نقش اقتصاد در مناقشه قره‌باغ

۱۳۹۹/۰۸/۲۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۸۸۰
نقش اقتصاد در مناقشه قره‌باغ

محسن جلیلوند

بعد از ایجاد بحران قره‌باغ یکی از موضوعاتی که به عنوان دلیل اصلی بروز این بحران مطرح شد، چشم‌اندازهای اقتصادی خاصی است که منطقه قفقاز در حوزه نفت از آن برخوردار است.در واقع بازیگران متفاوتی از جمله روسیه، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و حتی امریکا و اروپا هر کدام منافعی خاص را در تحولات این منطقه برای خود تعریف کرده‌اند و در راستای تحقق این منافع برنامه‌ریزی و تلاش می‌کنند. خطوط نفتی باکو، جیحان به اروپا شاید نقطه کانونی این گزاره‌های اقتصادی در نبرد قره‌باغ باشد که بعد از تحولات اخیر، تحت نفوذ دولت آذربایجان قرار خواهد گرفت و امنیت آن از این طریق تامین خواهد شد. بر اساس توافق روسیه، ارمنستان و آذربایجان قرار است چهار نقطه استراتژیک در اختیار آذربایجان قرار بگیرد که احتمالا یکی از این مناطق خطوط مرزی قره‌باغ در همسایگی ایران است. نکته جالب توجه اما در خصوص این تحولات، نقشی است که پوتین در برابر اردوغان در این مناقشه به عهده گرفت و با موفقیت آن را ایفا کرد. امضای توافق‌نامه با محوریت روسیه، آذربایجان و ارمنستان بدون تعریف نقشی ویژه برای اردوغان در این توافق‌نامه در واقع برتری راهبردی روسیه در منطقه را به رخ طرف ترک نمایان کرد. در شرایطی که ترکیه سابقه نامناسبی از گسیل گروه‌های شبه نظامی در مناطق مختلف در افکار عمومی مردم منطقه ثبت کرده، نقش‌آفرینی بیشتر ترکیه در مناقشه قره‌باغ باعث بروز نگرانی‌های فراوانی از جانب کشورهای منطقه (از جمله ایران) شده بود. پوتین با خارج کردن اردوغان از بطن تصمیم‌سازی‌های راهبردی مرتبط با مناقشه قره‌باغ این نگرانی‌ها را فعلا برطرف کرده است. ضمن اینکه نشان داد همچنان روسیه در تحولات شرق مدیترانه اثرگذار است و در برابر گروه مینسک، نفوذ و ظرفیت بیشتری دارد. 

به نظرم مرحله بعد تغییرات جمعیتی است که در این مناطق ایجاد خواهد شد. برخی مناطق که آذربایجان در اختیار گرفته است، احتمالا با حضور مردم آذربایجان به جای ارمنستانی‌ها جایگزین خواهد شد و از سوی دیگر برخی مناطق در اختیار ارمنستان که جمعیت ساکن در آن آذربایجانی هستند که این گروه‌ها هم ارمنستان را ترک خواهند کرد. موضوع مهم بعدی توفق نسبی است که آذربایجان در این مناقشه به دست آورد. به هر حال آذربایجان از ثروت‌های نفتی بالایی برخوردار است و با سرمایه‌گذاری بالای نظامی توانست دست بالا را در این مناقشه داشته باشد. از سوی دیگر ارمنستان هم جمعیت کمتری دارد و هم از ثروت نفتی برخوردار نیست. عدم تعادل در وزن استراتژیک دو کشور خود را در صحنه نبرد قره‌باغ به نفع آذربایجان نشان داد. امریکا هم از این توافق استقبال کرده چون نسبت به امنیت خطوط نفتی منطقه نیاز دارد و بخشی از منافع آن را سهم خود می‌داند. اما پرسشی که با این توضیحات به ذهن خطور می‌کند آن است که ایران بعد از تحولات اخیر در منطقه قفقاز چه راهبردی را برای استیفای حداکثری منافعش باید در پیش بگیرد. یکی از ظرفیت‌های بالقوه اقتصاد ایران که کارشناسان اقتصادی همواره در خصوص ضرورت استفاده از آنها سخن می‌گویند، ظرفیت‌هایی است که توسعه مناسبات اقتصادی، تجاری و بازرگانی با کشورهای همسایه برای ایران وجود دارد. عدم سرمایه‌گذاری مناسب روی این ظرفیت‌ها باعث شده تا مناطق مرزی کشورمان که طبیعتا می‌بایست به گذرگاه‌های اقتصادی و ترانزیتی مهم بدل شوند از مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوانی رنج ببرند. به گونه‌ای که مردم این مناطق با مشکلات معیشتی فراوانی روبه‌رو باشند. به عبارت روشن‌تر مناطقی که می‌بایست به عنوان نقطه قوت اقتصاد ایران به کار گرفته می‌شدند به نقطه ضعفش بدل شده‌اند. تحولات منطقه قفقاز و تحولاتی که در این مناطق به وجود آمده یک‌بار دیگر این ضرورت را به همه فعالان اقتصادی و مدیران تصمیم‌ساز یادآور می‌شوند که باید برای توسعه مراودات اقتصادی ارتباطی با کشورهای همسایه راهبردهای تازه‌ای تدارک دیده شوند. ایران پیوندهای نزدیک تاریخی، فرهنگی، بازرگانی و... با کشورهای منطقه قفقاز دارد و باید از این ویژگی‌های مشترک در جهت بهبود تجارت با این منطقه از ان بهره برده شود. بعد از احتمالاتی که در خصوص پایان تحریم‌ها و احیای برجام بعد از انتخاب بایدن مطرح می‌شود به نظرم بهترین فرصت است برای بهبود مناسبات ارتباطی با کشورهای همسایه و ایجاد ارزش افزوده اقتصادی که سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تاخیر افتاده است.