست چه در دوره امضای برجام و چه در نحوه استفاده از مزایای آن، بسیار هوشمندانهتر عمل کند.
زیر پا گذاشتن یک امضا
صادق الحسینی - کارشناس مسائل اقتصادی - درباره شرایط به وجود آمده در دوره برجام نوشته: بارها گفتهام که دموکراتها و جمهوریخواهان اینقدر با هم تفاوت ندارند. اما اینبار شاید قضیه متفاوت باشد. نه اینکه متفاوت شده باشند، بازی متفاوت است. برجام محصول دموکراتهاست. حضورشان فضای بازی برای ایران ایجاد میکند. اگر خوب بازی کنیم برگشت سریع بایدن به برجام تعادل جدید است. با برجام مخالف بودم نه به خاطر اینکه توافق با امریکا بد است به خاطر اینکه برجام توافق درستی نبود و میشد در همان فضا توافق بهتری کرد. توییت چندی پیش از برجام من موجود است. ما تعهد غیرقابل برگشت دادیم (خروج اورانیوم) و آنها تعهد قابل برگشت (فقط یک امضا) .
این یک اشتباه استراتژیک بود ولی گذشت. الان باید به فکر آینده بود. الان برگشت سریع امریکا به برجام تعادل خوبی برای ما در موقعیت جدید است. ایران نباید هیچ بگوید جز موکول کردن هرگونه مذاکره به ورود بدون قید و شرط امریکا به برجام؛ آن هم به روح برجام که آزادی مبادلات مالی ایران است. یعنی خودشان باید ایران را از بیانیه FATF خارج کنند مثل کوبا.
آنچه در صحبتهای این کارشناس به صراحت بر آن تاکید شده، موضوع چگونگی توافق با امریکاست. در حالی که ایران بر اساس گزارشهای رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تمام تعهدات خود در کاهش فعالیتهای هستهای پایبند مانده بود، رییسجمهور امریکا توانست با یک امضا زیر میز مذاکره بزند و تمام رشتههای برجام را پنبه کند، از این رو اینکه در صورت آغاز به کار بایدن و عمل او به وعده بازگشت به برجام، ایران چگونه تعهداتش را اجرایی کند و در مقابل چه تعهدی از امریکا بگیرد تا دیگر تجربه دولت ترامپ تکرار نشود، اهمیت فراوانی خواهد داشت. مصوبات مجلس سنا و نهایی شدن گامهایی که امریکا امکان بازگشت از آنها را نداشته باشد، احتمالا باید
اولویت بسیار مهم کشور باشد. در کنار موضوع سیاست خارجی، در حوزه سیاستگذاریهای اقتصادی نیز دوره برجام، برای ایران درسهای بسیار مهمی در بر داشته است. الحسینی در این رابطه نوشته: دولت در سیاستگذاری اقتصادی هم نباید هیجانزده شود. درست است که افق روشنی پدیدار شده اما اگر سیاستگذاری داخلی را درست نکنید، اگر دژپسند به پولی کردن کسری بودجه ادامه دهد، اگر همتی واردات در مقابل صادرات را محکم نچسبد و رزم حسینی کار خودش را بکند، اگر نوبخت و مجلس با قولهایشان کسری بودجه را بیشتر کنند و اگر سیاستگذاری این طور گروگان ذینفعان در بازارهای دارایی باشد، به یقین بدانید که فاجعه ابرتورم در پیش است. اگر در اقتصاد کشور به این سمت برویم دست ما در مذاکرات آتی هم بسته خواهد شد و نمیتوانیم بازی درستی برای خودمان تعریف کنیم. پس توجه به اقتصاد و داشتن اقتصادی باثبات و متعادل و رو به رشد شرط مذاکرات موفق آتی است. ما به اقتصاد ایران بسیار امیدواریم. سالهای پرواز ایران میتواند شروع شود. اما نه با این با سیاستگذاری که بر دست و پای این پرنده غمگین زنجیر میزند.
امروز مشخص شده که اشتباه بزرگ ایران در دوره اجرای برجام، قرار دادن تمام تخم مرغهای اقتصاد در سبد این توافق بود. ایران در آن دوره توانست نفت بفروشد، به تمام بانکهای بینالمللی دسترسی داشته باشد، قراردادهای سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی با شرکتهای اروپایی منعقد کند و از حرکت در مسیری بگوید که رشد و توسعه سریعی به ارمغان میآورد. در صورتی که بایدن سیاستهای غلط ترامپ را تغییر دهد، باید پیش از هر چیز ایران آماده تغییر در نگاه خود باشد. یعنی از سویی باید تعهداتی از دولت امریکا گرفته شود که دیگر امکان به زیر میز مذاکره زدن وجود نداشته باشد و از سوی دیگر اگر بناست از مواهب کنار رفتن تحریمها بهره ببریم، باید به این شرایط نگاه موقت داشت و تلاش کرد در دورهای کوتاه، بالاترین دستاوردهای ممکن به ثبت برسد.
در کنار رابطه با امریکا، ایران در دوران برجام، از سایر کشورها نیز متضرر شد. بسیاری از شرکتهای اروپایی و حتی آسیایی که در دوره توافق هستهای به ایران آمدند و قراردادهای مختلفی برای حضور در ایران به امضا رساندند، پس از بازگشت تحریمها، یک به یک ایران را ترک کردند و عملا در این قراردادها نه غرامتی در نظر گرفته شد و نه ایران توانست ادعای خسارت کند. پس از چنین تجربهای، شاید مهمترین رویکرد در این حوزه باید امضای قراردادهایی باشد که اگر طرف مقابل قصد بر هم زدن آن را داشت لااقل مجبور شود که هزینههای جاری را بپردازد. نحوه تعامل با کشورهای بدحساب و دولتهایی که پیش از تحریم از ایران کالا گرفتند اما در این سالها بنا به دلایل مختلف از بازپرداخت آن خودداری کردند نیز دیگر موضوع مهم در این حوزه خواهد بود.
جو بایدن احتمالا از ابتدای بهمن ماه سال جاری در کاخ سفید مستقر خواهد شد و به این ترتیب در بهترین حالت، تنها شش ماه زمان تعامل با دولت فعلی ایران را خواهد داشت، دولتی که خود مبتکر برجام بود و احتمالا میتواند با استفاده از این تجارب گذشته، پایانی خوش برای عملکرد خود در عرصه سیاست خارجه به وجود آورد.